pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۸۹ سه منشاء سرچشمهی رنجهای ما هستند: چیرگی نیروی طبیعت، ضعف بدنی خودمان و نارسایی نهادهایی که روابط میان انسانها را تنظیم میکنند. در مورد دو سرچشمهی نخستین، چندان دچار تردید نمیشویم زیرا نمیتوانیم بر طبیعت کاملا چیره شویم. ارگانیسم ما خود جزئی از طبیعت است و همیشه فناپذیر خواهد بود. البته دانستن این موضوع ما را منفعل نمیکند بلکه بهعکس، میفهمیم اگر نمیتوانیم همهی رنجها را از میان ببریم، میتوانیم بعضی از آنها را از میان ببریم. اما در مورد سوم، یعنی سرچشمهی رنجهای اجتماعی، رفتارمان طور دیگری است و اصلا حاضر نیستیم بپذیریم که نهادهای ساختهی دست خودمان از محافظت ما عاجزند. ادعایی حیرت انگیز است اما آنچه به طور عمده، موجب شوربختی ماست، چیزی است که به آن تمدن میگوییم. فروید 7 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۸۹ قبول ولی نحوه و طرز صحیح استفاده از تمدنم مهمه ....اگه درست باشه خوبه وگرنه هنوز بهش مینازیم... 2 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۸۹ قبول ولی نحوه و طرز صحیح استفاده از تمدنم مهمه ....اگه درست باشه خوبه وگرنه هنوز بهش مینازیم... درسته اما موضوع اینه که از دید فروید تمدن خودش باعث روانرونجوری میشه و از دیدگاه روانشناس فردی ِ شخص دیگه به اسم آدلر که میگه عدو تمدن باعث روانرنجوری است! 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ در این تاپیک سخنان بزرگان علم روانشناسی در مکاتب مختلف قرار داده میشه چون من به جناب یونگ علاقه زیادی دارم با این بزرگ شروع میکنم :icon_gol: انسان زماني تمام عيار، وحدت يافته، آرام، بارور و شادمان مي شود كه فرآيند فرديت كامل گردد؛ زماني كه خودآگاه و ناخودآگاه او بياموزند كه در آرامش و يكرنگي با هم زندگي كنند و مكمل يكديگر باشند. ((ك.گ.يونگ)) 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ هدر دادن زمان، خودكشي حقيقي است. ((يونگ)) فرهنگ، رودخانه اي به قدمت تاريخ است. ((يونگ)) 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ تا چيزي را نپذيريم نمي توانيم آن را تغيير دهيم. ((كارل يونگ)) روح و جان با خدمت كردن بيدار مي شوند. (( يونگ)) 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ هر چيزي كه ما را خشمگين مي سازد، مي تواند ما را به خودآگاهي و شناخت بهتر خودمان هدايت كند. ((كارل يونگ)) كسي كه به ظاهر و بيرون مي نگرد، در خواب است و آن كه درون را مي نگرد، آگاه و بيدار است. ((كارل يونگ)) 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ رسيدن به آگاهي، بدون زجر نمي باشد.((كارل يونگ)) آنچه ما را از ديگران برآشفته مي كند، راهنمايي است كه مي توانيم با كمك آن، خودمان را درك كنيم. ((كارل يونگ)) 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ هر گونه ستمگري كه مرتكب شويم يا حتي در انديشه ي آن باشيم، روزي، تلافي آن را از روان ما باز پس خواهد گرفت، بي آنكه خود را درگير كاهش مجازات يا بخشودن ما كند. ((يونگ)) 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ مهم نیست كه دنیا در باره تجربه دینی چه می اندیشد؛ كسی كه چنین تجربه ای دارد صاحب گنجی عظیم است، چیزی كه برای او سرچشمه زندگی، معنا و زیبایی است، و شكوهی تازه به جهان و انسان داده است. او دارای سكینه و آرامش است.كدام معیار است كه بر اساس آن بتوان گفت كه چنین زندگانی مجاز نیست، چنین تجربه ای درست نیست، و چنین سكینه ای توهم صرف است؟ آیا ،به عنوان یك امر واقعی، در زمینه امور متعالی هیچ حقیقتی بهتر از آنچه شما را در زندگی یاری می دهد وجود دارد؟... هیچ كس نمی تواند بداند امور متعالی چیستند. بنابراین باید آن ها را چنان كه تجربه می كنیم در نظر آوریم. و اگر چنین تجربه ای باعث شود كه زندگی برای خودتان و برای آنان كه دوست می دارید سالم تر، زیباتر، كامل تر و رضایت بخش تر باشد، می توانید با اطمینان بگوئید: « این توفیق الهی بود» كارل گوستاو یونگ 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ کارل گوستاو یونگ: ــ تعصب واکنشی جبرانیست علیه تردیدی پنهانی!! 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ فروید: عشق تنها نوعی خودفریبی است. 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ انسانها اكنون در چیرگی بر طبیعت تا جایی پیش رفته اند كه می توانند به كمك آن، یكدیگر را تا آخرین نفر نابود كنند. ((زیگموند فروید)) 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ ترس استثمارگران از قیام سركوب شدگان، آنها را به سمت اقدام های دوراندیشانه ی شدید سوق می دهد. ((زیگموند فروید)) 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و در بر گیرنده ی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت واهمه دارند. ((زیگموند فروید)) 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۰ دانش باید توهم های متافیزیكی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل كند. ((زیگموند فروید)) 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۰ ما به طنز نیازمندیم، زیرا هرچه بزرگتر می شویم این آمادگی را پیدا می كنیم كه افرادی ترشروی و غمگین شویم، اما بچه ها به راحتی می خندند. ((زیگموند فروید)) 5 لینک به دیدگاه
اندیشه 2345 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۰ در این تاپیک سخنان بزرگان علم روانشناسی در مکاتب مختلف قرار داده میشه چون من به جناب یونگ علاقه زیادی دارم با این بزرگ شروع میکنم :icon_gol: انسان زماني تمام عيار، وحدت يافته، آرام، بارور و شادمان مي شود كه فرآيند فرديت كامل گردد؛ زماني كه خودآگاه و ناخودآگاه او بياموزند كه در آرامش و يكرنگي با هم زندگي كنند و مكمل يكديگر باشند. ((ك.گ.يونگ)) مرسی عالیه اما این یکرنگ شدن با ناخوداگاه کار سختیه اگه تو این راه پا گذاشتی دیگه راه برگشت نداری 3 لینک به دیدگاه
اندیشه 2345 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۰ هر چيزي كه ما را خشمگين مي سازد، مي تواند ما را به خودآگاهي و شناخت بهتر خودمان هدايت كند. ((كارل يونگ)) كسي كه به ظاهر و بيرون مي نگرد، در خواب است و آن كه درون را مي نگرد، آگاه و بيدار است. ((كارل يونگ)) این دقیا تعریف مفهوم سایه است 3 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۰ مرسی عالیه اما این یکرنگ شدن با ناخوداگاه کار سختیه اگه تو این راه پا گذاشتی دیگه راه برگشت نداری توضیح می دین بیشتر. با مثال 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده