smmoosavian 1993 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ با سلام در این تاپیک هرچی دلتون می خواد در مورد رشته تون بنویسید. فقط باید مطالب از خودتون باشه و برداشت های شخصی خودتون از رشته ، شغل و ... رو باید در اینجا بنویسید . در یک کلام به جای اینکه تو دفترچه خاطراتتون بنویسید ، بیاید و اینجا بنویسید. فقط یه کم حوصله به خرج بدید و بیاید بنویسید همین! می تونستم یه وبلاگ بزنم همه چی رو اونجا بنویسم ولی گفتم نه ، بذار همه با هم بنویسیم ، اینطوری جالب تر میشه به عنوان حرکت اول من سربازم رو دو تا خونه میارم جلو !!!! (4 سال درس می خونم !!!) یه سرباز کار زیادی ازش بر نمیاد . ولی راه رو برای پشت سری هاش باز می کنه . یعنی اینکه تو این 4 سال فقط مقدمات آماده میشه ، بقیه کار با خودته ، هزاران حالت مختلف وجود داره ولی تو یکیشو انتخاب می کنی ، هر حرکت هزاران پیامد داره ولی در نهایت یکیش اتفاق میفته !! جالبه نه ؟؟ تازه کجاشو دیدی ؟؟ یه زمانی دلم می خواست مهندس مکانیک بشم . فکر می کردم فقط مدرکش مهمه !!! الان فارغ التحصیل شده ام ولی هنوز می بینم مهندس نشده ام !!! چرا ؟؟ آیا واقعا چرا ؟؟؟!!!!! هنوز چیزهای زیادی واسه یادگرفتن وجود داره . ولی آیا عمر من کفافش رو میده ؟ میگن تو اون دنیا کسانی که یک علمو دنبال می کردن بقیه شو یاد می گیرن . چقدر اینطوری خوبه نه ؟؟؟ فکرشو بکن اون دنیا تو بهشت یه لپ تاپ بهت میدن یه عالمه فیلم آموزشی از ANSYS روشه تو اون دنیا انقدر وقت داری که بشینی همه شو یاد بگیری من به هر چیزی که فکرشو بکنی علاقه دارم !!! CNC ، تحلیل اجزای محدود ، طراحی با نرم افزار ؛ هر نرم افزاری که ازش دو تا کلیپ ببینم عاشقش میشم !! ساخت و تولید ، MEMS ، NEMS ، نانوکامپوزیت ، خودرو و .... می بینی چقدر وسیعه ؟ انقدر هست که اگه بخوام بنویسم تا فردا صبح طول می کشه بازم تموم نمیشه. تازه این فقط یه رشته س «مکانیک » !! البته عشق است. ولی کدومش رو انتخاب می کنم ؟؟ خدا می دونه . هرچه پیش آید خوش آید. همش قشنگه. یه چیز مهم هست اونم اینه که اکثر ما (کسانی که اینجاییم) از هر کدومش یه نوک می زنیم و یه سری اطلاعات سطحی از هر کدوم داریم. البته این بد نیست ولی خوبم نیست. « به عمل کار برآید » مهم اینه که تا به حال چه کاری به صورت عملی انجام داده ایم . اروپایی ها به خصوص آلمانی ها هرچی دلشون می خواد می سازن !! آیا من می تونم هرچی دلم خواست بسازم ؟؟ تا اون زمان چقدر مونده ؟؟ چی کار باید بکنم ؟ چی باید یاد بگیرم ؟؟ حجم چیزی که باید یاد بگیرم چقدره ؟ چه مدت طول می کشه تا یاد بگیرم ؟؟ این ها چیزاییه که مدام تو مخ بنده در حال رفت و آمده !!! بنده شده ام مثل یه پلیس بدبخت سر یک چهارراه بدون چراغ !!! تا یه طرفو می گیرم ماشینا از سه طرف دیگه در میرن !! :w00: تو ایرانِ الانِ ما چقدر میشه پیشرفت کرد ؟ آیا میشه اینجا باشیم و هرچی دلمون خواست بسازیم ؟؟ سوال بزرگیه ؟ مثلا من فردا می خوام موتور جت بسازم !! میشه ؟؟ کاری که در سال 1939 انجام شد :icon_pf (34): . آیا آلیاژی که اون زمان تولید شده بود الان می تونیم اینجا بسازیم ؟؟ مطمئنا تو زیر زمین خونه مون نمی تونیم این کار رو انجام بدیم ؟؟ اون بابایی که اولین بار ساخت کجا ساخت ؟ تو فولاد مبارکه ؟؟ یا ذوب آهن ؟؟ یه بچه ها می گفت آلیاژ ورق بدنه پراید از آلمان وارد میشه :w00: چرا ؟ جواب یکی از گزینه های زیره الف) به صرفه نیست ب) علمش رو نداریم پ) علمش رو داریم ولی حوصله شو نداریم ت) علمشو داریم ، حوصله شو هم داریم ولی پولشو نداریم ث) همه چی داریم ولی اگه دلیلش رو بگیم سایت مسدود میشه !!!! دلم می خواد انقدر پول داشته باشم که هیچ کدوم از این دلایل جلوی منو نگیره ، تا یه دفعه بیام درست و حسابی ببینم واقعا دلیل این مسئله و بسیاری از مسائل مشابه دیگه چیه ؟؟ یه سوال جالب دیگه : اولین فریم عینک فلزی به شکل امروزی رو کی ساخت ؟؟ چند سال پیش بود ؟؟ آیا با علمی که الان داریم می تونیم عین اون اولی بسازیم یا حتی اونم نمی تونیم بسازیم ؟؟ بسیاری از سوالات اینطوری بدون پاسخ می مونه. ادامه دارد ... 19 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ :w00::w00: چرا هیشکی نیست ؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ مرسی از دعوتت خو آخه من مهندس مکانیک نیستم که... یه روزی قرار بود بشم ولی جبر روزگار باعث شد ولش کنم... حالا هر وقت دوباره از سر گرفتم میام مینویسم ... ولی کلا مکانیکیا رو دوس میداریییم :ws2: 10 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ راستی میدونستین اولین لیزر گازی تو سال 1960 بدست یه ایرانی ساخته شد... اسمش علی بود... خوش بحال اون ایرانیایی که مغزشون کار میکنه ولی تو ایران زندگی نمیکنن... مثل همین دختره که تازه رفته اونور... نخبه ریاضی رو میگم... بعضی وقتا فکر میکنم اگه پروفسور حسابی تو اون شرکت آمریکایی استخدام نمیشد و نمیرفت آمریکا تو ایران چه کاره میشد؟ یه استاد دانشگاه؟ یه معلم خوب؟ یا انقد اذیتش میکردن که بیخیال میشد... هرچی هم که میشد قطعا این پروفسور حسابی نمیشد... 11 لینک به دیدگاه
just work 12354 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ اواخر شهریور 82 بود ... یه روز زنگ زدم خونه ... کجا بودم ؟ نگفتم ؟ اون موقع با درجه ی ناوی ( سرباز صفر ) توی جزیره خارک داشتم خدمت میکردم ... یه جزیره بود و 400-500 تا سرباز که توی اونهمه سرباز فقط من دیپلم داشتم و ... و اینکه مث بقیه داشتم پست میدادم 3 ساعت پست - 3 ساعت اماده - 3 ساعت خواب ... اواخر شهریور بود که دیگه بریدم ... هر هفته یه یفر خودشو سر پست با گلوله ژ3 میزد و فردا صبح جسدشو با یه کله ی منفجر شده میبردن بوشهر ... زنگ زدم خونه و به خونه گفتم که ... این هفته نوبت منه میخوام خودمو بزنم و راحت بشم ... همون شب ... ساعت 11 شب بود که تلفنچی توی سالن اسایشگاه بلند داد زد ... ناوی .... تلفن رفتم پای تلفن اول پدرم بود و بعدشم مادرم مادرم گفت : دانشگاه قبول شدی کاردانی مکانیک نقشه کشی صنعتی دانشگاه ازاد شهر مجلسی انگار تازه متولد شدم انقدر خوشحال بودم که رفتم کتار ساحل تو اون شب تاریک تا صبح انقدر فریاد زدم که صبح صدایی از من در نمیومد و این بود شروع من ... 16 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ راستی میدونستین اولین لیزر گازی تو سال 1960 بدست یه ایرانی ساخته شد...اسمش علی بود... خوش بحال اون ایرانیایی که مغزشون کار میکنه ولی تو ایران زندگی نمیکنن... مثل همین دختره که تازه رفته اونور... نخبه ریاضی رو میگم... بعضی وقتا فکر میکنم اگه پروفسور حسابی تو اون شرکت آمریکایی استخدام نمیشد و نمیرفت آمریکا تو ایران چه کاره میشد؟ یه استاد دانشگاه؟ یه معلم خوب؟ یا انقد اذیتش میکردن که بیخیال میشد... اون جمله اولت منو کشته !!! خیلی به دلم نشست !! پروفسور حسابی اگه نمی رفت اونجا و بر نمی گشت ما الان هیچی بلد نبودیم !!! باور کن 7 لینک به دیدگاه
mohammad.ef 690 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ از بچه گی توی رویاها ، خودم رو مدیر یه کارخونه می دیدم که توی کارخونه ـم کلی کارگر دارن کار میکنن . کارخونه من وسایل و تجهیزات مهمی رو برا مملکت میسازه . موقع کنکور برای اینکه بتونم به رویاهای کودکی برسم ، فقط برای مکانیک درس میخوندم . وقتی دانشگاه دولتی قبول نشدم ، کلی تو ذوقم خورد . رفتم دانشگاه آزاد . رشته ای که دلم میخواست و فکر میکردم دوستش دارم . اما سال سوم دانشگاه دیگه رویاهای کودکیم یادم رفته بود . وقتی هم بهش فکر میکردم یه چیز مسخره ای برام بود . موقعی که برای دلم توی یه شرکت ساخت ماشین آلات صنعتی مشغول به کار شدم ، فهمیدم چقدر صنعت مملکت داغونه و تنها چیزی که ارزشی نداره ، ساختن و تولید کردنه . اما هنوز عاشق ساخت و تولیدم .... 13 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ اي ول ، مي بينم كه علاقه مندي داره زياد ميشه . مرسي از همه تون خوبه از ديگر كاربران ويژه مكانيك هم دعوت كنيم تا بيان اينجا درد دل هاشون رو بنويسن . خيلي برام مهمه كه بدونم گستره ي دغدغه هاي يك مهندس مكانيك چقدره . امروز رفتم مصاحبه برا استخدام توي يه شركت مستقر توي شهرك علمي تحقيقاتي اصفهان ، مسئول اونجا كه مصاحبه مي كرد آدم خوبي به نظر مي رسيد ، خلاصه صحبت كرديم و كار به اينجا رسيد : يه پاره خط رسم كرد و گفت نسبت به اين پاره خط خط ، خطوط 30 درجه رسم كن ، ما رو مي گي كلي فكر كرديم و با روش هاي هندسي مثل رسم كمان و اين حرف ها به طور دقيق زاويه 30 درجه رسم كرديم. مهندسه گفت شما خيلي كنُد عمل مي كني ولي از همه اونايي كه ميان اينجا دقيق تر رسم كردي !! تو برگه دنبال اون نوشته هاي من نوشت «دقت خوب» . ولي من باز اينطوري شدم گفت كُند بودن تو كار ممكنه باعث بشه يه قرارداد و از دست بدي ، ولي من گفتم اگه قرارداد رو به دست بياري ولي كار رو بد تحويل بدي خيلي بد تره . به نظر من 2 ساعت فكر بيشتر موجب ميشه كه ديگه نيازي نباشه در آينده ساعت ها و يا شايد هفته ها وقت صرف كني تا يك اشتباه رو اصلاح كني !! خلاصه فردا قراره برم يه كارخونه تو شهرك صنعتي جي ببينم اونا حرف حسابشون چيه ؟ به نظر شما كار علمي با حقوق كم بهتره يا كار غير علمي با حقوق زياد ؟؟ پاسخ خود من اينه كه اگه علم و تخصص به دست بياري شايد زمان ببره ولي ارزشش رو داره در صورتي كه اگه كار غير علمي انجام بدي ممكنه هيچوقت تخصص خاصي به دست نياري و بشي مثل بقيه افراد يه مهندس عادي !! و حقوق بگير كه به پيشرفت اهميت نمي ده . من يه مدته كه متوجه شده ام بايد براساس نياز پيش برم. مثلا تا به حال به يادگيري Inventor فكر نكرده بودم . ولي اينا ميگن ما با inventor كار مي كنيم . پس اين يك انگيزه خوبه براي يادگيري inventor. به نظر من تا زماني كه نرم افزارها اينطوري آسون به دستمون مي رسن بايد حداكثر استفاده رو ببريم. البته خوب معايب اين وضعيت بيشتر از محاسن اونه. ولي در كل زماني كه شغلت ايجاب كنه بري يه چيزي رو ياد بگيري ، انگيزه براي يادگيري چند برابر ميشه . الان شركت هايي هستند كه شروع به كار كردن و دارن نرم افزارهاي مورد نياز صنعت رو توليد مي كنن. هرچند كپي رايت و اين حرفا كشكه ولي اين نقطه آغاز خوبي به حساب مياد. تا بعد ... 8 لینک به دیدگاه
tower2010 696 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب ادم باحالی بوده که ازتون این سوال رو پرسیده برای ما که موقع مصاحبه از نکیرومنکر سوال میکردن برای رسم خطوط 30 درجه نسبت به یه پاره خط میتونستید مثلث های متساوای الاضلاع با توجه به اندازه پاره خط رسم کنید وفورا از عمود منصف اضلاع استفاده کنید تا چندین پاره خط دقیق با نسبت 30 درجه رسم کرده باشید تاپیک خوبیه سرفرصت منم میام مینویسم 5 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب ادم باحالی بوده که ازتون این سوال رو پرسیدهبرای ما که موقع مصاحبه از نکیرومنکر سوال میکردن برای رسم خطوط 30 درجه نسبت به یه پاره خط میتونستید مثلث های متساوای الاضلاع با توجه به اندازه پاره خط رسم کنید وفورا از عمود منصف اضلاع استفاده کنید تا چندین پاره خط دقیق با نسبت 30 درجه رسم کرده باشید تاپیک خوبیه سرفرصت منم میام مینویسم بله ، این دقیقا همون راه حلی بود که در اون لحظه به ذهنم رسید . همین کارو کردم . البته در مورد خود سوال ، مکان های دولتی و جاهای خوب خوب !!! از اون سوالا می پرسن که از شما پرسیدن !!! حالا شما بگو ببینم کفن مُرده چند تا گره داره ؟؟ :ws2: 7 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ من که دغدغه خاصی ندارم. چون تمامی تلاش یک دانشجو فقط باید درس خوندن باشه و نباید کاری به شغل و آینده و سیاست و وضعیت جامعه و..... داشته باشه. دانشجو بصیرت داشته باشه،کاملا کفایت میکنه...... 10 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ من که دغدغه خاصی ندارم. چون تمامی تلاش یک دانشجو فقط باید درس خوندن باشه و نباید کاری به شغل و آینده و سیاست و وضعیت جامعه و..... داشته باشه. دانشجو بصیرت داشته باشه،کاملا کفایت میکنه...... تکبــــیر !!! :ws2: 5 لینک به دیدگاه
mohammad.ef 690 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ من که دغدغه خاصی ندارم. چون تمامی تلاش یک دانشجو فقط باید درس خوندن باشه و نباید کاری به شغل و آینده و سیاست و وضعیت جامعه و..... داشته باشه. دانشجو بصیرت داشته باشه،کاملا کفایت میکنه...... عجب روحیه اییییییی :jawdrop: نفست از جای گرم بلند میشه هاااااا جایی خبریه ناقلا ؟ :ws2: من که بعضی وقتا استرس میگیرم ، بعضی وقتا احساس پوچی میکنم بعضی وقتا به آینده امیدوارم :icon_pf (34): 7 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب روحیه اییییییی :jawdrop:نفست از جای گرم بلند میشه هاااااا جایی خبریه ناقلا ؟ :ws2: من که بعضی وقتا استرس میگیرم ، بعضی وقتا احساس پوچی میکنم بعضی وقتا به آینده امیدوارم :icon_pf (34): بصیرت داشته باشی،نفس شما هم گرم میشه... من تازه فهمیدم،چه اشتباهی کرده ام که تو اینهمه مدت دانشجویی،بصیرت خودم را نشون ندادم. پوچی و ناامیدی و..... تنها سراغ بی بصیرت ها میاد،بصیرت را امتحان کنید... 10 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ بصیرت داشته باشی،نفس شما هم گرم میشه... من تازه فهمیدم،چه اشتباهی کرده ام که تو اینهمه مدت دانشجویی،بصیرت خودم را نشون ندادم. پوچی و ناامیدی و..... تنها سراغ بی بصیرت ها میاد،بصیرت را امتحان کنید... بابا ای هولو ، ای دانشجوی با بصیرت !!! حالا چی هست این بصیرت ؟؟ خوردنیه ؟؟ بُردنیه ؟؟ نوشیدنیه ؟؟ پوشیدنیه ؟؟ احتمالا اگه یه کم بصیرت تزریق کنیم تو رگ های این صنعت نیمه جان ، همون وقت پا میشه چهار نعل به سوی پیشرفت حرکت می کنه و راه 20 ساله رو (که 4 سال و اندیش گذشت !!! ) در عرض سه سوت طی می کنه !!! :ws2: 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب! خاطره نویسی کنیم یا ازدرد دلامون بگیم یا... میام میام دی: 5 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب ادم باحالی بوده که ازتون این سوال رو پرسیدهبرای ما که موقع مصاحبه از نکیرومنکر سوال میکردن برای رسم خطوط 30 درجه نسبت به یه پاره خط میتونستید مثلث های متساوای الاضلاع با توجه به اندازه پاره خط رسم کنید وفورا از عمود منصف اضلاع استفاده کنید تا چندین پاره خط دقیق با نسبت 30 درجه رسم کرده باشید تاپیک خوبیه سرفرصت منم میام مینویسم ولی من اگه بودم از طولهای 3 و 4 و 5 استفاده میکردم... :ws2: 5 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ عجب!خاطره نویسی کنیم یا ازدرد دلامون بگیم یا... میام میام دی: هیچ آداب و ترتیبی مجو وووووووووووو هرچه می خواهد دل تنگت بگو 4 لینک به دیدگاه
smmoosavian 1993 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ من پول می خوام ای خدااااااااااااااااا ، پول بریز پایین خداااااااااااا راستی اگه پولدار شدین به فقرا کمک می کنین یا نه ؟؟ میاین با هم بریم برا روستایی ها جاده و پل بسازیم ؟؟ میاین با هم بریم براشون تصفیه خونه آب بسازیم ؟؟ پولش چقدر میشه ؟؟ بیلی جون (همون بیل گیتس) فکر کنم حدود 2 میلیارد دلار برای مبارزه با ایدز داده !!! حالا به نیتش کاری نداریم . می خواد خوب باشه می خواد بد باشه !!! اگه ما یه روز پولدار شدیم از همونایی میشیم که میرن مدرسه و مسجد می سازن و اسم خودشونو می ذارن روش ؟؟ نمی دونم تا به حال دیدین یا نه ؟؟ اما من زیاد دیدم ، دبیرستان دخترانه حاج ممدلی فلانی دبستان پسرانه حاج شیخ پشم الدین بهمانی آیا کسی رو دیدین که بره برا روستایی ها تصفیه خونه درست کنه یا براشون پل درست کنه و اسم خودش رو نذاره روش و یا روی یک سنگ کنار اونجا حکاکی نکنه که این پل به همت خیر ارجمند جناب آقای حاج حسنعلی چغندرآبادی ساخته شد ؟؟ اگه چنین آدمی رو یه روز ببینم دستاشو می بوسم . یادمه یه برنامه بود از خیرین مدرسه ساز تقدیر می کرد ، یه پیرمردی اومد جلو دوربین گفت من حاج آقا فلانی هستم و از سال 1375 به کارهای خیر رو آوردم !! با خودم گفتم زکی !! این چه طرزشه ؟؟ 5 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ خوب تا حالا همه آقایون دل نوشته هاشونو نوشتن، منم مینویسم یه نگاشته: برمیگرده به زمانی که رفتم سر کار، روزای اول کار خیلی سخت بود، استرس کار که یه دفعه جایی اشتباه نکنی و چقدر سخته که هرکی اشتباه انجام بده بر میگرده به تازه وارد ولی بنازم به مدیر من که خودشم که فکر میکنه به روزای اول کار من میگه من هیچوقت خودم رو به خاطر اون روزها نمی بخشم شاید اگه بعضی کارهاشو یه روزی بیام اینجا بنویسم خودم هم بهش حق بدم که نباید از خودش بگذره ولی من سعی کردم فراموش کنم .... وای که سر و کله زدن با مردها تو این رشته چقدر سخته یادمه یه بار یکی از مشتری های شرکت زنگ زد شرکت و اطلاعات به اصطلاح فنی میخواست، البته بیشتر دلگرمی فنی میخواست تا اطلاعات فنی. کارش رو طراحی کرده بود و ساخته بود ولی اشتباه . من هم پشت تلفن تا یه مقدار کانالش رو که با داکتیلاتور سایز زدم دیدم اشتباهه بهش گفتم، قاطی کرد ، گفت تو اشتباه میکنی گفتم من محاسبم مطمئنم ، گفت اشتباه من این بود که از اول خواستم از یه خانوم، مشاوره فنی بگیرم و....... هنوز بعد از این همه کار، هستند مردهایی که اینجوری فکر میکنند و من الان فقط میخندم به سطح فکرشون...... البته من قصدم توهین به مردها نبود ولی همه ما میدونیم که تو این رشته خیلی بیشتر مردها فعالیت دارند تا خانوما 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده