M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ این نفرین نیستبه گفته ی ارسطو(نقل به مضمون) : عشق بین دو هم جنس کمال عشق و محبت است من دعا کردم که به کمال برسند (از جنبه ی جنسی اگر بگذریم همواهر عشق مرید و مراد کامل ترین عشق ها بوده توجه کنید به شمس و مولانا) پ.ن: استاد شمیسا در کتاب "شاهد بازی در ادبیات فارسی" با بررسی دقیق و موشکافانه در میان دیوان اشعار شعرای ایران زمین نشان می دهد که عشق در پیش این عزیزان همواهر عشق به هم نوع بوده و بیش از 90% شعر های تغزلی فارسی در وصف هم جنسان است البته این کتاب پس از انتشار بلافاصله جمع آوری شد و استاد شمیسا را مجور کردند همانند گالیله توبه کند اره خب اون درست ولی خب بحث این تاپیک که اون عشق پاک و محبت نیست! بیماریه! واسه همین گفتم نفرین 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ اره خب اون درست ولی خب بحث این تاپیک که اون عشق پاک و محبت نیست! بیماریه! واسه همین گفتم نفرین من با این برداشت مشکل دارم با کدام استدلال می فرمایید بیماری؟ تنها 3% جامعه ترنسکشوال است و تعداد اندکی از این ترنسکشوال ها تمایل به عمل جراحی و تغییر هویت جنسی خویش هستند ( در واقع تنها آنهایی که مشکل هورمونی دارند و ادامه ی حیات به هویت جنسی فعلی برایشان مخاطره انگیز است) 7% جامعه ی نرمال هموسکشوال است و هیچ شکایتی از هویت جنسی خویش ندارد نزدیک 50 درصد جامعه بایسکشوال است چگونه می توان به بیش از 60 درصد جامعه انگ بیماری را چسباند؟ ------ 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ تغییر حالت پایه بر اثر دخالت یک عامل بیرونی(غیر وجودی) 2 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ تغییر حالت پایه بر اثر دخالت یک عامل بیرونی(غیر وجودی) مهندس زیر دیپلم بگو منظورت از غیروجودی چیه؟ یعنی از نظر تو یکی که مادرزاد قلبش مشکل داره و درست کار نمیکنه بیمار به حساب نمیاد؟ 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ مهندس زیر دیپلم بگو منظورت از غیروجودی چیه؟ (فوق لیسانس ما رو باش.در خواست زیر دیپلم می کنه همینه دیگه به جای درس خوندن همش تو فکر حواشی هستید) یعنی از نظر تو یکی که مادرزاد قلبش مشکل داره و درست کار نمیکنه بیمار به حساب نمیاد؟ نه حتی فراتر از اون افرادی که دچار سندروم دان(عقب افتادگی ذهنی) هستند از نظر من بیمار نیستند اینها اقلیت های وجودی جامعه هستند که چون متفاوت از اکثریت زاده می شوند اکثریت با تکیه بر اصلی که می گوید ما برترین هستیم ایشان را بیمار تصور می کنند و تلاش می کنند تا ایشان را همسان سازی کنند فردی که با قلبی به ظاهر نارس متولد می شود می تواند تلاشی طبیعی باشد برای نوعی تغییر در ساختار بدن انسان ها که لازمه ی حیات آدمی در دهه ها و یا سده های آینده است اما اجبار ما برای زندگی این فرد در شرایط ما باعث می گردد که او نتواند عملکردی مشابه ما داشته باشد و از نظر ما بیمار گون جلوه کند البته این را هم بگویم برخی نارسایی های جسمی حاصل تاثیر مستقیم عوامل خارجی در دوران باردری بر جسم مادر و جنین است که این در همان تعریف اولیه می گنجد 4 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۸۹ نهحتی فراتر از اون افرادی که دچار سندروم دان(عقب افتادگی ذهنی) هستند از نظر من بیمار نیستند اینها اقلیت های وجودی جامعه هستند که چون متفاوت از اکثریت زاده می شوند اکثریت با تکیه بر اصلی که می گوید ما برترین هستیم ایشان را بیمار تصور می کنند و تلاش می کنند تا ایشان را همسان سازی کنند فردی که با قلبی به ظاهر نارس متولد می شود می تواند تلاشی طبیعی باشد برای نوعی تغییر در ساختار بدن انسان ها که لازمه ی حیات آدمی در دهه ها و یا سده های آینده است اما اجبار ما برای زندگی این فرد در شرایط ما باعث می گردد که او نتواند عملکردی مشابه ما داشته باشد و از نظر ما بیمار گون جلوه کند البته این را هم بگویم برخی نارسایی های جسمی حاصل تاثیر مستقیم عوامل خارجی در دوران باردری بر جسم مادر و جنین است که این در همان تعریف اولیه می گنجد خب پس تعریف تو از بیمار با تعریف واژه ی بیمار فرق داره ولی: بیمار. (ص ) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ مرکب است از بی (کلمه ٔ نفی ) به اضافه ٔ مار، بمعنی صحت و شفا. (از فرهنگ نظام ). آرنده ٔ بیم . بیم آر. (شرفنامه ٔ منیری ). مرکب از «بیم » و «آر» کلمه ٔ نسبت و معنای ترکیبی آن ، منسوب به بیم و اطلاق آن بر مرض مجاز است چرا که در مرض بیم مرگ می باشد. (از بهار عجم ) (از آنندراج ). رنجور. علیل . علیله . معلول . ناتندرست . سقیم . ناخوش . مقابل درست و تندرست . نالان . رنجه .آزرده . نالنده . معتل . مریضه . معتلة. نصب . وصب . ضمن .ضمنی . مارض . مدئی . مرض . معلول . معل . (منتهی الارب ). مکمود. کاید. ناتندرست . خداوند علت . (یادداشت بخط مؤلف ): رجل داء؛ مرد بیمار. رجل دئی ، بیمار. رجل دو؛ مرد بیمار. خریر؛ بیمار نحیف . خریرة؛ زن بیمار. منهوک ؛ بیمار گران . ناسم ؛ بیمار نزدیک بمرگ . نجیس ، ناجس ؛بیمار که روی بهی ندارد. (منتهی الارب ) اینطور که تو میگی من احساس میکنم لفظ بیمار رو ناسزا میدونی! که اونو برازنده ی هر کسی نمیبینی! و ازش با نام انگ اسم میبری! و به نظرم داری احساسی برخورد میکنی که تعریف خاصی از بیماری داری وگرنه خودتم گفتی که فرد نارس قلبی میتونه تلاش کنه تا تغییری در ساختار بدنش بده که بتونه زندگی کنه یعنی یه کاری مضاف بر حالت معمول و عادی باید انجام بده برای ادامه ی حیات! که همین فرد تو بحث پزشکی بیمار نامیده میشه و این مشکلاتی هم که ازشون اسم بردی هم جزو بیماریها به شمار میان که پزشکان پی دلیل و چرایی و درمان اون هستند. که البته این به معنی زیر سوال بردن شخصیت فرد و اعضای سالم جسم و روحش نیست. و شاید مشکل تو با این قسمت باشه که اینطور میگی .. نه؟ 1 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۸۹ نهحتی فراتر از اون افرادی که دچار سندروم دان(عقب افتادگی ذهنی) هستند از نظر من بیمار نیستند اینها اقلیت های وجودی جامعه هستند که چون متفاوت از اکثریت زاده می شوند اکثریت با تکیه بر اصلی که می گوید ما برترین هستیم ایشان را بیمار تصور می کنند و تلاش می کنند تا ایشان را همسان سازی کنند فردی که با قلبی به ظاهر نارس متولد می شود می تواند تلاشی طبیعی باشد برای نوعی تغییر در ساختار بدن انسان ها که لازمه ی حیات آدمی در دهه ها و یا سده های آینده است اما اجبار ما برای زندگی این فرد در شرایط ما باعث می گردد که او نتواند عملکردی مشابه ما داشته باشد و از نظر ما بیمار گون جلوه کند البته این را هم بگویم برخی نارسایی های جسمی حاصل تاثیر مستقیم عوامل خارجی در دوران باردری بر جسم مادر و جنین است که این در همان تعریف اولیه می گنجد che ajab yeki mese man fek mikone dashtam na omid mishodam:icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۸۹ خب پس تعریف تو از بیمار با تعریف واژه ی بیمار فرق داره ولی: بیمار. (ص ) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ مرکب است از بی (کلمه ٔ نفی ) به اضافه ٔ مار، بمعنی صحت و شفا. (از فرهنگ نظام ). آرنده ٔ بیم . بیم آر. (شرفنامه ٔ منیری ). مرکب از «بیم » و «آر» کلمه ٔ نسبت و معنای ترکیبی آن ، منسوب به بیم و اطلاق آن بر مرض مجاز است چرا که در مرض بیم مرگ می باشد. (از بهار عجم ) (از آنندراج ). رنجور. علیل . علیله . معلول . ناتندرست . سقیم . ناخوش . مقابل درست و تندرست . نالان . رنجه .آزرده . نالنده . معتل . مریضه . معتلة. نصب . وصب . ضمن .ضمنی . مارض . مدئی . مرض . معلول . معل . (منتهی الارب ). مکمود. کاید. ناتندرست . خداوند علت . (یادداشت بخط مؤلف ): رجل داء؛ مرد بیمار. رجل دئی ، بیمار. رجل دو؛ مرد بیمار. خریر؛ بیمار نحیف . خریرة؛ زن بیمار. منهوک ؛ بیمار گران . ناسم ؛ بیمار نزدیک بمرگ . نجیس ، ناجس ؛بیمار که روی بهی ندارد. (منتهی الارب ) اینطور که تو میگی من احساس میکنم لفظ بیمار رو ناسزا میدونی! که اونو برازنده ی هر کسی نمیبینی! و ازش با نام انگ اسم میبری! و به نظرم داری احساسی برخورد میکنی که تعریف خاصی از بیماری داری وگرنه خودتم گفتی که فرد نارس قلبی میتونه تلاش کنه تا تغییری در ساختار بدنش بده که بتونه زندگی کنه یعنی یه کاری مضاف بر حالت معمول و عادی باید انجام بده برای ادامه ی حیات! که همین فرد تو بحث پزشکی بیمار نامیده میشه و این مشکلاتی هم که ازشون اسم بردی هم جزو بیماریها به شمار میان که پزشکان پی دلیل و چرایی و درمان اون هستند. که البته این به معنی زیر سوال بردن شخصیت فرد و اعضای سالم جسم و روحش نیست. و شاید مشکل تو با این قسمت باشه که اینطور میگی .. نه؟ درود مریم جان تمام معانی که ذکر کردی تایید کننده ی نظر من است:ws2: ناتوان و خسته: توان نسبی است .به عنوان مثال من در مقام وزنه بردار در مقابل رضازاده ناتوان هستم آیا ماهیچه های من بیمار و خسته است؟ خیر بلکه نوع کاربری و سطح خواسته ها متفاوت است ----------- ناتندرست:تن درست یعنی چه؟ کدام ملاک را برای درستی تن باید در نظر گرفت؟ فرض کنید من از دید خویش خود را ملاک تندرستی بدانم پس هر آن کس که جز من است تنی نادرست دارد ---------- دردمند:از دیدگاه شما یک فرد با سندرم دان یک بیمار است اما آیا او درد دارد که به او واژه ی بیمار به معنی دردمند اطلاق شود؟ --------- ناخوش:باز همان مبحث ملاک است بسیاری از کسانی که از دیدگاه ما(به عنوان اکثریت جامعه ی بشری) بیمار نامیده می شوند بسیار خوش تر از ما هستند و نمی توان این واژه را برای ایشان مصداق یابی کرد -------- رنجور: این واژه مرکب است : رنج+ور یعنی کسی که رنج می کشد.مرتاضان و دراویش نیز رنج دنیوی می کنشد تا به اجر اخروی برسند با این تعریف ایشان هم بیمار هستند ------- و الی آخر معانی ذکر گشته و اما قسمت هایی که خارج از معنی یابی است: من بیمار را انگ نمی دانم بلکه بنا بر تعریف من بیمار به کسی اطلاق می شود که بر اثر یک عامل غیر درونی و ذاتی از ذات و وجود خویش فاصلی می گیرد و برای بازگشت به ذات اولیه نیاز به اقدامات درمانی دارد به عنوان مثال : یک ویروس موجب می گردد که ما سرما بخوریم و از ذات خویش که حالتی جز سرماخوردگی است فاصله بگیریم و برای بازگشت به اصل خویش نیاز داریم که استراحت کنیم و مقادیری دارو مصرف کنیم اما در مقابل میمونی وجود دارد که سوراخ های بینی او رو با بالا قرار گرفته(در بخش حیات بخش همین سایت مطلبش وجود دارد) و لذا به علت ورود آب باران و یا گرد و خاک هوا دایما در حال عطسه کردن است.این ذات وجود این حیوان است و نمی توان او را بیمار تلقی کرد بخش بنفش را دقت کن من هرگز نگفتم فرد با نارسایی قلبی(اگر به آن بگوییم نارسایی و نگوییم تلاش نسل بشر برای تغییر ساختار قلب) بیمار است در بحث نارسایی مادر زادی دو فرض را بیان کردم: 1-تلاش نسل بشر برای رسیدن به نوعی تکامل این یعنی چه؟ نسل موجودات در طی ملیون ها سال به تدریج برای سازگاری با محیط دجار دگرگونی هایی گردیده یکی بال هایش فراخ تر شده و یکی اندام های حرکتیش تکامل یافته و دیگری قدرت بینایی و .... من می گویم این چیز هایی که ما به عنوان نارسایی تلقی می کنیم ممکن است بروز نوعی تغییر ساختاری باشد که قرار است در نسل بشر ایجاد شود منتهی قبل تر نمی توانستین ببینیم اما حالا به مدد تکنولوژی های بدست آمده متوجه می شویم و چون نمی توانیم حکمت این تغییر را بیابیم در صدد بر می آییم تا همسان سازی کنیم و با دستکاری بشری او را به شکل سایرین در آوریم 2-علم ثابت کرده که مصرف برخی مواد و یا قرار گرفتن در برخی شرایط محیطی در رشد جنین تاثیر دارد و موجب رشد های جهش یافته و یا توقف رشد در برخی نواحی بدن و ... می شود این ها در همان تعریف تاثیر یک عامل بیرونی در ذات درونی می گنجد منتها تشخیص اینکه یک نفر با نارسایی مادرزادی در کدام دسته می گنجد کاری است بسیار مشکل و شاید با دانش امروزی ما نا ممکن از طرفی چون فرد مذکور می بایست در جامعه ی ما زندگی کند و خواسته هایی را که ما از او به عنوان یک فرد داریم برآورده کند لذا می رود به سمتی که همسان با ما گردد و در این راه ممکن است به عمل نیز راضی شود .اما در واقع این جامعه ی ماست که به او تحمیل می کند و او را بیمار تلقی می کند و به او تلقین می کند که دارای کمبود هایی است امیدوارم منظورم را رسانده باشم اما در مورد موضوع خاص این تاپیک: نزدیک به 30 سال است که ترنسکشوال ها .هموسکشوال ها. و بایسکشوال ها از لیست مراکز معتبر پژشکی به عنوان بیمار خارج گشته اند و به آنها به عنوان اقلیت جنسی نگاه می شود حتی در کشور ایران نیز بسیاری از روانپزشکان و سکسولوژیست ها از این رویه پیوری می کنند و تنها روانپزشکانی که پایه ی علمی را رها ساخته و در روانپزشکی به دنبال ایجاد کلاس های موعضه ی دینی هستند این افراد را بیمار تلقی می کنند و با راهنایی های پوچ خویش مشکلات ایشان را افزون می کنند و دست اخر نه تنها ایشان را درمان نمی کنند(از منظر خودشان) بلکه یک روانپریش را تحویل جامعه می دهند در میان این نزدیک به 60 درصد جامعه تنها تعداد محدودی(کمتر از 1 درصد) هستند که از نظر هورمونی دچار اختلال هستند و نیاز به تغییر جنسیت دارند که برای این افراد نیز کمیته ی امداد 5 میلیون تومان وام بلاعوض پرداخت می کند 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده