رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار حافظ


surgun

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

در شگفتم که در این مدت ایام فراق

برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

  • Like 3
ارسال شده در

توانگرا دل درویش خود به دست آور

 

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

  • Like 1
ارسال شده در

دل من در هوای روی فرخ

بود آشفته همچون موی فرخ

  • Like 3
ارسال شده در

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

 

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

  • Like 3
ارسال شده در

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

یک مونس نامزد ندارم جز غم

  • Like 3
ارسال شده در

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم

 

که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

  • Like 2
ارسال شده در

دوش ديدم كه ملايك در مي خانه زدن

گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدن

  • Like 3
ارسال شده در

نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس

که عندلیب تو از هر طرف هزارانند

  • Like 3
ارسال شده در

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم

 

خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود

  • Like 1
ارسال شده در

در دیر مقان امد یارم قدحی در دست

مست از می و می خواران از نرگس مستش مست

  • Like 1
ارسال شده در
در دیر مقان امد یارم قدحی در دست

مست از می و می خواران از نرگس مستش مست

تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود

 

سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود :icon_gol:

  • Like 5
ارسال شده در

داستان در پرده می گویم ولی

گفته خواهد شد به دستان نیز هم

  • Like 4
ارسال شده در

مبوس جز لب معشوق و جام مي حافظ

كه دست زهد فروشان خطاست بوسيدن

  • Like 4
ارسال شده در

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پير دگرباره جوان خواهد شد

  • Like 3
ارسال شده در

در کمینگاه نظر با دل خویشم جنگ است

ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر

  • Like 3
ارسال شده در

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

  • Like 3
ارسال شده در

در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر

در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز

  • Like 2
ارسال شده در

زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل

 

دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس

  • Like 2
ارسال شده در

سخن غیر مگو با من معشوقه پرست

کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی

  • Like 1
ارسال شده در

یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید

دود آهیش در آیینه ادراک انداز

  • Like 1
×
×
  • اضافه کردن...