رفتن به مطلب

شرکتهای هرمی: سراب یا واقعیت؟


samyar

ارسال های توصیه شده

سلام دوستان موضوعی که گذاشتم دقیقا چیزی است که یه بار سر من اومدبراهمین دوست دارم که شمااین موضورو بخونید البته شاید این موضورو قبلا هم خونده باشید!!!

 

شرکتهای هرمی: سراب یا واقعیت؟

 

چند وقت پیش عده ای از دوستانم پیشنهاد دادند که عضو یک شرکت بازاریابی زنجیره ای شوم. این شرکت ها معمولاً روی اصل طرح هرمی کار می کنند. طرح هرمی یک مدل بیزنس ناپایدار می باشد که شامل تبادل پول برای وارد کردن افراد دیگر در طرح می باشد. طرح های هرمی در بسیاری از کشورها غیرقانونی هستند از جمله ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، کانادا، مالزی، نروژ، اتریش، نیوزلند، نپال، سری لانکا، و ایران. به طور طبیعی، 99/99% از افراد در این بیزنس پول خود را از دست می دهند.

بد نیست اول نگاهی به معنی بازاریابی زنجیره ای در لغت نامه بیندازیم:

براساس تعریف لغت نامه، در بازاریابی زنجیره ای، مردم جهان به دو دسته تقسیم می شوند یکی مشتریان آتی و دیگری اعضای بازاریابی زنجیره ای.

c.a.p.
:
نماد ارتباطات، قرارملاقات ها و معرفی (پرزنتیشن) می باشد. این افراد لیستی از تمام اسامی که باید با آنها تماس بگیرند، تمام برنامه های ملاقات های آن روز و پرزنت های برنامه ریزی شده را هر روز با خود دارند. برای روزهای تعطیل یکسری برنامه های خاص دارند که برنامه تعطیلات نامیده می شود.

دعوت کردن:
اولین و یکی از مهمترین مهارت هایی است که برای موفق شدن در این بیزنس نیاز دارید. نکات زیر در این زمینه اهمیت زیادی دارد:

1) کنجکاوی رمز دعوت کردن است، یک کنجکاوی در فرد مقابل ایجاد کنید و آن را قانع نکنید (باید).

2) به هیچ وجه نباید پشت تلفن بیزنس را برای کسی پرزنت یا معرفی کنید. (نباید)

3) اعضا همیشه اسامی افراد را در ذهنشان مرور می کنند (باید).

4) وقتی با مشتری های آتی تماس می گیرند طوری رفتار می کنند که می خواهند یک ایده بیزنس را به او معرفی کنند که فرصت خوبی برای تغییر زندگی اوست (باید).

پرزنت کردن یا معرفی:
منبع اطلاعاتی اعضای بازاریابی زنجیره ای معمولاً شامل این موارد است:

1) پروفابل شرکت

2) طرح بیزنس

3) بروشورهای شرکت

4) کار گروهی

5) چک های تقلبی

پیگیری:
خیلی افراد نمی توانند فوراً یا بعد از یک جلسه وارد شوند. درواقع جا انداختن این مسئله برای خیلی ها دشوار است. به همین خاطر پیگیری باید بعد از معرفی باشد. اینجا همه اعضای بازاریابی زنجیره ای با فرد صحبت می کنند و سوالات او را پاسخ می دهند. در این مرحله اعضا مثل هنرپیشه های هالیوود رفتار می کنند و خود را خیلی خوشحال از این نشان می دهند که پول زیادی به دست می آورند.

این اعضا برای گول زدن دوستانشان چه می کنند:

·
هیچوقت بیزنس را قبل از جلسات آموزشی و به دست آوردن تجربه کافی به کسی معرفی نمی کنند. معمولاً در 2 تا 3 ماه تجربه لازم برای گول زدن افراد را به دست می آورند.

·
آنها به محض نزدیک شدن به دوستشان درمورد بازاریابی زنجیره ای با او حرف نمی زنند. فقط می گویند که وارد یک بیزنس شده اند. سعی می کنند کنجکاوی دوستشان را درمورد آن بیزنس جلب کنند. طوری خودشان را به دوستانشان نشان می دهند که انگار پول زیادی به دست می آورند و وقتی که آن فرد مظلوم اصرار می کند که درمورد آن بیزنس بیشتر بداند به او می گویند که به شرکتشان برود تا آنجا به او توضیحات لازم را بدهند. یادتان باشد، به هیچ وجه به دوستشان نمی گویند که این بیزنس بازاریابی زنجیره ای یا شبکه ای است. فقط از واژه بیزنس استفاده می کنند. هدف این است که پرزنت انجام شود.

·
آنها اعتماد و اطمینان زیادی به سیستم و کار گروهی نشان می دهند. اما واقعیت این است که کاملاً دروغین است و همه این چیزها را بعد از عضو شدن می فهمید.

·
وقتی دوست فرد اصرار می کند که درمورد بیزنس بیشتر بداند، از او می خواهند که قرار ملاقاتی بگذارند و درمورد همکاران این بیزنس حرف بزنند. هیچوقت از واژه پرزنت کردن استفاده نمی کنند و بیشتر از واژه میتینگ استفاده می کنند.

·
اگر آن دوست بپرسد که درمورد بازاریابی شبکه ای است یا نه می گویند نه. و می گیوند که اگر دوست دارد بیشتر بداند یک میتینگ بگذارند. طوری رفتار می کنند که اگر دوستشان برای میتینگ نیامد هم انگار که مهم نباشد. آنها شب ها و روزهای زیادی را برای یک نفر وقت می گذارند و سعی می کنند طوری رفتار کنند که انگار اهمیتی نمی دهند.

·
وقتی بعد از همه فریب ها و دروغ ها آن دوست آماده پرزنت شدن شد، به او می گویند که با کسی در آن میتینگ روبه رو می شود که رئیس است و این مقدار و آن مقدار پول درآورده است (اطلاعات غلط، پر از دروغ، هیچوقت اطلاعات واقعی را نمی دهند).

·
بعد از پرزنت شدن، پیگیری شروع می شود که مهمترین بخش در گول زدن افراد در این بیزنس است. به محض اینکه پرزنت تمام شد اعضای این گروه نظر فرد را جویا می شوند و اگر بگوید که باید با دوستانش، خانواده یا افراد دیگر مشورت کند تمام سعی خود را می کنند تا آن چیزها را از ذهن او خارج کنند.

وقتی فرد از مشکلات مالی سوال می کند، این افراد چه می گویند:

·
مشکل مالی: 6-5 میلیون مهیا کن و 3-2 میلیون هم از دوستانتان بگیرید، یا وام بگیرید و بعد پس بگیرید. می گوید من هم همین کار را کردم.

·
مشکل
a
و
b
: همه بچه های گروه خیلی کمک می کنند و هوای تو را دارند. فکر می کنی اگر تو رشد نکنی، من رشد می کنم؟ پس من باید به تو کمک کنم. انتخاب دیگری ندارم. از این گذشته تو دوست من هستی، فکر می کنی اگر دوستم نبودی اصلاً تو را اینجا می آوردم؟

·
باید با والدین، دوستان و دیگران مشورت کنم: درمورد این بیزنس با هیچکس نباید حرف بزنی. چه می خواهی بگویی؟ ما یک ساعت و نیم این بیزنس را به تو معرفی کردیم و تو چطور می خواهی آن را به دیگران معرفی کنی؟ ممکن نیست. پس بهتر است که از آنها نپرسی چون هیچکس تصویر خوبی از بازاریابی شبکه ای ندارد.

·
به آنها می گویم که بازاریابی شبکه ای نیست و بیزنس بسیار خوبی است: چه می خواهی بگویی؟ هر چه بگویی خانواده ات می گویند که چک و این چیزها را نشان بده. من خودم تجربه دارم می دانم.

·
فکر می کنم و ظرف دو روز خبر می دهم: اگر بخواهی اینطوری فکر کنی در هیچ بیزنسی موفق نمی شوی. اگر بخواهی یک رستوران باز کنی اول باید آشپز و اینها را استخدام کنی. اول که دنبال مشتری نمی روی و بعد غذا بپزی. در هر حال تصمیم با خودت است اگر بخواهی با کسی مشورت کنی فقط کار خودت را خراب می کنی. توصیه من این است که همین الان بیزنس را شروع کنی و جلسه باید و نبایدها را برایت بگذاریم. اگر هنوز فکر می کنی که باید به این قضیه فکر کنی اشکال ندارد اما با هیچکس درمورد آن حرف نزن یا مشورت نگیر. این تجربه شخصی من است.

یکبار دیگر تکرار می کنیم:

بازاریابی زنجیره ای راه خوبی برای پول درآوردن نیست پس از آن دور بمانید. اینکار فقط شما، دوستانتان و کشورتان را تخریب می کند. شما قربانی نباشید. لطفاً خانواده و دوستانتان را از بین نبرید. حتی در سمینارها و جلسات پرزنت هم به هیچ وجه شرکت نکنید.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
ای فافا.. توام گولشونو خوردی؟:ws52:

اتفاقا من قولوشونو نخوردم بیچاره ها یک هفته رو مخم کارکردند که قبول کنم ولی زیربار نرفتم که نرفتم...آخرشم در رفتم...:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اتفاقا من قولوشونو نخوردم بیچاره ها یک هفته رو مخم کارکردند که قبول کنم ولی زیربار نرفتم که نرفتم...آخرشم در رفتم...:ws3:

 

:Laie_28::Laie_28:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
:Laie_28::Laie_28:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

توهم پولدار شدن یک شبه

مغر اقتصادی خوبی برای سیستم بازاریابی وفریبشون طراحی کردن ولی به هیچ جایی نمیرسه کسی تو این برنامه

بجز اون بالاسری ها که برنامه رو شروع میکنن وپول پارو میکنن دریه مدت کم وبراشون ادامه دارهم هست کسی به اصل پولش برسه شاهکار کرده

مزخرف ترین روش برای درامدزایی هست

  • Like 3
لینک به دیدگاه

توخوزستان هم یه همچین موردی پیش اومده بود ،

شخصی به نام سید در اهواز اقدام به گرفتن پول از مردم میکرد و پس از 15 رو به اندازه نصف پولشون به طرف سود می داد، یعنی یه شبه پول پارو کردن،

این کار باعث شد تا قیمت تو خوزستان پایین بیاد، یعنی فکرشو بکنید یه 206 قیمتش 4 تومن، مفت بوده نه؟ ولی واقعیت داشته

این کار چند ماهی به همین منوال ادامه داشت ولی از طرف نیرو انتظامی دستگیر شدند که باعث به هم ریختن همه چیز شد که تعداد زیادی از مردم هم تو این راه پولاشونو از دست دادن یا به قول خودمون دادگاه پولاشونو خورد

و خیلی از خوزستانی ها با این طرح پولدار شدن

اگه به همین منوال ادامه می یافت خوزستان بهشت می شد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
توخوزستان هم یه همچین موردی پیش اومده بود ،

شخصی به نام سید در اهواز اقدام به گرفتن پول از مردم میکرد و پس از 15 رو به اندازه نصف پولشون به طرف سود می داد، یعنی یه شبه پول پارو کردن،

این کار باعث شد تا قیمت تو خوزستان پایین بیاد، یعنی فکرشو بکنید یه 206 قیمتش 4 تومن، مفت بوده نه؟ ولی واقعیت داشته

این کار چند ماهی به همین منوال ادامه داشت ولی از طرف نیرو انتظامی دستگیر شدند که باعث به هم ریختن همه چیز شد که تعداد زیادی از مردم هم تو این راه پولاشونو از دست دادن یا به قول خودمون دادگاه پولاشونو خورد

و خیلی از خوزستانی ها با این طرح پولدار شدن

اگه به همین منوال ادامه می یافت خوزستان بهشت می شد

 

اولین بار اواخر سال 77 از طریق یه شرکتی تو شیراز که خودشو وابسته به سپاه معرفی میکرد وهفتا برگه هزارتومانی رو برای این کار ردیف کرده بود با این سیستم اشنا شدم

درکل همون هفت هزار تومن زهرچشم خوبی بود تا ضرر میلیونی نکنم

دی:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اولین بار اواخر سال 77 از طریق یه شرکتی تو شیراز که خودشو وابسته به سپاه معرفی میکرد وهفتا برگه هزارتومانی رو برای این کار ردیف کرده بود با این سیستم اشنا شدم

درکل همون هفت هزار تومن زهرچشم خوبی بود تا ضرر میلیونی نکنم

دی:

درسته اين شركتها خودشونو يه جورايي وابسته به دولت معرفي ميكنند واز افراد مهم كشوري وسازمانها نام ميبرند وميگند كه اينها از بزرگترين اعضاشركت ماهستند اينجا دران ماهانه 20ميليون سود ميبرند،حالا بعضي مواقع هم ميگند كه ما از وزارت اطلاعات مجوز داريمو .....لونشون هم تو منطقه سعادت آبادتهران هستش كه منم به دعوت رفيقم توي اين تله افتادم...:ws3:

لینک به دیدگاه

واسه خودم که نه ولی واسه یکی از اقوام پیش اومد یعنی دعوتش کردن

ولی اون زرنگی کرد و فهمید و خودش و خانواده اش رو نجات داد

هروقت از این شرکتها صحبت میشه یاد اون میفتم

لینک به دیدگاه
اتفاقا من قولوشونو نخوردم بیچاره ها یک هفته رو مخم کارکردند که قبول کنم ولی زیربار نرفتم که نرفتم...آخرشم در رفتم...:ws3:

آفرین

اینهههههه

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ما یه بار خونه ی یکی از فامیلامون دعوت شدیم...رو مخ منو مامانم رفت و پرزنتوندمون...خودش نه یکی از این بالایی ها. پسره خیر سرش علم و صنعت خونده بود!

مامان منم قشنگ گوش داد... آخرش گفت:

پسرم... آدم باش...برو دنیال کار حسابی...اینا وقت تلف کردن و پول مفت خوردنه...برو به جای حرف زدن الکی 4 تا کتاب بخون! یه کاری برای جامعت بکن! :jawdrop:

پذبرایی شونم از ما یه لیوان با یه پارچ آب بود!!!!!!!!!

 

 

من نمی دونم...اگه این کار درست بود الان همه باید تو خون هاشون بودنو پرزنت می کردن!

مردم و چی فرض می کنن نمی دونم:banel_smiley_4:

خدا شفاشون بده :ws21:

 

 

پ.ن: هر وقت زنگ می زدیم خونه ی این فامیلمون یا بر نمی داشتن یا آروم حرف می زدن!

منم می گفتم حتما" دارن می پرزنتونن :ws28:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...