رفتن به مطلب

دیالوگ های به یاد ماندنی


ارسال های توصیه شده

پسرخاله: اصلا اگه می تونی بتون، نمی تونی هم نتون.

 

کلاه قرمزی: گفتم که درس دارم، میتونی بتون، نمیتونی نتونم خودتی!

 

__________________________________

کلاه قرمزی و بچه ننه - کارگردان ایرج طهماسب

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

- مورچه بیا میخوام راجع به آینده ت باهات صحبت کنم.

 

- من دیگه بازنشسته شدم برو دنبال یکی دیگه ...!

 

 

مورچه و مورچه خوار

  • Like 8
لینک به دیدگاه

زن ها ... تا حالا به زن ها فكر كردي؟ كي خلقشون كرده؟ خدا بايد يه نابغه بوده باشه

 

عاقامون آل پاچینو-بوی خوش ِ یک زن

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 12
لینک به دیدگاه

کمال تبریزی - مارمولک

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

رضــا مــارمــولــک (پـرویـز پــرســتـویی): اولن فکر نکنید که خدا شما رو فراموش کرده,شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد,اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است ...و این قدر به فكر راه های دررو نباشید ...!! خدا كه فقط متعلق به آدم های خوب نیست.خدا، خدای آدم های خلافكار هم هست وفـقـط خــودِ خـداســت كـه بـیـن بـنـدگـانـش فـرقـی نـمـیـگـذارد,فی الواقع او: اند ِ لطافت,اند ِ‌ بخشش انـد ِ بـیـخـیـال شـدن ,انـد ِ چـشـم پـوشــی و انــد رفـاقـت اسـت ...رفــــیق خــــوب و بـــــامــرام هـــمـــه چـــیـــزش را پـــای رفـــاقــت میـــگــذارد!

 

مــارمــولـــک - 1382

کــمــال تــبــریــزی

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

داریوش ارجمند: باباتو می شناختم! قدیما با آفتابه عرق میخورد،

حالا "ضای" والضالین نمازشو قد اتوبان قم میکشه!

(دیالوگ ماندگار از فيلم رئیس)

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

درباریان : بفرمائید، خوش آمدید قربان، . قدم رنجه فرمودید ..... ای همه قربانتان ای کاش امشب را هم میماندید، .... چقدر این روزهای خوش زود به پایان رسید، آقایان بگریید .......

 

آقا محمد خان : ما باید گریه کنیم به حالِ این مُلک، ما که از همه چیز و همه کس دل بریدیم، شما هم به هیچکس دل نبندید. بترسید، از مالی که به زور ستانده شود، بترسید، از خونی که به ناحق ریخته شود، بترسید، از آهی که از ته دل کشیده شود، خداوند این سرزمین را از ظلم و ستم و جهل و فریبکاری و خرافات محفوظ بدارد ........

 

______________________________________________

 

دیالوگی ماندگار از سریال قهوه تلخ

کارگردان : مهران مدیری

نویسنده ها : امیر مهدی ژوله - خشایار الوند

 

______________________________________________

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

قرص هاتو خوردی؟

نه

اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟

تو نباشی من برای چی باید قرص بخورم؟

سینمایی آقا یوسف،نویسنده و کارگردان : علی رفیعی

  • Like 5
لینک به دیدگاه

میدونی چیه هیچ كی منو دوس نداره ..من میدونم چون نمیبینم همه از دست من میخوان فرار كنن .....معلمون میگه خدا شما نابیناهارو بیشتر دوست داره چون نمیبینید .

ولی من گفتم خانم اگه مارو دوست داشت چرا مارو نابینا كرد تا اونو نبینیم بعد گفت خدا دیدنی نیست ولی همه جا هست میتونید اونو حس كنید .

گفت شما با دستاتون میبینید .

حالا من همه جارو میگردم تا یه روزی بالاخره دستم به خدا بخوره اون وقت بهش میگم... هرچی تو دلم هست... بهش میگم.

 

 

(رنگ خدا- مجید مجیدی)

 

 

0lmoiysewv8rl4dfm7q.jpg

  • Like 10
لینک به دیدگاه

این Pulp Fiction رو حتما ببینید.

 

(جولز، وینسنت و جیمی مشغول خوردن قهوه در آشپزخانه ی جیمی هستند)

جولز : هوم م م م. خدا لعنتت کنه جیمی. قهوه ی فرد اعلاییه. من و وینسنت به این قهوه حاضریای تو یخچال هم راضی بودیم اما ببین چه قهوه ی حقی واسمون تدارک دیده. طعم چی میده؟

جیمی (کوئنتین تارانتینو) : بکش بیرون جول.

جولز : چی؟

جیمی : نمی خواد به من بگی قهوه ام چقدر خوبه. خب؟ چون خودم خریدمش و خوب می¬دونم چقدر درجه یکه. وقتی بانی میره قهوه بخره کثافت میخره. من قهوه ی فرد اعلا می¬خرم چون دوست دارم وقتی می خورمش عطرش بپیچه تو مخم ولی می دونی الان چی تو مخمه؟ عطر این قهوه نیست، لشِ اون کاکاسیاه تو گاراژه.

جولز : جیمی اصلاً نگران اون قضیه نباش ...

جیمی (وسط حرفش می پرد) : نه نه نه بذار یه چیزی ازت بپرسم. وقتی زدی بغل دیدی جلو در خونه ی من مادر مرده نوشته " انبار میت کاکاسیاه"؟

جولز (مکث می کند) : نه ندیدم.

جیمی : می دونی واسه چی همچین نوشته ای ندیدی؟

جولز : چرا؟

جیمی : چون اینجا نیست. چون انبارداری نعش کاکاسیاها شغل من نیست واسه همینه ندیدی.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

(پنج گلوله به طرف وینست و جولز شلیک میشه اما هیچ کدام به آنها برخورد نمیکنه!)

 

جولز: ما باید الان مرده باشیم!

وینس: میدونم شانس اوردیم!

جولز: نه نه نه این شانس نبود آره شاید این مداخله الهی بود. تو میدونی مداخله الهی چیه؟

وینس: فکر میکنم یعنی اینکه خدا از بهشت اومد به زمین و این گلوله هارو نگه داشت

جولز: درسته دقیقا همین معنی رو میده خدا از بهشت اومد و این گلوله های حرومزاده رو نگه داشت

وینس: فکر کنم باید بریم جولز

جولز: این کار رو نکن این قضیه رو مسخره نگیر چیزی که الان اتفاق افتاده یک معجزه بوده!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

حروم اون آمپولیه که دونه ای ۲۲۰ هزار تومن پولشه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی…

حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات…

حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از ۳۰ سال کار تو آموزش و پرورش این مملکت میزیزه سر کوچه…

حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره

 

 

دیالوگ حمید فرخ نژاد/گشت ارشاد

  • Like 11
لینک به دیدگاه

یک فیلم محشر! فهرست شیندلر

 

 

شیندلر خطاب به آمون گوت، یکی از فرماندهان آمون:

این قدرته آمون! اگر اختیار کشتن رو داشته باشی اما ببخشی! این قدرته!

 

***

تو پشت این دیوارهای بسته زندگی می کنی!

دیوارها اشکالی ندارند، این محدودیت هاست که کلافه ام کرده...

 

 

 

***

 

شیندلر: پدرم همیشه میگفت، یک انسان همیشه به سه چیز احتیاج داره،

دکتر خوب، پدر روحانی بخشنده و یک حسابدار زیرک.

هیچوقت به دوتای اول احتیاج نداشتم!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کلاه قرمزی و بچه ننه :

 

کلاه قرمزی : آقای خشک شویی میشه این بچه منم بشورین فقط این و اتوو نزنید مقوایی میشه باد میبرتش ..:))

 

 

خشکشویی : ما اینجا لباس میشوریم بچه نمیشوریم که :|

 

 

کلاه قرمزی: بندازش این تو، هم دریا بره، هم شهربازی :))

 

 

خشکشویی : اگه بندازمش اوون تو خفه میشه

 

 

کلاه قرمزی : خب بندازش توو این که درش بازه :)))

  • Like 10
لینک به دیدگاه

حمــــید فرخ نژاد:*هیــــــــــــــئت ینی دو چیز* : 1) قـــــــــــــــــِیمه 2) قـــــــــــــَمه

 

گشت ارشاد-سعيد سهيلي

  • Like 3
لینک به دیدگاه

حسن : یه صدایی همش تو گوشم می گه نخور.میگه جای این ساندویچ بوروهیات قیمه بخور.غذای آقا شفاست...(ساندویچ) حرومه ...بخدا حرومه ..به امام هشتم حرومه..

 

حاجی : ببین به اون صداهه بگو ،حروم آمپولهایی که دونه ای 220 هزار تومنه و تو باید ماهی 3 تاش

و بزنی .

 

بهش بگو حروم زندگی این بدبخته (عطا) که تو سن 33 سالگی ،هنوز تو حسرت یه عروسی دوزاری مونده ، نمیتونه جورش کنه ،زده بالا طفلک،متوسل شده به تابلوی کائنات..

 

آقای حسن آقا اگه این صداهه بازم اومد سمتت بهش بگو حروم اون نزول خوره بفییوزه که اگه سر ماه 10 میلیون تومن با اسکنتش آماده نباشه ننه بابای هفتاد ساله من بعد از 30 سال کارکردن تو آموزش و پرورش این مملکت ،اسباب اثاثیه شون سر کوچه هست ..

 

خب ....

 

بهش بگو حروم اون ماشینه که آیینه بغلش دیه خون ما سه تاست...

 

 

 

 

​گشت ارشاد-سعید سهیلی

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...