*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ the artist خیلیییی زیبا بود 6 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ حتما این فیلم رو ببینید شاهکار مطلقه Inherit the Wind 1960 بازی اسپنسر تریسی غوغا میکنه !!!! وای که چقدر لذت بخش بود برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اخرین فیلمی که دیدم فیلم m محصول سال 1931 ساخت المان هست واقعا فوق العاده بود بررسی مسئله روانشناختی قتل کودکان به دست یک قاتل روانی جائی که خلافکارها نقش پلیس عاجز از حل مسئله را برعهده میگیرند گزینه بسیار خوبی برای دیدن هست 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اخرین فیلمایی که دیدم سه تا فیلم زیر بود که دیروز دیدمشون! A Little Help - 2010 یک فیلم خانوادگی معمولی که به بررسی مسائل خانوادگی درجامعه امریکا پرداخته بود ورای معمولی هم به این فیلم زیاده! Final Destination 5 - 2011 مقصد نهایی تا شماره 2 خوب بود وبعد از اون صرفا با تکنیک های کامپیوتری وسرهم کردن داستانهای تخیلی سعی بر نفس کشیدن داره تا ایده پردازی Jack and Jill - 2011 خداییش موندم ال پاچینو چرا تو همچین فیلمی بازی کرده ادای دین به مافیای یهود؟یا پذیرفتن یک نقش تبلیغاتی جیب پرکن ؟ به هرحال از ال پاچینو خیلی بعید بود فیلم مضمونی کمدی داشت وبیشتر تین ایجری بود تا منتقل کننده مفهوم بدنبود درکل 5 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ناخدا خورشید.... خیلی دوست داشتم..بخصوص لهجه های جنوبی و آهنگ فیلم رو.... 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم DRIVE بد نبود اما با روحیات لطیف من سازگار نبود نويسنده فيلمنامه: حسين اميني بر اساس رماني از جيمز ساليس مدير فيلمبرداري: نيوتن تامس سيگل موسيقي: آنجلو بادالامنتي تدوين: متيو نيومن بازيگران: رايان گاسلينگ (راننده)، كري موليگان (آيرين)، برايان كرنستن (شانن)، اسكار ايساك (استندارد)، كريستينا هندريكس (بلانچ)،ران پرلمن (نينو)، آلبرت بروكس (برني رز) محصول 2011 آمريكا ، 100 دقيقه جواني كه در فيلم، او را با نام راننده (رايان گاسلينگ) صدا مي كنند، زندگي خود را از طريق بدلكاري با اتومبيل در سينما، كار در گاراژ مكانيكي و همچنين رانندگي در شب براي خلافكاران مي گذراند كه در مورد آخري، اصولي براي خود دارد از جمله اينكه براي هركس بيش از يك بار كار نكند تا مبادا ردي به جاي گذارد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آشنايي راننده با زني به نام آيرين (كري موليگان) كه شوهرش (اسكار ايساك) در زندان به سر مي برد و در همسايگي او زندگي مي كند و شكل گيري رابطه اي عاطفي بين آنها، آزادي شوهر زن از زندان و تقاضاي كمك وي از راننده جهت انجام يك سرقت براي خلافكاراني كه به آنها بدهكار است و در پي آن كشته شدن شوهر توسط خلافكاران، راننده را درگير ماجراهايي مي كند كه آرامش زندگي او را بر هم مي زند و مجبور به زيرپا گذاشتن اصول خود مي گردد. او حالا بايد از آيرين و پسرش در برابر تهديد تبهكاران محافظت كند. همانطور كه مشاهده مي كنيد، داستان فيلم كاملاً تكراري و كليشه اي است و مي توان انبوهي از فيلمهاي هاليوودي را نام برد كه داستاني كم و بيش مشابه دارند. اگر با آگاهي از اين داستان به تماشاي فيلم برويد، اين تصور قبل از تماشاي آن بوجود مي آيد كه با فيلمي پر از صحنه هاي تعقيب و گريز با اتومبيل و انواع و اقسام انفجار و اسلحه و تيراندازي روبرو هستيد. اما فيلم يك غافل گيري تمام عيار است. غافل گيري در كارگرداني، غافل گيري در فيلمنامه، غافل گيري در بازيگري، در تدوين، در موسيقي، در فيلمبرداري و ... و همچنين توجه به جزئيات و نحوه روايت كه فيلم را به اثري مستقل از كليشه هاي رايج هاليوودي و حتي در حد شاهكارهاي كلاسيكي مانند «سامورايي» (ژان پير ملويل) با بازي آلن دلون تبديل مي كند. كما اينكه سازندگان «رانندگي» (كه برخي نام «راننده» را ترجيح مي دهند) از اين فيلم و چند فيلم ديگر بعنوان الگوي خود نام برده اند. اما «رانندگي» در عين حال مي تواند به عنوان يك شاهكار امروزي، استقلال خود را حفظ و خود به عنوان الگويي براي ساير فيلمها مطرح شود. بي جهت نيست كه جايزه نخل طلاي كن براي بهترين كارگرداني را از آن خود كرده. جالب است بدانيد كه فيلمنامه اين فيلم را حسين اميني، فيلمنامه نويس 45ساله ايراني (پسر دكتر اميني نخست وزير اسبق ايران) و مشهور هاليوود نوشته كه آثار معدود اما درخشاني مانند جود (1996)، چهار پر (2002)، تير خلاص (2008) و شانگهاي (2010) را در پرونده خود به ثبت رسانده و براي فيلم بالهاي كبوتر (1997)، نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين فيلمنامه شده است. در «رانندگي» پرداخت شخصيت ها به شكلي كاملاً هوشمندانه و با پرداخت جزئيات شكل گرفته است و تماشاگر كنش هاي شخصيت ها را به خوبي باور مي كند. به عنوان نمونه، در سكانس گفتگوي برني (آلبرت بروكس) با شانن (برايان كرنستن) در رستوران و در اوايل فيلم، آلبرت بروكس (بازيگري كه بيشتر در نقش هاي كمدي شناخته مي شود و براي ايفاي نقش منفي در «رانندگي» برنده چند جايزه معتبر شده است) با بازي فوق العاده خود، هيولاي درون كاراكتر برني را بخوبي نشان مي دهد. آنجا كه گارسن فراموش كرده براي او بيسكوييت بياورد و او با لحني خشن و طلبكارانه مي گويد: «فراموشش كن». يا در آنجا كه به سيگار كشيدن شانن اعتراض مي نمايد زيرا دود سيگار موقع غذا خوردن ناراحتش مي كند و شانن در برابر اين اعتراض، با دستپاچگي سيگار را خاموش مي كند كه نشانه ترس و حساب بردنش از برني است. اين سكانس با تمام ظرايف و جزئياتش درواقع معرف شخصيت برني به عنوان يك تبهكار است و ما در فصلهاي بعدي فيلم، آدمكشي او را براحتي باور مي نماييم. اما كاراكتر اصلي و بي نام فيلم يعني راننده، شخصيتي است كم حرف و خويشتن دار (كه حتي احساسش را به زور بر زبان مي آورد)، باهوش، ماهر در رانندگي و البته تنها كه گفته اند الگويي از شخصيت جف كاستلو در فيلم «سامورايي» ژان پير ملويل و با بازي آلن دلون است. ما با بخشي از اين شخصيت در همان سكانس افتتاحيه فيلم و قبل از تيتراژ، در جريان يك سرقت آشنا مي شويم و پس از آن وجه تنهايي و بي هدفي اش را همزمان با تيتراژ و سرگرداني با اتومبيل در خيابان شاهد هستيم. در همين سكانس نمايي وجود دارد كه راننده در حال رفتن به سمت آسانسور است و همزمان در روبروي او دختري (كري موليگان) را مي بينيم كه از آسانسور خارج شده، هر دو به سمت هم مي آيند و از كنار هم مي گذرند بدون اينكه توجهي به يكديگر داشته باشند. در اين نما به علاوه اولين نماي بعد از تيتراژ كه راننده و دختر را با هم در آسانسور مي بينيم و اولين آشنايي بين آنها در اينجا شكل مي گيرد، دوربين بر آن شكل عقرب بزرگ و زردرنگ نقش بسته بر پشت لباس راننده تأكيد مي كند كه در واقع به نوعي بر شخصيت دوگانه راننده تأكيد مي شود. ما در سرتاسر فيلم مي بينيم كه حضور دخترك در كنار راننده به وي آرامش مي بخشد كه او اين آرامش را عاشقانه دوچندان كرده و به دختر باز مي گرداند و هردو در كنار هم بدور از پلشتي هاي بيرون به آرامشي دروني مي رسند. ا گر بيشتر بر كاراكتر راننده متمركز شويم، مي توان گفت كه او در كنار دختر، وجهه پاكي، معصوميت و زلال خود را نثارش مي كند اما از طرف ديگر براي تبهكاران و خلافكاران مانند آن عقرب زردرنگ و هولناك مي ماند كه از گزش او در امان نيستند و اين دوگانگي بخوبي در اولين صحنه برخورد آنها در آسانسور نشان داده مي شود. در اين نما، دخترك نشانه عشق و لظافت و آن عقرب زردرنگ نشانه خشونت است. در طول فيلم، راننده متوجه مي شود كه اگر مي خواهد يك دريچه از وجودش را به روي عشق باز كند، ناچار به گشودن دريچه اي ديگر به روي خشونت است و از همين رو، در انتهاي فيلم، با اينكه همه چيز براي وصالش با دخترك مهيا شده است، اما او فراق را بر مي گزيند تا بدين گونه آن دختر و فرزندش در امان باشند. بطور كلي همه عناصر فيلم در خدمت داستان آن مي باشند. داستان مردي تنها، مرموز و كم حرف كه شروع رابطه عاطفي اش با يك زن (مظهر عشق و لطافت)، جنبه هاي متضاد درونش را شدت مي بخشد: عشق و خشونت. در پايان سكانس آسانسور، مي بينيم كه راننده همراه جسد خون آلود مرد غريبه در آسانسور ايستاده (خشونت و خوي حيواني) و به چشمان حيران و هراسان آيرين (عشق و پاكي) در بيرون آسانسور خيره شده است و مرز بين اين دو، درب آسانسور است كه با بسته شدنش، نشان مي دهد كه جاي اين دو (خصيصه) در كنار هم نيست و به قولي آب اين دو در يك جوي نمي رود. اما در ازاي خشونت افراطي و وهمناك راننده، وقتي در پايان با فداكاري و ايثارگري، در حاليكه همه چيز مهياي وصال با محبوب است، زن را ترك مي كند تا او و پسرش در امان باشند، در ذهن تماشاگر، شخصيتي مقدس را از خود حك مي كند كه خشونت هايش هم قدسي اند. او تنها به خاطره اي خوش از زن محبوبش اكتفا مي كند آنجا كه تلفني آن را با وي در ميان مي گذارد: «آشنايي با تو بهترين اتفاق زندگي ام بود». 3 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم MONEYBALL علی رغم موضوع به ظاهر سادش، قشنگ بود و رغبت دنبال کردن تا انتهاش رو به همراه داشت [h=4]کارگردان:[/h]Bennett Miller نویسندگان: Steven Zaillian (فیلم نامه), Aaron Sorkin (فیلم نامه) بازیگران: Brad Pitt, Robin Wright و Jonah Hill سال تولید:۲۰۱۱ فیلم بر اساس کتابی به نام "مانیبال:هنر پیروزی در یک بازی غیرمنصفانه"است که درباره ی زندگی مدیری به نام بیل بین بوده که توانسته با شیوه ای جدیدی در مدیریت،تیم اوکلانداز را به مقام های بزرگی همچون ۲۰ برد پیاپی برساند که در تاریخ بیسبال بی رقیب هست.اون همچنان در همین تیم در حال فعالیت هست و امیدواره بلاخره یک روز این تیم رو به قهرمانی برسونه. فیلم از دو بازیگر اصلی تشکیل شده،برد پیت و جوانا هیل.هر دوی این بازیگر ها به طرز باورنکردنی در فیلم ظاهر شدن.برد پیت که این دومین فیلم بزرگش در امسال هست همانند فیلم "درخت زندگی"بازی بسیار زیبایی رو به جا گذاشته که یکی از بهترین بازی های امسال است.جوانا هیل هم بر عکس همیشه که در فیلم های کمدی و سطحی بازی می کرده ایندفعه با بازی در یک فیلم جدی نشان داد که بازیگر توانمندی هست که میتونه پا به پای برد پیت او را همراهی کنه.ارون سورکین هم به عنوان فیلم نامه نویس باعث شده که فیلم از نظر دیالوگ چیزی کم نداشته باشه فیلم در مورد بیسبال است.این ورزش یک ورزش نا اشنا در ایران هست و همین شاید باعث بشه که نتونید زیاد متوجه دیالوگ های فیلم بشید ولی با همه ی این ها مشکل چندان بزرگی نیست.فیلم moneyball از اون فیلم های کلیشه ای نیست که یک مدیر با یک شیوه جدید تیم رو مدیریت کنه و تیم هم قهرمانه بشه و هم شاد وخوشحال بشن.چرا؟به خاطر اینکه بر اساس واقعیت هست.moneyball نشانگر سیاست های پشت پرده بازی های بیسبال است.این فیلم می خواد نشان بده که چه چیزی در حال وقوع در جامعه بیسبال هست. فیلم در ابتدا نگاهی به تیم اوکلانداز می اندازد.نشان می دهد که این تیم در چه وضعیت حادی قرار گرفته،تیمی که اکثر اوقات تا نیمه نهایی میره اما هیچ وقت نمیتونه قهرمان بشه.بعد از این مقدمه فیلم تازه شروع می شود.فیلم نشان میدهد که بیلی در وضعیت بدی قرار گرفته.تمام بازیکنانش در حال ترک تیم هستند و تیم هم در حال ورشکستگی است.بیل به همراه انالیزور های تیم شروع به پیدا کردن چند بازیکن خوب می کنند.خب تا اینجا که همه چیز کلیشه ای بوده و حتما با خود فکر کرده اید که در ادامه بیلی یک تیم رویایی می سازد و با سختی های تمام،قهرمان می شود و همه چیز به خیر و خوشی تمام می شود.باید بگم که اگه اینگونه فکر کردید،پس در اشتباه هستید.فیلم می خواهد سختی های مدیریت تیم بیسبال را نشان دهد،اینکه که چقدر وقت و دقت نیاز است تا بتوانید یک تیم را اداره کنید.فیلم وقتی هیجان انگیزتر می شود که سر و کله مردی انالیزوری به نام پیتر براند که شیوه ی جدیدی برای مدیریت تیم های بیسبال ابداع کرده.در واقع پیتر با علم امار به فکر اداره تیم هست و بیل هم از این ایده خوشش می اید و او را استخدام می کند.در اینجا شما با خیلی از بخش های بازی بیسبال نظیر قوانین بیسبال،چگونگی انتخاب بازیکنان،ارزیابی تیم ها و بازیکنان اشنا می شوید که بسیار اطلاعات جامع و کاملی می دهد.اما فیلم سعی نمی کند که یک فیلم خشک باشد،بلکه با فیلم با فلش بک هایی به گذشته بیل،سیر زندگی حرفه ای او را نشان می دهد.نکته جالب این است که فیلم یکهو و بدون دلیل به گذشته بیل باز نمی گردد و با توجه به موقعیت،فلش بک های مربوط را به شما نشان می دهد. فیلم مانیبال تمام ابعاد زندگی حرفه ای بیل را بررسی کرده اما فیلم مشکلاتی نیز دارد و ان هم زندگی شخصی بیل است.فیلم قسمت هایی از زندگی شخصی بیل را نشان می دهد ولی این قسمت ها انقدر سر در گم و کوتاه هستند که انگار این قسمت ها را به زور به فیلم چسبانده اند.به نظرم اگر این قسمت ها حذف می شد باعث می شد تا فیلم بتواند بهتر روی زندگی حرفه ای فبیل تمرکز کند. نکته قوت فیلم دیالوگ های بسیار جذابی است که بین بیل و پیتر درباره ی سیاست های پشت پرده بیسبال گفته می شود.بعضی از این دیالوگ ها واقعا زیبا است به خصوص قسمتی که بیل با پیتر بعد از شکاندن رکورد بیست برد پشت سر هم،توسط تیمشان حرف می زند.فیلمنامه فیلم به لطه ارون سورکین پر است از دیالوگ های جذاب(حتی برای کسانی که به بیسبال علاقه ندارد)و فیلم یک لحظه خسته کننده نمی شود.یکی دیگر از نکات قوت فیلم،حس همذات پنداری است که با این تیم پیدا می کنید.هر برد،یا باخت این تیم باعث خوشحالی و ناراحتی شما می شود و شما واقعا می تونید تمام شخصیت ها رو از نزدیک حس کنید..باور کنید هنگامی که تیم اوکلانداز توانست رکورد ۲۰ برد پیاپی را بشکاند،واقعا از ته دل خوشحال شدم. 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اخرین فیلمی که دیدم فیلم DRIVE بود ولی برخلاف مریمی من خوشم اومد یعنی به نسبت فیلمای معمولی که این چندوقت دیدم این به نسبت بهتر بود 3 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ The Woman in the Black جالب بود 4 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم نیکولا کوچولو...برگرفته شده از کتاب نیکولا کوچولا وااااااااااااااای خیلی خیلی بامزهُ خنده دار بود! پیشنهاد میکنم کسانی که کودکِ درونشون زنده ست ببینن! اگه خوشتون اومد که حتما میاد، حتماِ حتما کتاباشو بخونید! 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۱ love story محصول 1970 قدیمی بود ولی تو زمان خودش فیلم جالبی بود داستان یه عشق 4 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم in time کیفیت: R5 – خوب فرمت: mkv حجم: ۴۰۰ MB امتیاز: ۶٫۷/۱۰ تاریخ انتشار: ۲۰۱۱ ستارگان: Justin Timberlake, Amanda Seyfried and Cillian Murphy خلاصه داستان: In a future where people stop aging at 25, but are engineered to live only one more year, having the means to buy your way out of the situation is a shot at immortal youth. Here, Will Salas finds himself accused of murder and on the run with a hostage – a connection that becomes an important part of the way against the system. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خب تو این دوروز یه چندتایی فیلم دیدم که یکی توضیحشون میدم...خوب بد زشت! دینگ دینگ! فیلم Red Sands ژانر: Horror کارگردان: Alex Turner سال اکران: 2009 سازنده : ----- نویسنده : Simon Barrett بازیگران : Shane West Leonard Roberts Aldis Hodge Theo Rossi Noel Gugliemi Callum Blue Brendan Miller Me تاریخ نمایش: 2009 گروهی هفت نفره از سربازان آمریکایی ماموریت دارند تا جاده ای را که طالبان از آن برای حمل و انتقال تسلیحات استفاده می کنند را تحت نظر بگیرند این گروه عازم محل مورد نظر می شود و به زودی در میابند که در یک ناکجا آباد هستند سر راه به محلی شبیه عبادتگاه و دخمه مانند می رسند که مجسمه ای بسیار قدیمی و کوچک در دل دیوار در محلی که ظاهرا ورودی دخمه بوده برخورد میکنند یکی از سربازان که به زبان دری آشناست به سایر دوستان اشاره می کند که در فرهنگ اسلامی از موجودات ماورایی به اسم جن سخن به میان آمده اینکه اجنه از آتشی بدون دود خلق شده اند و قادر به تغییر شکل هستند و چون شکل مشخصی ندارند از انسان ها متنفرند و وقتی یکی از دوستانش می گوید که این مسایل چرند است او میگوید که اینطور نیست اسم جن بارهاو بارها در قرآن کتاب مقدس مسلمانان ذکر شده، یکی از سربازان گلوله ای به سمت مجسمه شلیک میکند و باعث نابودی آن می شود سربازان به راه خود ادامه میدهند و در یک ساختمان محلی که از از پشت سر به صورت یک نیم دایره از کوه ها محاط شده سنگر می گیرند و به اصطلاح آنجا را مقرر دیده بانی و پایگاه خود انتخاب میکنند. افراد ساختمان به طرز وحشتناکی کشته شده اند انگار که مانند یک چوب کبریت سوخته و به ذغال مبدل گشته اند همه مرده ها به دستور فرمانده دفن می شوند پس از مدتی آنها متوجه می شوند که اصلا جاده ای در این منطقه اسرارآمیز نیست اما فرمانده که بسیار مصمم است تا ماموریت را به اتمام برساند نوبتی به افرادش دستور می دهد تا منطقه را تحت نظر داشته باشند، یک شب توفان شن مهیبی پدیدار می شود و در میان بهت همه سربازان یک دختر افغانی خودش را به داخل ساختمان پرت می کند این دختر ریز اندام افغانب به طرز عجیبی تنها و آواره است طولی نمی کشد که سربازان آمریکایی به این موضوع پی می برند و به او پناه میدهند اما همواره مواظب او هستند و به اصطلاح درباره او و همه چیز کاملا محتاط هستند، به مرور زمان اتفاقات عجیبی رخ میدهند به این صورت که همه سربازان دچار کابوس می شوند و سیستم ارتباطی انها منحل می شود و سرانجام سربازان یکی پس از دیگری به طرز کاملا مرموزی ناپدید می شوند..... یادداشت: طراحی ساختمانی که که سربازان آمریکایی به ان پناه میبرند واقعا فوق العاده است دور نمایی هایی که از این ساختمان زیر قرص کامل ماه به نمایش در می آید حالت القاگری فوق العاده ای دارد و ببیننده بلافاصله حس میکند که چیز شومی در رابطه با این ساختمان وجود دارد، من به شخصه با دیدن این دور نما ها قلعه کنت دراکولا در بالای کوه های کارپاتین در ذهنم مجسم شد. به نقل از انیم سنترال ولی جدا فیلم به درنخوری بود وچون قسمتی از هاردمو اشغال کرده بود اجبارا دیدم تا پاکش کنم! 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم lost colony - wraiths of roanoke یک فیلم به دردنخور دیگه که داستانی از اولین گروه مهاجران انگلیسی به امریکارو نقل میکنه که اسیر روح سرگردان وایکینگ ها دریک جزیره میشن وکلی داستان سرهم بندی شده پوف لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم Tell Tale.2009 این بدک نبود مردی که درلیست انتظار پیوند قلب هست قلب یک مردرو که دراثر قتل مرده رو میگیره وقلب با ذهن مرد شروع به همسان سازی میکنه ویکی یکی قاتل هارو گیرمیندازه دراخر فیلم دختری که درنقش پزشک متخصص دختر مرد بازی میکنه و عاشق پسره هست رازی رو افشا میکنه که کل باورهای مرد رو بهم میریزه قبلا دیده بودمش ولی اصلا یادم نمیومد نمیدونم چرا لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم This Must Be The Place 2011 Cheyenne (Sean Penn ستاره راک بازنشسته تصمیم میگیرد تا قاتل پدرش را که یک سرباز حزب نازی بوده و هم اکنون یک پناهنده سیاسی است پیدا کند …… یک فیلم نسبتا بد دیگه نمیدونم این شون پن چرا همچین نقش مزخرفی رو بازی کرده بود دیگه کم کم منم دارم توهم توطئه یهودرو میگیرما لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم A Happy Event از این فیلم خیلی خوشم اومد واقعا اروپایی ها استاد انتقال معنا ومفهوم درفیلم هاشون هستند درسته فیلم یخورده بیش از حد +18 هست ولی بالاخره فرانسویها هستند واشتهارشان! داستان یک زن یک مادر یک نسل ونقل کمرنگی از داستان نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد فالاچی دیدن این فیلم رو به همه دوستان بالاخص بانوان گرامی توصیه میکنم لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اخرین فیلمی هم که دیدم قسمت چهارم ماموریت غیرممکن با بازی تام کروز بود که فقط قسمت دومش رو دوست دارم وبقیش صرفا هیجانی وگیشه پسنده Mission Impossible - Ghost Protocol (2011 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فیلم پسر ساخته برداران داردن به نظرم بعد از روزتا این بهترین فیلم این کارگردان ها ست بی نظیر بود برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام حتما ببیند 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده