.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را 2 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ همه شب در این امیدم که نسیم صبح گاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنارا 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۸۹ وای از دست تو ای شیوه عاشق کش جانان که تو فرمان قضا بودی و تغییر نکردی 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست هرکه دل دوست جست مصلحت خود نخواست 2 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش بر دل روز و شب منتظر یار باش 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ امشب به قصه دل من گوش مي کني فردا مرا چو فصه فراموش مي کني اين دُر هميشه در صدف روزگار نيست مي گويمت ولي تو کجا گوش مي کني 2 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ اگر جایی دگر تیزست روزی چند بازارت مشو غره نگارینا بدان بازار بیمعنی 1 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ چار سوی دهر از شور زیانکاران پر است آنکه با خود مایهای دارد در تن بازار نیست 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ عزم آن دارم كه امشب نيمه مست پاى كوبان كوزه دردى بدست سر به "بازاز" قلندر برنهم وندرآن ساعت ببازم هرچه هست 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و هم نفس جام باده ایم 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۸۹ ماكارو دكان و پيشه را سوخته ايم شعر غزل و دوبيتى آموخته ايم در عشق كه او جان و دل و ديده ى ماست جان و دل و ديده هرسه را سوخته ايم 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۸۹ هزار گونه ادب جان زعشق آموزد که آن ادب نتوان یافتن به مکتب ها 2 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۸۹ گفتم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی خبرانند آن راکه خبر شد خبری باز نیامد 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۸۹ احوال دل سوخته دل سوخته داند از شمع بپرسید ز خون جگر ما 1 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ احوال دل سوخته دل سوخته داند از شمع بپرسید ز خون جگر ما خام بدم پخته شدم سوختم تا هنر عاشقی آموختم 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ دمي چون کوره آتش چرا چون شمع نگدازم عزيز من دل عاشق که از آهن نخواهد شد 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۸۹ افروختن و سوختن و جامه دریدن پروانه ز من شمع ز من گل ز من آموخت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده