رفتن به مطلب

ای کاش...


Ali.Akbar

ارسال های توصیه شده

کاش در کنج دلم خانه ای میداشتم

روزهای سخت را

فارغ از هر دردی

در درون این دل خسته و زار

رها میداشتم

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم

 

در عصری مهربان تر و شاعرانه تر

 

عصری که عطر کتاب

 

عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد

 

 

دلم می خواست دلبرم بودی

 

در روزگار شارل آیزنهاور

ژولیت گریکو

پل الوار

پابلو نرودا

چاپلین

 

 

دلم می خواست شبی

 

با تو در فلورانس شام می خوردم

 

آن جا که تندیس های میکل انژ

 

هنوز هم نان و شراب را با جهان گردان قسمت می کنند

 

 

دلم می خواست تو را

 

در عصر شمع دوست می داشتم

 

در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی

 

و نامه های نوشته شده با پر

 

و پیراهن های تافته ی رنگارنگ

 

نه در عصر دیسکو

ماشین

های فراری و

شلوارهای جین

 

 

 

دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم

عصری که در آن

 

گنجشکان ،

پلیکان ها

و پریان دریایی حاکم بودند

عصری که از آن نقاشان بود

از آن موسیقی دان ها

عاشقان

شاعران

کودکان

و دیوانگان !

 

 

 

دلم می خواست تو با من بودی

 

در عصری که بر گل و شعر و بوریا و زن ، ستم نبود !

 

 

ولی افسوس!

ما دیر رسیدیم !!

ما گل عشق را جستجو می کنیم

در عصری که با عشق ، بیگانه است ...!

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 9 ماه بعد...

ای کاش می‌توانستند

از آفتاب یاد بگیرند

که بی‌دریغ باشند

در دردها و شادی‌ هاشانحتی

با نان خشکشان و کاردهایشان را

جز از برای ِ قسمت کردن

بیرون نیاورند افسوس

آفتاب مفهوم بی‌دریغِ عدالت بود وآنان به عدل شیفته بودند و

اکنون

با آفتاب گونه ای

آنان را

اینگونه دل فریفته بودند !! ای کاش می‌توانستم

خون رگان خود رامنقطره

قطره

قطره بگریم تا باورم کنند. ای کاش می‌توانستم

یک لحظه می‌توانستم ای کاش بر شانه‌های خود بنشانم

این خلقِ بی‌شمار را،

گرد حباب خاک بگردانم

تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست

و باورم کنند. ای کاش

می‌توانستم!

 


  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...
  • 8 ماه بعد...
  • 9 ماه بعد...

آهوی خیال های من!

تا کی...

صبوری ؟

تا کدامین نگاه ِ منتظر

تکه ای از اطلسی هایت را

به آغوش بکشم

تا کدامین شب

عطر تن تو...

در بالش من ریخته شود

من از فاصله هایی که

قصه ی دلواپسی هایش

تمامی ندارد

بیزارم...

تو را یک جا می خواهم!

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

[h=3]ای کاش (خواننده الهه)[/h]

ای کاش

 

ای کاش با تو میموندم

ای کاش از تو میخوندم

ای کاش لحظه هام بوی تو رو داشت

ای کاش ای کاش

 

عشقت عشق دنیامه

عشقت شوق فردامه

عشقت ای کاش غم توی قلبم نمیذاشت

ای کاش ای کاش

 

ای وای قلبم بی تابه

ای وای چشمام بی خوابه

کاش با من بودی هر شب

هرجا مهتاب مهتابــــــــــه

آه ای کاش

ای کاش ای کاش

 

چشمات چشمه نورن

چشمات مست و مغرورند

قلبت ای کاش شور و حال قلبمو داشت

ای کاش ای کاش

 

برگرد بی تو گریونم

برگرد با تو میمونم

ای کاش اون نگات تنهام نمیذاشت

ای کاش ای کاش

ای وای قلبم بی تابه

ای وای چشمام بی خوابه

کاش با من بودی هر شب

هرجا مهتاب مهتابــــــه

آه

ای کاش:icon_gol:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 ماه بعد...
  • 4 هفته بعد...
  • 3 سال بعد...

کاش امتداد یک گلبرگ را میشد دید 

یا حتی یک  بوسه ساده از  صورت  یک ماه چید 

کاش رگبرگ  یک حادثه خوب را میشد چشید 

یا در زیر باران نفس  باد را در خود  دمید 

کاش میشد در زیر  حس غریب  ، پر باران  و صفا بود 

کاش میشد رقص یک نسیم را زیر پلک باران ندیده ، دید 

کاش میشد روی واژهای خشک و بی بار 

لانه ای ساخت از جنس بهار  

کاش میشد خواب باران را تعبیر کرد 

از بغض نبودش پیش خدا  تفسر کرد 

بگذریم ، کاش های زیادی داریم 

که ای کاش طاقت این کاش ها را  میشد در خود ندید ...

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...