samyar 3407 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ آیا ازدواج به معنای پایان آزادی است؟ قابل توجه دختران و پسرانی که تصور میکنند ازدواج به معنی اسارت است . چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد. واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود. با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود—چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند. همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد – وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او می کنم و بعد می روم. ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند! مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم 20 سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل. برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید—در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند. شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید. شما چه فکر می کنید؟ آیا فکر می کنید ازدواج دست و پای شما را بسته است؟ منکه خودم کاملا حس میکنم که تو محدودیت کامل قرار میگیرم دلیل اصلیمم برای مجرد موندن همینه... 14 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ با همه این ها گفته شد من بر اساس دیده هام می دونم که ازدواج نه تنها پایان آزادی بلکه پایان زندگیه :icon_pf (34): :icon_pf (34): 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ با همه این ها گفته شد من بر اساس دیده هام می دونم که ازدواج نه تنها پایان آزادی بلکه پایان زندگیه :icon_pf (34): :icon_pf (34): بابا این خیلی فمنیست افراطیه!!!!!! :w00: 4 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ با همه این ها گفته شد من بر اساس دیده هام می دونم که ازدواج نه تنها پایان آزادی بلکه پایان زندگیه :icon_pf (34): :icon_pf (34): موافقم:icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ با همه این ها گفته شد من بر اساس دیده هام می دونم که ازدواج نه تنها پایان آزادی بلکه پایان زندگیه :icon_pf (34): :icon_pf (34): سپیده این یعنی ................... میخوای؟ نبینم از افعال معکوس استفاده کنی 2 لینک به دیدگاه
Nightingale 10531 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ خیلی مطلب جالبی بود مرسی کاملا درسته لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ سپیده این یعنی ................... میخوای؟نبینم از افعال معکوس استفاده کنی چی می خوام ؟؟؟ لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ چی می خوام ؟؟؟ زندان به همراه یک عدد زندان بان لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ زندان به همراه یک عدد زندان بان نه عزیزم من هنوز جوونم آرزو دارم :banel_smiley_52: آخه کدوم آدم عاقلی خودش رو می ندازه توی دره مرگ :jawdrop: راستی سارا جون نکنه خودت هوس زندان و زندان بان کردی داری از طریق من اعلام می کنی ؟! 3 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ من که به کل با ازدواج مشکل دارم به نظرم ازدواج یعنی اسارت حتی افکارمونم به اسارت گرفته میشه لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ نه عزیزم من هنوز جوونم آرزو دارم :banel_smiley_52:آخه کدوم آدم عاقلی خودش رو می ندازه توی دره مرگ :jawdrop: راستی سارا جون نکنه خودت هوس زندان و زندان بان کردی داری از طریق من اعلام می کنی ؟! بهت برخورد شوخی بود:wubpink: نه عزیزم ازدواج خوبه اما برا دختر همسایه 2 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ بهت برخورد شوخی بود:wubpink: نه عزیزم ازدواج خوبه اما برا دختر همسایه دختر همسایه که مارو دعوت نمی کنه عروسیش دختر خاله خوبه لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ ازدواج!!؟ یکی بگه این کار تو ایران جز اینکه باعث افزایش جمعیت بشه چه نتیجه ای داره!!؟ 1 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ ازدواج!!؟ یکی بگه این کار تو ایران جز اینکه باعث افزایش جمعیت بشه چه نتیجه ای داره!!؟ یعنی نمی دونی؟ اگه عروسی نباشه آرایشگرا بیکار میشن سالن و سفره خونه دار ها بیکار میشن خیاط ها بی پول میشن و ........ 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ ازدواج یعنی درگیری ذهن و دل ازدواج یعنی ازکجا بیارم بخورم ازدواج یعنی اجاره این ماه رو چطوری پرداخت کنم ازدواج یعنی دعوا و داد وفریاد ازدواج یعنی چشم هم چشمی ازدواج یعنی بعد چن ماه به دادگاه رفتن ازدواج یعنی دو قدم به طلاق 1 لینک به دیدگاه
lachin 700 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ آیا ازدواج به معنای پایان آزادی است؟ قابل توجه دختران و پسرانی که تصور میکنند ازدواج به معنی اسارت است . چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد. واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود. با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود—چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند. همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد – وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او می کنم و بعد می روم. ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند! مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم 20 سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل. برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید—در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند. شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید. شما چه فکر می کنید؟ آیا فکر می کنید ازدواج دست و پای شما را بسته است؟ منکه خودم کاملا حس میکنم که تو محدودیت کامل قرار میگیرم دلیل اصلیمم برای مجرد موندن همینه... :banel_smiley_4: 1 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ بهت برخورد شوخی بود:wubpink: نه عزیزم ازدواج خوبه اما برا دختر همسایه :w36: ازدواج یعنی درگیری ذهن و دل ازدواج یعنی ازکجا بیارم بخورم ازدواج یعنی اجاره این ماه رو چطوری پرداخت کنم ازدواج یعنی دعوا و داد وفریاد ازدواج یعنی چشم هم چشمی ازدواج یعنی بعد چن ماه به دادگاه رفتن ازدواج یعنی دو قدم به طلاق منظور همون مرگ تدریجیه دیگه 2 لینک به دیدگاه
lachin 700 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۸۹ طرز فكر و باور دخيل هستش و اعتقاد اينكه يكي تجربه كنه يا بگه كه شرط نيست چرا همش ياد گرفتيم يكي چيزي گفت زود قبول كنيم حالا تو هر موردي :ws37: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده