رفتن به مطلب

فرار مغزها...شانتاژ خبری یا واقعیت!


spow

ارسال های توصیه شده

حالا اسی اینو جدی گفتی؟

برای ملتی که مهمترین طرز فکر اقتصادیش دلالیه

پراهمیت ترین زمانش استراحت ودودره بازی هست

زمان مفید کارشون به زحمت به نیم ساعت میرسه

میزان مطالعه مفیدشون بیشتر از دودقیقه نیست

به انچه اهمیت نمیدن وقت وزمان هست

ایا کسی که مغزی داشته باشه میتونه بمونه(حساب اونایی که نمیتونن برن سوا)

حالا تو هرطیف فکری وعلمی که حساب کنی اینجا متاسفانه هرز رفتن اونایی که موندن یا رفتن وبرگشتن!

ولی راهکارهای دوستامون قابل تامل هستند

 

اون کشوریکه که این به اصطلاح مغزها را میپذیره،مگر خودش اول چی بوده.

 

یک مشت کارگر و انسان بیچاره از همون کشورها،جان کرده اند تا الان کشورشون پیشرفته شده.

 

اون مغزی که از ایران در میره،به خاطر همون منفعت طلبی و فرد گراییشه که فرار میکنه.

 

 

میبینه فقط شخص خودش،ممکنه به جایی نرسه،پس فرار میکنه تا نمونه و مبارزه نکنه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اون کشوریکه که این به اصطلاح مغزها را میپذیره،مگر خودش اول چی بوده.

 

یک مشت کارگر و انسان بیچاره از همون کشورها،جان کرده اند تا الان کشورشون پیشرفته شده.

 

اون مغزی که از ایران در میره،به خاطر همون منفعت طلبی و فرد گراییشه که فرار میکنه.

 

 

میبینه فقط شخص خودش،ممکنه به جایی نرسه،پس فرار میکنه تا نمونه و مبارزه نکنه.

 

کاملا با این گفته هات موافقم عزیز

ولی

اونا (فی المثل اروپای غربی به ظاهر متمدن وبسیارپیشرفته)یک دوره گذار بیش از سیصد ساله رو طی کردن ودرطی این زمان از رنسانس تا انقلاب فرانسه واختراع ماشین بخارجیمزوات همه مرزها وخطوط مقدس رو شکستن تابوهارو کنار گذاشتن از مکتبی به مکتبی واز فلسفه ای به فلسفه ای اویختن تا اینکه به یک چیز مهم وپایدار برسن(نمیگم رسیدن چون معیارها وارزشها متفاوت هستند دردیدگاههای مختلف)

جامعه پایدار

جامعه ای که بشه تو اون همه سخن بگن(دموکراسی حتی درسطح پایین وشاید با زرق وبرق دروغین)

جامعه ماشینی(جامعه ای که انسانها بیشتر فکر کنند ولی منفعت بیشتری ببرند با کارکمتر!) یا به قولی مکانیزاسیون اجتماع

ارزشهای اخلاقی رنگ باختند ولازم نیست حتما ازدید دینی به این قضیه نگاه کنی ولی اونا به بازی صرفه وهزینه روی اورده بودند

حالا با همه اینها

حتما نیازی نیست ماهم تابع صرف اونا باشیم ولی نحله فکری تو جامعه ما بعد ازانقلاب اول مشروطه ودرطی سالهای کوتاهی قبل از انقلاب سفید شاه کی وکجا تونسته نمود پیدا کنه؟

وقتی فکر نکنیم عمل هم نخواهیم کرد

معیارها ومشرایط زیادی باید تغییر کنند

این موجهایی که گهگاه درست میشه بیشترش برمیگرده به افکار احساسی که القا میشه تو اجتماع ولی اگر موج پایدار لازم داریم تا یکبار برای همیشه مطابق ارزشهای خودمان زندگی کنیم بایستی که اگاهی عمومی درکف قضیه وروشنفکری درسطوح بالا پایدار بشن

مسئله این است!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

خب اینم بیربط نیست

بخونید

 

پول که نداشت، هرچی هم نامه نوشته بود به سازمان و دانشگاه، پولی برای تحقیقاتش ندادن. تو خوابگاه روی تختش دراز کشیده بود که از بلندگو صداش کردن !!

رفت دم در ..... یه مرد شیک با یک دسته گل به استقبالش اومد و بدون اینکه حرفی بزنه گل و یک پاکت رو به دستش داد و رفت !! طاقت نداشت که برسه توی اطاقش، همون جا پاکت رو باز کرد !! یه چک بود به مبلغ ۶ میلیون ... یه نامه هم بود ؟!

شروع کرد به خوندن نامه: بدین وسیله از شما دعوت می شود تا با سفر به کشور ما ....

درجا خشکش زد ، دسته گل از دستش افتاد ، فکر می کرد خواب می بینه !

دسته گل رو برداشت و رفت ...

لینک به دیدگاه
خب اینم بیربط نیست

بخونید

 

پول که نداشت، هرچی هم نامه نوشته بود به سازمان و دانشگاه، پولی برای تحقیقاتش ندادن. تو خوابگاه روی تختش دراز کشیده بود که از بلندگو صداش کردن !!

رفت دم در ..... یه مرد شیک با یک دسته گل به استقبالش اومد و بدون اینکه حرفی بزنه گل و یک پاکت رو به دستش داد و رفت !! طاقت نداشت که برسه توی اطاقش، همون جا پاکت رو باز کرد !! یه چک بود به مبلغ ۶ میلیون ... یه نامه هم بود ؟!

شروع کرد به خوندن نامه: بدین وسیله از شما دعوت می شود تا با سفر به کشور ما ....

درجا خشکش زد ، دسته گل از دستش افتاد ، فکر می کرد خواب می بینه !

دسته گل رو برداشت و رفت ...

يعني يه روز منم ميرم

 

 

يادمه يه بسري تو باشگاه بود بهم گفت من ميخام يه اختراع جديد كنم رفتم به كتابخونه دانشگاه گفتم به جاي 2 كتاب در روز بهم 3 تا كتاب بديد اما ندادن :icon_pf (34):من چي كنم برم اونور نگيد چرا رفتم:ws44:

لینک به دیدگاه
  • 11 ماه بعد...

1) پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور به قصد اقامت دائم در كشورهاي توسعه يافته اگرچه داراي پس زمينه اي تاريخي است كه از دوران پيش از انقلاب اسلامي نيز شواهد و مصاديقي از آن وجود دارد و ليكن اين پديده پس از انقلاب اسلامي و وقوع جنگ ايران و عراق شدت وحدت بيشتري يافته است. به بيان ديگر ماهيت، زمينه هاي ايجاد انديشه خروج و ساختار و گستردگي آن در پس از انقلاب از ابعاد مختلفي با سابقه بروز اين پديده در پيش از انقلاب بسيار متفاوت است.

 

2) بررسي حاضر كه پس از بيست و دو سال از انقلاب ايران، براي نخستين بار در دستور كار پژوهش قرار گرفته است، خود گوياي مهجور بودن اين پديده و مغفول ماندن آن از سوي مسئولان سطوح سياستگذار و تصميم گير در كشور مي باشد. از همين رو در اجراي تحقيق حاضر موانع و محدوديتهاي بسياري وجود دارد كه برخي از اين محدوديتها عبارتند از:

* فقر اسناد نظري، تجربي و روشي موضوع در مراكز اسناد و اطلاعات كشور: به طوري كه در كتابخانه ي دانشگاهها و مراكز اطلاعات بزرگ كشور از قبيل مركز اسناد و مدارك علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي كشور، مؤسسه عالي پژوهش و برنامه ريزي براي توسعه و مركز اسناد و مدارك اقتصادي و اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، پژوهشگاه علوم انساني و كتابخانه دانشكده علوم اجتماعي دانشگاههاي تهران و علامه طباطبائي و تربيت مدرس كمتر سند معتبر ايراني و خارجي در خصوص موضوع مورد بررسي در تحقيق حاضر وجود دارد.

* فقر اطلاعات موردنياز پيرامون وضعيت كمي و كيفي ايرانيان متخصص مهاجر در خارج از كشور: عدم توجه و غفلت از اين پديده در طول بيش از دو دهه در كشور منجر شده است كه اطلاعات متقن و معتبر قابل استناد پيرامون متخصصان ايراني مقيم در كشورهاي توسعه يافته جهان از حيث تعداد، رشته وميزان تحصيلات، پراكنش جغرافيايي آنان، نوع شغل، ميزان درآمد و... بسيار متشتت ، متناقض و غيرقابل استناد باشد و نهاد يا دستگاه اجرايي و پژوهشي مشخصي به جمع آوري و پردازش آن اهتمام نورزد.

* عدم كارايي دستگاهها و سازمانهاي متولي بررسي پديده خروج متخصصان از كشور: از بين وزارتخانه هايي همچون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، وزارت امور خارجه (دفتر جذب متخصصان خارج از كشور)، شوراي جذب نخبگان در نهاد رياست جمهوري، مؤسسات پژوهشي كشور در بخش علوم انساني، اجتماعي و اقتصادي و... كمتر دستگاهي توانسته است درجمع آوري، شناسايي، تجزيه و تحليل، مستندسازي و ايجاد پايگاه اطلاع رساني كارآمد در اين مهم توفيق لازم و كافي و وافي بدست آورد. مكاتبات، مراجعات و پيگيريهاي مكرر به اين دستگاهها و عدم دستيابي به حداقل اطلاعات متقن نظري و تجربي خواه از بعد ملي خواه از منظر بين المللي، در طول اجراي تحقيق حاضر شاهد اين مدعا مي باشد.

* ضعف رويكرد پژوهشي در پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور: عليرغم فعاليت كم و بيش در بسياري از مؤسسات پژوهشي بخش دولتي در رشته هاي علوم اجتماعي و اقتصادي، متاسفانه در هيچ يك از اين مؤسسات و در طول سالهاي طولاني بيست سال گذشته اثري از توجه و تمركز پيرامون پديده مورد بررسي در تحقيق حاضر به چشم نخورده است و اين امر بر فقر بيش از پيش ميزان شناخت در خصوص اين پديده افزوده است.

 

3) عليرغم مغفول بودن موضوع بررسي حاضر، بي هيچ ترديد مي بايست اذعان داشت، فقر منابع نظري، تجربي، انديشه اي و سياستي پيرامون اين پديده از حيث كنترل و نظارت و هدايت آن مبتني بر منافع ملي در كشور، انجام بررسي حاضر را بيش از پيش و به صورتي مضاعف اجتناب ناپذير و ضروري مي سازد. بي ترديد اين پژوهش باچنين محدوديتهايي عليرغم همه كاستي ها و نارسايي هاي ذاتي و محيطي پيرامون آن مي تواند دستمايه بنياديني براي انجام تحقيقات ثانوي، راهبردي و كاربردي ديگر باشد كه حاصل جلب توجه و اهتمام جدي مسئولان نهادهاي سياستگذار، تصميم گير ، اجرايي و علمي - پژوهشي به يافته هاي تحقيق حاضر خواهد بود.

 

4) هدف كلي تحقيق حاضر شناسايي علل اصلي خروج نيروهاي متخصص از كشور از حيث عوامل جمعيتي، اجتماعي، فرهنگي، معيشتي و شغلي و دستيابي به راهكارهاي عملي و عيني نيل به وضع مطلوب است. اهداف تفصيلي طرح عبارت اند از:

ـ شناسايي مختصات جمعيتي، شغلي و تحصيلي متخصصان ايراني مهاجر به عنوان گروههاي هدف.

ـ شناسايي نيازها، الزامات و ملزومات حفظ و بكارگيري نيروي انساني متخصص در كشور

ـ شناسايي اثرات مهاجرت نيروهاي متخصص از كشور در سطح زندگي، موقعيت شغلي و منزلت اجتماعي آنان.

ـ شناسايي راهكارهاي بهره گيري از متخصصان ايراني مهاجر، حفظ سرمايه هاي انساني و كاهش جريان مهاجرت بين المللي نيروهاي متخصص كشور.

 

5) در اين پژوهش دو روش اسنادي و پيمايشي (پرسشنامه و مصاحبه) به كار رفته است.

روش اول: به منظور بررسي نظري و ادبيات مربوط به فرار مغزها در سطوح درون و برون مرزي مورد استفاده قرار گرفته است.

روش دوم: پيمايشي است كه در آن از دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. تكنيك پرسشنامه براي كسب اطلاعات لازم از جامعه متخصصان ايراني مقيم خارج از كشور و تكنيك مصاحبه براي متخصصان در شرف خروج از كشور بكار رفته است.

 

6) در اين تحقيق دو جامعه مورد بررسي قرار گرفته اند:

الف) ايرانيان متخصص مقيم در خارج از كشور. از گروه اول، متخصصاني كه در چهار كشور انگلستان، استراليا، ايالات متحده و كانادا مقيم هستند در زمره جامعه مورد بررسي قرار

دارند.

ب ـ متخصصان ايراني كه قصد خارج شدن از كشور را دارند: تعداد در نظر گرفته شده براي اين جامعه 50 تا 100 نفر مي باشد. جغرافياي دستيابي به اين گروه عمدتا در محدوده سفارتخانه يا كنسولگري كشورهاي استراليا و كانادا ميباشد.

 

7) پرسشنامه هاي مربوط به دو جامعه متخصصان مقيم خارج و متخصصاني كه قصد عزيمت دارند بر مبناي چارچوب نظري طراحي شده است. در هر دو آنها علل كشش و رانش مورد بررسي قرار مي گيرند همچنين ويژگي هاي پاسخگويان براي شناخت جامعه و دستيابي به خصوصيات مهاجران نير درج شده است.

8) افزون بر دو پرسشنامه مربوط به جوامع مورد بررسي،فهرست پرسش ديگري نيز طراحي شده است كه مربوط به صاحب نظراني است كه در زمينه مسائل نيروي انساني، مهاجرت و فرار مغزها از كشو ردر چند سال اخير شناخته شده هستند. طراحي اين فهرست با اهدا ف همچون تكميل جنبه هاي نظري، بررسي شناخت عوامل فراز مغزها در ايران نزد كارشناسان واقعي، شناخت راهكارهاي اجرايي مورد نظر آنان صورت گرفته است.

 

9) مقايسه نتايج بررسي پاسخهاي هريك از دو جامعه متخصصين مقيم در خارج از كشور و آنهايي كه قصد مهاجرت را دارند ، خطوط راهنمايي را بدست مي دهد كه براي سياستگذاري نيز موثر مي باشد:

* به لحاظ سني، جامعه متخصصان عازم به خارج از كشور جوانتر مي باشد. در جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور 40 درصد افراد در فاصله سني 40-31 سال قرار دارند . اما در ميان متخصصان عازم به خارج اين نسبت 35 درصد است . علاوه بر اين جمعيت 30سال به بالا در ايرانيان مقيم خارج 80 درصد است اما در ميان عازمين 72 درصد مي باشد.

* سطح تحصيلي متخصصان مقيم خارج از كشور بسيار بيشتر از آنهايي است كه قصد عزيمت دارند. 50 درصد گروه اول مدرك دكتري دارند . حال آنكه در گروه دوم صرفا 5 درصد مدرك دكتري اخذ كرده اند. نسبت سطح كارشناسي ارشد ميان آنها تقريبا برابر است.

* از نظر رشته تحصيلي در بين دو گروه تقريبا هماهنگي وجود دارد. بدين معني كه بيشتر افراد دو گروه متخصصين در رشته هاي فني و مهندسي و پس از آن در رشته هاي علوم انساني، اجتماعي و مديريت و نهايتا پزشكي و علوم پايه تحصيل كرده اند.

* زمان اخذ مدرك تحصيلي بيشتر متخصصان مقيم خارج مورد بررسي پس از سال 1999

مي باشد. اين امر بر بهنگام بودن سطح علمي آنها و تواني كه مي تواند از اين طريق در خدمت كشور قرار گيرد ، دلالت دارد.

عليرغم اينكه جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور متوسط سني بالاتر دارند اما سطح تحصيلات آنها بالاتر است كه بيانگر وجود امكانات براي ادامه تحصيلات عاليه مي باشد.

* اكثر اعضاء گروه هاي مورد بررسي (مقيم و عازم به خارج) ساكن تهران بوده اند. از ميان متخصصان مقيم 67 درصد تهراني و بقيه شهرستاني هستند. حال آنكه درميان عازمين 58 درصد تهراني و بقيه شهرستاني مي باشد.

* به لحاظ فعاليت شغلي، ساختار مشاغل متخصصان مقيم پيش و پس از ترك كشور تقريبا مشابه هم مي باشند. پيش از ترك كشور اشتغال در امور مهندسي و فني، تدريس در دانشگاه و تحصيل دانشجويي سه فعاليت اصلي بوده (57 درصد) و پس از ترك كشور نيز سه رده شغلي مذكور با 71.5 درصد ساختار اصلي اشتغال مي باشد.

در ميان متخصصاني كه قصد ترك كشور را دارند كارمند (شامل كارشناس) بخشهاي دولتي و خصوصي (با 32 درصد) بيشترين سهم را دارد، و پس از آن مهندسان (با 26 درصد) و در مراتب بعدي پزشكان 9 درصد، كارمند عاليرتبه 8 درصد، مشاور و شغل آزاد 4 درصد قرار دارند. طبيعي است كه افرادي كه داراي پست مديريتي باشند از اظهار اين امر خودداري

مي نمايند.

* از نظر وضعيت تاهل ، اكثر متخصصان مقيم خارج (71 درصد) پيش از ترك كشور مجرد بوده و در خارج از كشور تشكيل خانواده داده اند. اما 53 درصد افرادي كه قصد عزيمت دارند متاهل مي باشند كه 69 درصد آنها داراي فرزند (يك تا سه فرزند) مي باشند. وجود عامل خانواده در علل رانشي و كششي موثر بوده است. دستيابي به زندگي بهتر براي خانواده و ادامه تحصيلات فرزندان جلوه بارز اين مطلب مي باشد.

 

* علل اصلي رانشي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح زير مي باشد:

متخصصان مقيم خارج از كشور متخصصان با قصد عزيمت

1ـ عدم اطمينان به آينده خود و خانواده 1ـ عدم تعادل درآمد و هزينه

2ـ افزايش فاصله طبقاتي 2ـ نبود آزادي فردي اجتماعي و مسائل طبقاتي

3ـ محدوديت آزادي 3ـ نبود امكانات ادامه تحصيل و عدم استفاده از متخصصان

4ـ فرهنگ كاري نا كارآمد 4ـ فرصت شغلي محدود و تبعيض در استخدام

5ـ كمبود امكانات تحقيقاتي و پايين بودن 5ـ بي عدالتي، بي قانوني و پارتي بازي

استاندارهاي پژوهشي

* علل اصلي كششي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت شرح زير مي باشد:

متخصصان مقيم خارج از كشور متخصصان با قصد عزيمت

1ـ فرصت ادامه تحصيل 1ـ رفاه اقتصادي

2ـ رفاه اجتماعي 2ـ وجود امكانات براي ادامه تحصيل

3ـ تعادل هزينه و درآمد 3ـ وجود فرصتهاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام

4ـ وجود فرصتهاي شغلي و توجه به

مهارت و شايستگي 4ـ آزادي سياسي و اجتماعي

5ـ سيستم آموزشي كارآمد 5ـ مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان

 

* اكثر متخصصان مقيم خارج از وضع خود (از نظر كاري و موقعيت خانوادگي) اظهار رضايت كرده اند لذا سرمايه گذاري در اين راهكار كه آنها را به كشور بازگردند چندان كارآ نخواهد بود. تعلقات خانوادگي و دوستانه از مواردي است كه نيمي از متخصصان مقيم بدان استناد كرده اند و زمينه مناسب براي ايجاد ارتباط و ايفاي نقش آنان در توسعه كشور است.

* متخصصان مقيم خارج با توجه به ارتقاي سطح علمي و فني خود منبع خوبي براي توسعه كشور مي باشند متاسفانه نتيجه حاصل از اين بررسي حاكي از محدود بودن استفاده از چنين امكاناتي است. ساماندهي روابط ميان آنها و مراكز دانشگاهي ، تحقيقاتي ، توليدي و… درداخل كشور بسيار ضروري مي باشد. بنظر مي آيد اين ارتباط هرچه بيشتر غير دولتي باشد موثر تر خواهد بود.

نوشته شده توسط علي طايفی

لینک به دیدگاه

معضل فرار مغزها يك معضل بسيار نگران كننده است .و داراي اثرات زيانبار و تاسف آور ، و متاسفانه در كشور هاي جهان سوم خصوصا ايران آمار مهاجرت نخبگان روز به روز در حال افزايش است.

فرار مغزها فرآيندي است كه بر محمل يك رابطه نامتعادل بين كشور هاي صنعتي پيشرفته و كشورهاي كمتر توسعه يافته جهان سوم شكل مي گيرد.و طي آن نيروي انساني پرورده و نخبه از كشورها كمتر توسعه يافته به كشورهاي صنعتي ثروتمند توسعه يافته تر منتقل مي شود.و نتيجه نهايي اين فرايند به سود خالص كشورهاي صنعتي و زيان خالص كشورهاي جهان سوم است.

اصطلاح فرار مغزها را براي نخستين بار انگليسي ها به كار بردند.فرار مغزها ريشه در روابط تاريخي آمريكا و انگلستان داشت.و بيانگر انگيزش مهندس ها و پزشكان انگليسي براي مهاجرت به آمريكا،با هدف كسب درآمد بيشتر و دستيابي به محيط كار مناسبتر در كوچ گاه بوده است.يادآوري مي كنم كه مفهوم اين واژه در بيشتر زبان هاي اروپايي گوياي معناي به سوي خود كشيدن و جذب مغزهاي پرورده است .در حالي كه معادل فارسي اين اصطلاح ،مفهوم فرار كردن و دفع را با خود دارد.و برخي از نويسندگان مصري با عبارت دزدي مغرها از آن نام مي برند.بنابراين با اين كه كوچ نيروي انساني ورزيده و پرورده از جايي به جاي ديگر واقعيت واحدي است.تحليل گران ساكن مناطق توسعه يافته و قدرتمند ،اين حركت را جذب به درون مرزهاي خود تلقي مي كنند.و صاحبنظران ساكن در كشورهاي موسوم به جهان سوم و كمتر توسعه يافته ،آن را نوعي دفع از اقامتگاه خود مي دانند.

پيشينه بحث در مورد فرار مغزها درمنابع و مراجع بين المللي به دهه 1960 مي رسد كه نخست به طور موردي مفاله هايي درنشريات علمي انتشاريافت ..نخستين گردهمايي بين المللي در اين باره در سال 1967 به وسيله مركز پژوهشهاي ارويائيان و كميسيون مشورتي ايالات متحده درباره امور آموزشي و اجتماعي بين المللي در لوزان سوئيس برگزار شد.در اين كنفرانس كه دانشمندان و صاحب نظران ده كشور از سراسر جهان شركت داشتند ،به موضوع فرار مغزها زير عنوان ‹‹ فرار ماده خاكستري›› به بحث كشيده شد.و به صدور اعلاميه اي انجاميد.كه شامل ديدگاههاي كنفرانس در هشت ماده بود. از آن پس فرار مغزها مورد توجه بيشتر سازمان ملل قرار گرفت و به صورت يك موضوع عمده مورد بررسي قرار گرفت.در سال 1968 كنفرانسي به سرپرستي يونسكو و موسسه كارآموزي و پژوهش سازمان ملل متحد ترتيب داده شد كه نمايندگان عضو سازمان ملل در آن شركت داشتند.در اين كنفرانس درباره راه هاي جلوگيري از فرار مغزها بحث شد.

در ايران از دهه 1960 ميلادي مطابق با دهه 1340 هجري شمسي ،مطالعه در باره اين موضوع آغاز گرديد.

در ايران دو عامل عمده را كه مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد عبارتند از : الف- عوامل خارجى: كه مى توان به توسعه فناورى، مهيا بودن ابزار تحقيق و پژوهش در كشورها، عدم تعادل نيروى انسانى و... اشاره كرد. ب- عوامل داخلى: اين عامل به عنوان پديده اصلى فرار مغزها است كه خود شامل چند دسته همچون موارد زير است: 1- مسائل و مشكلات فرهنگى و آموزشى 2 - فقدان توسعه سياسى 3 - فساد ادارى و سوءمديريت 4- فقدان توسعه اقتصادى

و به عامل ديگري كه مي توان اشاره كرد بي توجهي مسئولا ن كشور به افراد نخبه و مدال آورمي باشد.به عنوان مثال مي توان اشاره كرد به توجهي كه مسئولان به امر ورزش و ورزشكاران دارند .اگر اين توجه به افراد علمي كشور نيز مي شد شايد فرار مغزها كمتر مي شد.همانگونه كه شاهد هستيد .وقتي يك ورزشكار در صحنه جهاني مدال مي آورد به او جوايز ميليوني ، خانه و امكانات ،مي دهند . مراسم هاي انچناني مي گيرند.در حالي كه وقتي يك دانشجو يا دانش آموز در صحنه جهاني مدال مي آورد تنها با دادن چند سكه از او تشكر مي كنند .و ديگر اين شخص به فراموشي سپرده مي شود.درست است كه برخي از افراد مي گويند ورزشكار همه به نوبه خود نخبه ورزشي است .اما اين ورزشكار فقط چند صباحي مي تواند در عرصه بدرخشد ودر حالي كه اگر به يك شخصيت علمي توجه بيشتر شود تا پايان عمر خود در راه علم تلاش مي كند و روز به روز اختراعات و كشفيات جديد از خود به جاي ميگذارد.و ديگران در آينده نيز استفاده خواهند كرد.همانند خدمات ابن سينا و رازي و ساير دانشمندان كه هر روز ار آنها به نيكي ياد مي شود.و اكثر كشفيات امروزي برگرفته از دانش آنهاست.

شايان ذكر است .تجليل از نخبگان هر فني لازم و مورد نياز است .پس چه بهتر به نخبگان علمي و فني توجه بيشتر شود.تا راه مهاجرت را در پيش نگيرند

يكى ديگر از عوامل فرار مغزها در كشور، توجه به مسائل مادى در مقايسه با ساير مسائل است كه انسان ها و افراد را فراموش كنيم و تصور مى كنيم هركس ماشين و ابزارآلات فناورى در اختيار داشت خوشبخت است، در حالى كه به عكس، هرچه پيشرفته تر باشد بايد نقش عوامل انسانى در آن مهم تر، برجسته تر و بيشتر باشد، مثلاً نقش انسان در ژاپن 80درصد است ولى نقش انسان در كشور ما كمرنگ است به طورى كه بيشترين دغدغه كشور ما خارج نكردن ارز از كشور است. در حالى كه ما هيچ توجهى به فرار مغزها نداريم به نظر مى رسد همين تغيير نگرش نسبت به افراد انسانى و توسعه انسانى در فرايند توسعه، عامل مهمى در كاهش پديده فرار مغزها است. با يك نگاه اجمالى به آمار و ارقام مربوط به پديده فرار مغزها، پيامدهاى بسيار ناگوار آن غيرقابل تصور مى نمايد از يكسو كشورهاى صنعتى و به اصطلاح مقصد قرار دارند كه عامل مهم در جذب نخبگان كشورها به شمار مى روند و منبع مهمى براى جذب نخبگان، از سوى ديگر كشورهاى مبدأ و جهان سوم قرار دارند كه همه سرمايه و هستى خود را تقديم بيگانگان مى كنند با نگاهى به آمار و ارقام اين معضل بيشتر آشكار مى شود در حال حاضر بيش از 150 هزار نفر مهندس و پزشك ايرانى در آمريكا زندگى مى كنند و تمام ورودى هاى با رتبه دو رقمى كنكور سراسرى دانشگاه هاى كشور، هرسال از بهترين دانشگاه هاى جهان دعوتنامه دريافت مى كنند و قريب نود نفر از 135 دانش آموزى كه در چند سال اخير در المپيادهاى علمى صاحب مقام شده اند در يكى از بهترين دانشگاه هاى آمريكا به تحصيل مشغول هستند. براساس سرشمارى 1990 آمريكا قريب 220 هزار نفر خود را ايرانى تبار معرفى كرده اند كه 77درصد آنان داراى تحصيلات دانشگاهى هستند. براساس آمار ارائه شده تنها 1826 ايرانى عضو هيات علمى تمام وقت و رسمى در دانشگاه هاى آمريكا و كانادا به تدريس مشغول هستند كه به احتساب استادان نيمه وقت به حدود 5 هزار نفر مى رسند در حالى كه در سال 73 تعداد استادان و دانشياران شاغل در ايران 1500 نفر بوده كه در سال 1375 به 220 نفر رسيده و تعداد استادياران نيز 6 هزار نفر بوده است. زيان كشور ما از صادرات مغز، بالغ بر 38 ميليارد دلار برآورد شده در حالى كه درآمد ساليانه كشور از محل صادرات نفت قريب 12 ميليارد دلار اعلام شده است.

بر اساس يك سري آمار و ارقام رسمي قريب 3 ميليون نفر از ايرانيان به صورت مهاجر در 20 كشور مهم جهان پراكنده اند كه به ترتيب در آمريكا، كانادا، انگليس، آلمان، فرانسه، سوئد، استراليا، اتريش، ايتاليا، يونان، بلژيك، نروژ و ... سكونت دارند. همچنين در خصوص وضعيت اقتصادى مهاجران خارجى، به ويژه ايرانيان مقيم آمريكا آمده است آخرين آمارى كه اداره آمار آمريكا در سرشمارى 10 سال پيش ارائه داده نشان مى دهد كه 46 درصد مهاجران خارجى ايرانى داراى مدرك ليسانس و بالاتر هستند و 32 درصد در رده هاى بالاى علمى و حرفه اى و 22 درصد صاحبان شركت هاى بزرگ تجارى، كارخانه هاى صنعتى، بيمارستان و ورزشگاه هستند و ميانگين درآمد مهاجران ايرانى 55 هزار دلار و ميانگين درآمد شهروندان آمريكا 35 هزار دلار است است.

هر چند تاكنون را حل اساسي جهت جلوگيري از فرار مغزها ارائه نشده اما برخي از كارشناسان را حلهايي را ارائه داده اند كه عبارتند:

اولين راه حل جلوگيري از خروج نخبگان و تحصيلكردگان است كه در برخي كشورها اجرا شده و روش شكست خورده اي است.

دومين راه«راه جبران» است

راه حل ديگري كه ارائه شده اين است كه محل زندگي افراد نخبه از نظر مكاني اهميت ندارد بلكه بايد از تخصص، مهارت و سرمايه آنها استفاده كرد كه مي تواند در ايران به كار گرفته شود. وجود انجمنهاي دانشجويي، گروههاي تحصيلكرده داخل و خارج، برپايي سمينارها در دستيابي به اين هدف بسيار موثر خواهد بود

سومين راه حل «راه بازگشتي» است. بدان معنا كه شرايط مادي را به گونه اي فراهم كنيم تا افرادي كه رفته اند برگردند. اين راه حل در كره جنوبي به كار گرفته شده و تاكنون موفق بوده است. البته بايد توجه داشت كه اين افراد هم تا زماني در كشور باقي مي مانند كه شرايط مادي و حمايتي داخلي مشابه يا بهتر از خارج باشد.

جذب پيشگيرانه راه حل كارآمد ديگري است كه هدف آن درگير كردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج كردن آنها از وضعيتي است كه آنها خود را قربانيان توسعه نيافتگي تلقي نكنند بلكه توسعه نيافتگي را مشكل خود فرض كنند و در سخت ترين شرايط بمانند و كار كنند.

نظر شما در مورد جلوگيري از فرار نخبگان چيست؟؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...