رفتن به مطلب

حرف هایی از اینجا و از آنجا !!


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 1.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اِرما بومبک میگه :

 

اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد

 

ولی نمی‌دانم چرا

 

خیلی‌ها

 

و حتی خیلی‌های دیگر

 

می‌گویند

 

این روز‌ها

 

دوست داشتن

 

دلیل می‌خواهد

 

و پشت یک سلام و لبخندی ساده

 

دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده

 

و دنبال گودالی از تعفن می‌گردند

 

 

 

لینک به دیدگاه

دیشب

 

که بغض کرده بودم

 

باز هم به خودم قول دادم

 

من سلام می‌گویم

 

و لبخند می‌زنم

 

و قسم می‌خورم

 

و می‌دانم

 

عشق همین است

 

به همین ساد گی

لینک به دیدگاه

قتل عام خونین بنگلادش بسرعت خاطره هجوم روسها به چکسلواکی را فروپوشاند,قتل النده ناله های بنگلادش را محو کرد,جنگ صحرای سینا باعث شد تا مردم النده را فراموش کنند ,کشتارعمومی درکامبوج صحرای سینارا ازذهن مردم زدودوغیره وغیره و.....

تا اینکه سرانجام همگان میگذارند همه چیز از یاد برود

میلان کوندرا(خنده وفراموشی-نامه های گمشده)

لینک به دیدگاه

این روزها که میگذرد...

احساس میکنم که نامم درست است

وخودم کمی کجم

روحم نیز اندکی

این روزها میگذرد باری!

انگار قصه زاییدن حسیست

شاید نامش تنفر باشد

مانند دویدن خون زیر رگهای شقیقه ات

که یخ میزند نگاهی کال وافسرده

یا التجایی بی پایان

درشبی سرد ونمناک

نمیدانم

بمانند گرمای هم اغوشی با مرگ

سرد وبی پایان

من این احساس را بالا میاورم

وزندگی را استفراغ میکنم

بر سنگفرش تنم

رفیق نیمه راه

اینها شعر نیستند

وحتی نثری لعنت الوده

زندگی

فاحشه بدنام دورانها

شوت میکنم احساس بودن را

وتفی سربالا

که میچسبد به پیشانی انسانها

زندگی را باید کرد

زندگی باید کرد

ودراخر به پایانی رسید مملو از پوچی

لینک به دیدگاه

غم او خیلی بزرگ شده است

آن قدر که من می ترسم بترکد !

آن وقت من از صدای ترکیدن آن می ترسم ...

آن وقت همه از صدای ترکیدن آن می ترسند و آن وقت همه می ترکند

آن وقت هیچ کس نمی ماند تا از صدای ترکیدن بترسد

آن وقت هیچ کس نمی داند چرا ترکیده است ...

و این خیلی ترسناک است

آن قدر که من می ترسم بترکد !!!

لینک به دیدگاه

یه دوست معمولي وقتي مي آيد خونت، مثل مهمون رفتار ميکنه.يه دوست واقعي درِ يخچال رو باز ميکنه و از خودش پذيرايي ميکنه.

يه دوست معمولي هرگز گريه تو رو نديده.يه دوست واقعي شونه هاش از اشکاي تو خيسه.

يه دوست معمولي اسم کوچيک پدر و مادر تو رو نمي دونه.يه دوست واقعي اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره.

يه دوستمعمولي يه دسته گل واسه مهمونيت مي آره.يه دوستواقعي زودتر ميآد تا بهت کمک کنه و ديرتر مي ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه.

يه دوست معمولي متنفره از اين که وقتي رفته که بخوابه بهش تلفن کني.يه دوست واقعي ميپرسه چرا يه مدته طولانيه که زنگ نمي زني؟

يه دوست معمولي ازت ميخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزني.يه دوستواقعي ازت ميخواد که مشکلات را حل کنه.

يه دوست معمولي وقتي بين تون بحثي ميشه دوستي رو تموم شده ميدونه.يه دوست واقعي بهت بعد از يه دعواهم زنگ ميزنه.

يه دوست معمولي هميشه ازت انتظار داره.يه دوست واقعي ميخواد که تو هميشه رو کمکش حساب کني.

يه دوست معمولي اين حرف های منو ميخونه و فراموش ميکنه.يه دوست واقعي اونو واسه همه ميفرسته.

یک دوست معمولی از درونت بی خبره.یک دوست واقعی سعی میکنه درونتو بفهمه.

 

پس بیا با هم دوست باشیم اونم از نوع واقعی اش :icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...