رفتن به مطلب

حرف هایی از اینجا و از آنجا !!


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ای کاش روزی برسد که

باکره ها، آزادیشان را

فاحشه ها، آبرویشان را

از پرده نازک بکارت گدایی نکنند ...

  • Like 9
  • پاسخ 1.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

زگهواره تا گور

بیخیال!

  • Like 8
ارسال شده در

گاهی نباید زیاد راست گفت !!!

گاهی نباید راست گفت !!

نه !

گاهی نباید گفت ...

  • Like 9
ارسال شده در

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید.

یک نفر در آب دارد میسپارد جان.

  • Like 11
ارسال شده در
زگهواره تا گور

بیخیال!

 

عمو با عرض پوزش کاملش میکنم ....

گر ز گهواره تا گور هم بدوی به هیچ جا نخواهی رسید . . . :ws44:

  • Like 6
ارسال شده در
sh.gif?w=450
  • Like 7
ارسال شده در

اِرما بومبک میگه :

 

اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم

 

 

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد

 

ولی نمی‌دانم چرا

 

خیلی‌ها

 

و حتی خیلی‌های دیگر

 

می‌گویند

 

این روز‌ها

 

دوست داشتن

 

دلیل می‌خواهد

 

و پشت یک سلام و لبخندی ساده

 

دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده

 

و دنبال گودالی از تعفن می‌گردند

 

 

 

  • Like 7
ارسال شده در

دیشب

 

که بغض کرده بودم

 

باز هم به خودم قول دادم

 

من سلام می‌گویم

 

و لبخند می‌زنم

 

و قسم می‌خورم

 

و می‌دانم

 

عشق همین است

 

به همین ساد گی

  • Like 7
ارسال شده در

قتل عام خونین بنگلادش بسرعت خاطره هجوم روسها به چکسلواکی را فروپوشاند,قتل النده ناله های بنگلادش را محو کرد,جنگ صحرای سینا باعث شد تا مردم النده را فراموش کنند ,کشتارعمومی درکامبوج صحرای سینارا ازذهن مردم زدودوغیره وغیره و.....

تا اینکه سرانجام همگان میگذارند همه چیز از یاد برود

میلان کوندرا(خنده وفراموشی-نامه های گمشده)

  • Like 7
ارسال شده در

وحکایت ما افتادن از چاهی به چاهی بود ودرسقوطمان... درارزوی چاله ای شاید!

  • Like 5
ارسال شده در

این روزها که میگذرد...

احساس میکنم که نامم درست است

وخودم کمی کجم

روحم نیز اندکی

این روزها میگذرد باری!

انگار قصه زاییدن حسیست

شاید نامش تنفر باشد

مانند دویدن خون زیر رگهای شقیقه ات

که یخ میزند نگاهی کال وافسرده

یا التجایی بی پایان

درشبی سرد ونمناک

نمیدانم

بمانند گرمای هم اغوشی با مرگ

سرد وبی پایان

من این احساس را بالا میاورم

وزندگی را استفراغ میکنم

بر سنگفرش تنم

رفیق نیمه راه

اینها شعر نیستند

وحتی نثری لعنت الوده

زندگی

فاحشه بدنام دورانها

شوت میکنم احساس بودن را

وتفی سربالا

که میچسبد به پیشانی انسانها

زندگی را باید کرد

زندگی باید کرد

ودراخر به پایانی رسید مملو از پوچی

  • Like 4
ارسال شده در

بعدمدتها به اینه نگاهی انداختم,اینه چقدرپیرشده بود

  • Like 6
ارسال شده در

فقط چمدان‌ها به رفتن عادت می‌کنند ...

  • Like 9
ارسال شده در

وقتی تنها روی نیمکت پارک نشسته ام ترس از این دارم که کسی بگوید:

آهای آقا، آیا با خودتان نسبتی دارید ؟!...

  • Like 10
ارسال شده در

خدایا چرا زمینت آنقدر کند می چرخد؟!...

  • Like 8
ارسال شده در

غم او خیلی بزرگ شده است

آن قدر که من می ترسم بترکد !

آن وقت من از صدای ترکیدن آن می ترسم ...

آن وقت همه از صدای ترکیدن آن می ترسند و آن وقت همه می ترکند

آن وقت هیچ کس نمی ماند تا از صدای ترکیدن بترسد

آن وقت هیچ کس نمی داند چرا ترکیده است ...

و این خیلی ترسناک است

آن قدر که من می ترسم بترکد !!!

  • Like 8
ارسال شده در

ای دوست

این روزها

با هر که دوست می شم احساس میکنم

آنقدر دوست شده ایم که دیگر وقت

...................................................خیانت است

  • Like 7
ارسال شده در

در هوای غیر قابل تنفس این زمانه ، کماکان نفس می کشیم ....آیا هنوز نمرده ایم ؟؟؟

 

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

یه دوست معمولي وقتي مي آيد خونت، مثل مهمون رفتار ميکنه.يه دوست واقعي درِ يخچال رو باز ميکنه و از خودش پذيرايي ميکنه.

يه دوست معمولي هرگز گريه تو رو نديده.يه دوست واقعي شونه هاش از اشکاي تو خيسه.

يه دوست معمولي اسم کوچيک پدر و مادر تو رو نمي دونه.يه دوست واقعي اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره.

يه دوستمعمولي يه دسته گل واسه مهمونيت مي آره.يه دوستواقعي زودتر ميآد تا بهت کمک کنه و ديرتر مي ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه.

يه دوست معمولي متنفره از اين که وقتي رفته که بخوابه بهش تلفن کني.يه دوست واقعي ميپرسه چرا يه مدته طولانيه که زنگ نمي زني؟

يه دوست معمولي ازت ميخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزني.يه دوستواقعي ازت ميخواد که مشکلات را حل کنه.

يه دوست معمولي وقتي بين تون بحثي ميشه دوستي رو تموم شده ميدونه.يه دوست واقعي بهت بعد از يه دعواهم زنگ ميزنه.

يه دوست معمولي هميشه ازت انتظار داره.يه دوست واقعي ميخواد که تو هميشه رو کمکش حساب کني.

يه دوست معمولي اين حرف های منو ميخونه و فراموش ميکنه.يه دوست واقعي اونو واسه همه ميفرسته.

یک دوست معمولی از درونت بی خبره.یک دوست واقعی سعی میکنه درونتو بفهمه.

 

پس بیا با هم دوست باشیم اونم از نوع واقعی اش :icon_gol:

  • Like 8

×
×
  • اضافه کردن...