*mishi* 11920 ارسال شده در 23 آذر، 2010 تو ای آهوی وحشی کجایی که در بند منی خواهی نخواهی حديث عشق تو زیباست جانا به پيش من چرا امشب نيايی لبانت بر لبانم بوسه ميزد دو چشمان سياهت رقص ماهی تن زيبایت ای خنیاگر مست مرا طوفان عشق است در نگاهی دو گیسوی کمندت اسب وحشی شدی تو رام من با مهربانی تو ای دلبر کجايی مردم از تو بمان با من هميشه گر توانی 20
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 23 آذر، 2010 دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی جانی از بهر تو دارم , چه بخواهی چه نخواهی شعرم آهنگ تو دارد چه بخوانی چه نخوانی 11
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 23 آذر، 2010 صدایم باز می لرزد من امشب باز هم مستم تو گفتی هر کجا باشی من اما در دلت هستم * ولی پایان گرفت امشب سقوط و گریه و ناله کنار پنجره ، دیگر نه گلدانی ، نه آلاله * همان بهتر که من امشب ندیدم اشک چشمانت زدم یک بوسه بر عکست خدا یار و نگهدارت 11
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 23 آذر، 2010 نشسته ام باز کنار تو اومدی سراغم نگاه تو روشن شبای بی چراغم صدای من وقتی قصه داره که رنگ چشم تو غصه داره شب من و تو باز دوباره انتظاره نگاه تو رنگ بوسه داره لبای من گرم و بیقراره سکوت شب یک آسمون و یک ستاره بارون گل شد خواب ستاره به انتظار بغض ابر پاره پاره تا قلب آسمون میبارم با تو تنها فصل من و تو باز رسیده توی ابرا کنار تو آروم میام پا میذارم چراغی تو دست شبا جا میذارم که روشن بمونه آسمون بی ستاره به شوق تو عهدی با چشمات میبندم دوباره به این عشق به این دل میخندم قصه عشق بازی چرخ روزگاره 7
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 23 آذر، 2010 در مصرع بعد هم تو را مي بوسم ايراد ندارد !به کسي چه!اصلن شعر خودم است من تو را مي بوسم! بي دغدغه همچنان تو را مي بوسم بي بوسه عزيز!در خودم مي پوسم آنقدر به بوسه ي تو معتادم که يک قافيه در ميان تو را مي بوسم دل مي شود از تو قرص با يک بوسه احوال مرا بپرس با يک بوسه لبهاي تو نسخه ي مرا پيچيدند صبح و شب و ظهر قرص با يک بوسه 9
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 23 آذر، 2010 ای که روشنگر تاريکي شب هاي مني با دلازاري خودباز دلاراي مني دوري از ديده ودر منظر دل پيدايي روز وشب همره بيداري و رؤياي مني تو بهاري؛به لطافت همه تن مهتابی نفس صبحي و روشنگر شب هاي مني بوسه ي گرمم و بر سرخي لب هاي توام واژه ي عشقي ودر شعر محبوب مني لب جانبخش گل آميزينه بر لب من در تنم روح بدم؛اي که مسيحاي مني مرغ دريايي ام وتشنه ي طوفان وصال بگشا حلقه ي آغوش که درياي مني 8
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 تكرارم كن در واژه واژه نفس ات وقتي كه گرم گرم مرا در چاي نيم روزت مي نوشي وقتي كه گرم گرم نفس مي كشي عطر تنم را از لابه لاي دفتر شعرت وقتي كه ... شاعر نمي شوم دلت مي گيرد شاعر مي شوم خدا دلش مي گيرد و تازه مي فهمد من چقدر تنهام دوباره متولد مي شوم فريادت مي كشم تا سبز شوي در فاصله لب و لبخند تا بنوشي لب هام را از حنجره سرد فنجان تا طعم بوسه هام 6
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 آخر به کجایی تو؟" پرسید و ندانستم با این همه دلتنگی درطرح نمی گنجم! هربار قلم رقصید از سایه خود ترسید یک نقش و همه خالی درگوشه تنهایی از بوسه و صد بوسه یک لحظه به خود لرزید ترسید ودلش ترسید یک شب زشبی شاید بی بوسه تو یکبار درخواب بماند خواب 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 گفتم به دام اسيرم گفتا که دانه با من گفتم که آشيان کو ؟ گفت آشيانه با من گفتم که بي بهارم شوق ترانه ام نيست گفتا بيا به گلشن شور ترانه با من گفتم بهانه يي نيست تا پر زنم به سويت گفتا تو بال بگشا راه بهانه با من گفتم به فصل پيري در من گلي نرويد گفتا که من جوانم فکر جوانه با من گفتم که خانمانم در کار عاشقي رفت گفتا به کار خودباش تدبير خانه با من گفتم به جرم شادي جور زمان مرا کشت گفتا تو شادمان باش جور زمانه با من گفتم ز عشقبازي در کس نشان نديدم زد بوسه بر لبانم گفتا نشانه با من گفتم دلم چو مرغيست کز آشيانه دوردست دستي به زلف خود زد گفت آشيانه با من گفتم ز مهربانان روزي گريزم آخر گفتا که مهربان باد اشک شبانه با من 3
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 گفتي:ای دخترک سر به هوای خورشید! ای کاش ! زمین به دور تو میچرخید هر چند مهم نیست بچرخد یا نه من بوسهی داغی از لبت خواهم چید! 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 دیشب که جز بخور گلی رنگ یک چراغ پهلوی تختخواب تو ، بیگانه ای نبود بر آشیان چشم سیاه تو ، مرغ خواب بنشسته بود و نغمه لالای می سرود . پروانه های بوسه ی آتش پرست من گم شد به بوستان لب و گونه های تو چشمم دوید در پی آن بوسه ها ولی گم شد میان همهمه بوسه های تو 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 تو ای غریب سفر کرده جان من به لب آمد سفر بسست ندارم توان و تاب جدایی دمی فرود بیاتا به بام بنشینی تو ای پرنده ی ابر آشیان بال طلایی چگونه ره بگشایم به سویت ای همه بشکوه که در کجاوه ی رفعت به دوش ابر سواری تو دلفروز تر از غنچه های باغ خیالی تو زهره ای تو فروغی تو ناهتاب بهاری ز عطر هر نفست دسته دسته گل بدراید اگر به فصل خزان در کویر رخ بنمایی به شب فروغ ببخشی اگر که روی نپوشی خزان بهار شود گر لبی به خنده گشایی اگر بهار نگاه تو در نگاه من افتد قسم به چشم تو از دل غم زمانه براید لب تو از لب من گر به عشق بوسه بگیرد لبم به گل بنشیند ز دل جوانه براید شراب بوسه به کامم بریز و ساقی من باش که من ز سکر لبان عقیق تو مستم چنان ز جام لبانت مرا به عشق کشاندی که جام عشق همه دلبران به سنگ شکستم بیا بیا بنشین ماهتاب خلوت من باش که پیش روی تو نوری به آفتاب نماند تو آمدی که شبی جان من قرار نیابد به چشم منتظرن تا سپیده خواب نماند مرو مرو که گل قامت تو سیر ببینم بمان که شعر بجوشد ز من اگر تو بمانی به عشق روی تو جان می دهم اگر بپذیری به بوسه ها دل من باغ کن اگر بتوانی مرو که بی تو دلم را امید عافیتی نیست بمان که عاشق سرگشته ام قرار ندارم بهار را ز تو جویم که چون نسیم گل افشان به رنگ سوسن ده رنگ آمدی به کنارم 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 هر روز اگر یک بوسه مهمان تو باشم عمری به شیرینی غزلخوان تو باشم با من اگر پیمان نگهداری به یاری من تا نفس دارم به پیمان تو باشم عشق نوشته ی فرمانروای هستی من تا هر چه فرمائی به فرمان تو باشم گر در تو حیرانم بر من ببخشای من دوست دارم که حیران تو باشم حیران چشمان تو بودن رستگاریست بگذار تا حیران چشمان تو باشم 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 او شراب بوسه مي خواهد ز من من چه گويم قلب پر اميد را او به فكر لذت و غافل كه من طالبم آن لذت جاويد را من صفاي عشق مي خواهم از او تا فدا سازم وجود خويش را او تني مي خواهد از من آتشين تا بسوزاند در او تشويش را 1
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 نگاهی كن نگاهت قاب می گیرم به عشقت من عزيزم سر از سجده شكر الهي بر نميدارم مدام از لبهاي همچون شكرت من بوسه مي گيرم 1
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2010 روي رقص شاپرک، زير بارون چشات دله من ميلرزه واسه بوسه رو لبات روي اسب بالدار، تويي تنها تک سوار عشق رويايي من، تويي عشق موندگار، تويي عشق موندگار فصله بارونه و عشق، رو غبار نسترن منو تو عاشق هم توي خواب گم شده شعله وحشي عشق بي گناه و بي صدا يه ترانه وسوسه، رنگه سرخ غروبا روي رقص شاپرک، زيره بارون چشات دله من ميلرزه واسه بوسه رو لبات روي اسب با لدار، تويي تنها تک سوار عشق رو يايي من، تويي عشق موندگار تويي عشق موندگار با حضور آرزو، لحظه هاي دم به دم هم قطار خاطره، هميشه دنباله هم کفش جنگلاي سبز، پاي جاده هاي دور توي تاريکي راه، رنگه چشمات مثله نور رنگه چشمات مثله نور روي رقص شاپرک، زيره بارونه چشات دله من ميلرزه واسه بوسه رو لبات روي اسب باله دار تويي تنها تک سوار عشقه رويايي من، تويي عشق موندگار تويي عشق موندگار 2
ارسال های توصیه شده