armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۸۹ من حدود دو سال ناجی غریق بودم تو دریا آدمای زیادیم از مرگ نجات دادم و تجربه زیاد دارم تو شنا. البته خاطرات تلخ هم زیاد دارم از دریا به خاطر همینم چند سالیه زیاد دریا نمیرم حدود 4/5 روز پیش بود که صبح برای دوچرخه سواری رفته بودم دریا......موج دریا زیاد بود. همینطور که داشتم دور میزدم یه دفه صدای گریه ی دختریو شنیدم که داد میزد بابام نیست/مامانم نیست یه دفه متوجه شدم که زنو مرد رو موج داره میبره.....وقتی رفتم طرفشون دیدم مرده داره زنشو میکنه زیر آب که نجات پیدا کنه و زنه مردشو میکنه زیر آب تا نجات پیدا کنه.....تو طول اون دوسالی که من ناجی بودم همچین صحنه ایرو به چشم ندیده بودم واقعا تو آب یه لحظه از هرچی آدم بدم اومد......دوست نداشتم هیچ کدومشونو نجات بدم ولی وجدانم نزاشتو گرفتمشون. ولی وقتی جفتشونو آوردم بالا دیگه نگاه نکردم مرده آیا حال داره/نداره ...... جوری لب ساحل چک و لگدش گرفتم که خودم خالی شم........خدا نکنه کسی این صحنه هارو به چشم ببینه واقعا ذلت باره........... حالا خاطره ی مشابه این موضوع واسه من در مورد حیوان اتفاق افتاد....... پارسال زمستون بود ...... زمستونا بیشتر شکارچیا واسه شکار میرن مرداب انزلی (فک کنم بیشترتون اومده باشین) ماهم رفته بودیم با پسر خالم واسه شکار شکار قو ممنوع هست و کسی حق شکارشونو نداره اما بعضی از خدا بی خبر ها این حیوون معصومو شکار میکنن ما همینطور تو قایق نشسته بودیم که پرنده بیاد تو محوطه ما تا شکارش کنیم. از شانس ما دوتا قو اومدن و ما داشتیم همینطور نگاهشون میکردیمو لذت میبردیم که یه دفه یه یارو که چند متر اونور تر با قایق اومده بود شکار طرفشون تیر خالی کرد و یکیشونو زد باورتون نمیشه اونا جفت بودن ....... اونیکی وقتی دید که جفتش مرده رفت بالای بالا .... خیلی بالا ..... و یه دفه با سرعت سمت اون جفتش که تو آب افتاده بود اومد و محکم خورد تو آب طوری که مرد خیلی صحنه ی بدی من اشک قو رو هم به چشم دیدم واقعا حیوان معصومیه هدف من از این چیزایی که گفتم خاطره تعریف کردن نبود دوس داشتم بگم که چه قدر انسانو حیوان باهم فرق میکنن......اونا انسان بودن داشتن همدیگرو غرق میکردن اما اینا حیوان:icon_pf (34): 25 لینک به دیدگاه
aida.comix 1809 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ آره آدمای حیوون زیاد شدن!!! متأسفم 2 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ کسانی که لذت مرگ رو نمی دونن اینجوری ان لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ کسانی که لذت مرگ رو نمی دونن اینجوری ان اره اونبار كه مرده بودي يادمهحوري هم ديده بودي لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ من حدود دو سال ناجی غریق بودم تو دریا آدمای زیادیم از مرگ نجات دادم و تجربه زیاد دارم تو شنا. البته خاطرات تلخ هم زیاد دارم از دریا به خاطر همینم چند سالیه زیاد دریا نمیرم حدود 4/5 روز پیش بود که صبح برای دوچرخه سواری رفته بودم دریا......موج دریا زیاد بود. همینطور که داشتم دور میزدم یه دفه صدای گریه ی دختریو شنیدم که داد میزد بابام نیست/مامانم نیست یه دفه متوجه شدم که زنو مرد رو موج داره میبره.....وقتی رفتم طرفشون دیدم مرده داره زنشو میکنه زیر آب که نجات پیدا کنه و زنه مردشو میکنه زیر آب تا نجات پیدا کنه.....تو طول اون دوسالی که من ناجی بودم همچین صحنه ایرو به چشم ندیده بودم واقعا تو آب یه لحظه از هرچی آدم بدم اومد......دوست نداشتم هیچ کدومشونو نجات بدم ولی وجدانم نزاشتو گرفتمشون. ولی وقتی جفتشونو آوردم بالا دیگه نگاه نکردم مرده آیا حال داره/نداره ...... جوری لب ساحل چک و لگدش گرفتم که خودم خالی شم........خدا نکنه کسی این صحنه هارو به چشم ببینه واقعا ذلت باره........... حالا خاطره ی مشابه این موضوع واسه من در مورد حیوان اتفاق افتاد....... پارسال زمستون بود ...... زمستونا بیشتر شکارچیا واسه شکار میرن مرداب انزلی (فک کنم بیشترتون اومده باشین) ماهم رفته بودیم با پسر خالم واسه شکار شکار قو ممنوع هست و کسی حق شکارشونو نداره اما بعضی از خدا بی خبر ها این حیوون معصومو شکار میکنن ما همینطور تو قایق نشسته بودیم که پرنده بیاد تو محوطه ما تا شکارش کنیم. از شانس ما دوتا قو اومدن و ما داشتیم همینطور نگاهشون میکردیمو لذت میبردیم که یه دفه یه یارو که چند متر اونور تر با قایق اومده بود شکار طرفشون تیر خالی کرد و یکیشونو زد باورتون نمیشه اونا جفت بودن ....... اونیکی وقتی دید که جفتش مرده رفت بالای بالا .... خیلی بالا ..... و یه دفه با سرعت سمت اون جفتش که تو آب افتاده بود اومد و محکم خورد تو آب طوری که مرد خیلی صحنه ی بدی من اشک قو رو هم به چشم دیدم واقعا حیوان معصومیه هدف من از این چیزایی که گفتم خاطره تعریف کردن نبود دوس داشتم بگم که چه قدر انسانو حیوان باهم فرق میکنن......اونا انسان بودن داشتن همدیگرو غرق میکردن اما اینا حیوان:icon_pf (34): اره ادم میتونه از حیون هم حیون تر باشه این که چیزی نیست هر چند که تو تست محبت مادرانه حتی ممیون هم که خیلی شبیه انسانه موقعی که داشت پاش کباب میشدو راهی نداشت بچشو گذاشت زیر پاش تا از مردن نجات پیدا کنه 2 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ اره اونبار كه مرده بودي يادمهحوري هم ديده بودي نه بابا حوری ها رو هدفمند کرده بودن به طبقه ی صفر بهشت حوری نمی دادن 2 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ خیلی حالم بد شد واقعا خیلی ناراحت کننده بود 2 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ خدا واسه هیشکی پیش نیاره 2 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۸۹ نه بابا حوری ها رو هدفمند کرده بودن به طبقه ی صفر بهشت حوری نمی دادن كارت بسيجتو مياوردي بيرون حل ميشد بابا خدا واسه هیشکی پیش نیاره اينطوري ادم طرفشو ميشناسه ميدونه نميتونه روش حساب كنه بترس از اون دسته اي كه از شت ميزنن و هيچ وقت نميشه شناختشون 1 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۸۹ كارت بسيجتو مياوردي بيرون حل ميشد بابا اينطوري ادم طرفشو ميشناسه ميدونه نميتونه روش حساب كنه بترس از اون دسته اي كه از شت ميزنن و هيچ وقت نميشه شناختشون مشکل این بود که اصلا سابقه ی بسیج ندارم لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ مشکل این بود که اصلا سابقه ی بسیج ندارم لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ آدمو به فکر میندازه چقدر دلم واسه اون قو سوخت طفلکی لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ منم شنیدم وقتی یکیشون میمیره اون یکی هم بعدش زیاد دوام نمیاره واقعا این یکی درد ناک بوده لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ منم شنیدم وقتی یکیشون میمیره اون یکی هم بعدش زیاد دوام نمیاره واقعا این یکی درد ناک بوده دووم که نه خودشو میکشه...... به نظر من پاک ترین حیوونه لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ خیلی غم انگیز بود.... ولی خوب....حیوونا اینجوری برنامه ریزی شدن..... اون قو از شدت عاطفه خودشو نکشت....غریزش اینو بهش گفت... خاک تو سر اون زن و مرد کنن !! البته آرمین شاید میخواستن همو نجات بدن تو اشتباهی دیدی!!!!!!! لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ قو دردناک ترین و بلندترین فریادشو وقتی میزنه که جفتش میمیره...بعدشم.... لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۸۹ خیلی غم انگیز بود.... ولی خوب....حیوونا اینجوری برنامه ریزی شدن..... اون قو از شدت عاطفه خودشو نکشت....غریزش اینو بهش گفت... خاک تو سر اون زن و مرد کنن !! البته آرمین شاید میخواستن همو نجات بدن تو اشتباهی دیدی!!!!!!! نه دیگه دوسال تجربه باعث میشه که آدم متوجه شه که داشتن همو غرق میکردن یا نه انسان وقتی که داره غرق میشه به هرچی که دستش میرسه چنگ میزنه تا نجات پیدا کنه. شده بود ما یه آدمی که غرق شده بود رو بعد از یک روز پیدا کرده بودیم که شن کف دریا رو چنگ زده بود تا بتونه نجات پیدا کنه با اینکه ته آب بود .... دستاش هم همونطور به حالت چنگ زدن مونده بود وقتی که آوردیمش بالا. لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ آره آقا آرمین خیلی وقتا انسان یه چیزایی میبینه که همه اعتقادات و افکارش به هم میریزه من اینو تو تالار عکس گذاشتم ولی این دو تصویر مصداق حرف و تجربه شماست. http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=283637#post283637 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده