رفتن به مطلب

چرا پذیرفتن حرفای مخالف دین راحت تر از حرفای دینی است؟


Mr. Specific

ارسال های توصیه شده

دوستان عزیز!

خوبی نسبی است.

احساس نیاز داشتن به دین، کاملا شخصی است.

قرائت های مختلف از دین وجود دارد.

تحمیل یک قرائت از دین اسلام خلاف اصول همین دین است.

استفاده ابزاری از دین شیوه مناسبی برای حفظ حکومت در کشوهای جهان سوم است.

کلا حکومت ایدوئولوژی پایدار نیست. چون معمولا به دیکتاتوری منجر می شود.

به قول مارکس: هر آنچه سخت و استوار است، دود می شود و به هوا می رود.

با ورود تفکر جهانی شدن به ایران، تفکر سنتی دین مداری جامعه زیر سوال رفته است.

مقاومت برخی دوستان در برابر دین در واقع یک تاکیتک در برابر استراتژی اسلام گرایان افراطی است.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 58
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

نمی دونم تالار رو درست انتخاب کردم یا نه....

ولی بیشتر به آزاد میموند تا مذهبی...

به هر حال.............

دیشب داشتم به این موضوع فکر میکردم.....

شاید به خاطر این بود که چندتا کتاب انتقادی از دین رو خونده بودم....

یهو حس کردم دلم لرزید!!!!

 

به نظر خودم که پذیرفتن اون حرفای انتقادی در مورد دین برای من راحتر از پذیرفتن حرفای دینی بود!!! (هر چند هم با منطق و یا عقل جور در نمیومد!!!) نمی دونم چرا !؟!!؟

خوب این نظر من بود....

شاید یه دلیلش دین زدگی باشه که حاصل کار بعضی افراد (مبلغین دین) باشه که نتونستن درست و حسابی و منطقی کارشون رو انجام بدهند.

 

خوب برگردیم به سوالمون: "چرا پذیرفتن حرفای مخالف دین (هرچند نادرست) راحت تر از حرفای دینی (هر چند درست) است؟؟"

 

منتظر نظر دوستان عزیز و صاحبنظر هستم.

مرسی

 

 

چون ما انسانیم و قدرت تفکر داریم...

 

دین و دینداری کورکورانست اما مخالفت با دین معمولا با استدلال همراهه و از طرفی به معنی کامل بی دینی نیست ... بلکه یک دین و آئین بروز تر رو عرضه میکنه !

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

يه دليلي كه مي تونه داشته باشه فرقي هست كه از نظر يه بنده خدايي بين علم و فلسفه و دين وجود داره.

علم : شما و يك گربه رو توي يه اتاق روشن ميندازن ، ميگن گربه رو بگير.

فلسفه : شما و يك گربه رو توي يه اتاق تاريك ميندازن. ميگن گربه رو بگير.

دين: شما رو تنهايي توي يه اتاق تاريك ميندازن ميگن گربه رو بگير.

 

به خاطر همينه كه براي پذيرفتن دين بايد چشماتو ببندي و اگر بخواي شك كني توي واقعياتش سخت ميتوني قبول كني. به خاطر همين حرفاي مخالف دين كه خلاف مسائل متافيزيكي مطرح توي اديان باشه قابل قبول تره چون شما گربه رو ميبيني.

چه خوب شد بعد از مدتها اين تاپيك بالا اومد.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

دین تا جایی که شخصی باشه خوبه

وقتی حکومت با دین پیوند می خوره، اونوقت رهبران حکومت می شن نماد دین، کار خوب و بدشون به حساب دین هم نوشته می شه

بعد آدم وقتی می بینه مقامات عالی رتبه کشورش تو بالاترین جایگاه تصمیم گیری یه مملکت یعنی مجلس، پَته همدیگه رو چجوری می ریزن رو آب

بعد فک می کنه که خب ! این عَمَله ها در واقع رهبران دینیشون هم هستند !

 

در کل اگه من شیطان پرستم، تو برو خود را باش که هر کَس ببرد عاقبت کار که کِشت

اینکه دین اگر تو خونه بمونه، اجر و قربش بیشتره

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چون تو به دین شک داری در نتیجه نگاهت از کفره

و دنبال بهونه ای که دین را حذف کنی

اگر بتونی دین رو اثبات کنی به این اثبات ایمان پیدا کنی مشکلت حل میشه

الان نظرم کاملا برعکس شده

الان نظرم اینه که از دید عقل دین امکان بذیر نیست

  • Like 4
لینک به دیدگاه
نمی دونم تالار رو درست انتخاب کردم یا نه....

ولی بیشتر به آزاد میموند تا مذهبی...

به هر حال.............

دیشب داشتم به این موضوع فکر میکردم.....

شاید به خاطر این بود که چندتا کتاب انتقادی از دین رو خونده بودم....

یهو حس کردم دلم لرزید!!!!

 

به نظر خودم که پذیرفتن اون حرفای انتقادی در مورد دین برای من راحتر از پذیرفتن حرفای دینی بود!!! (هر چند هم با منطق و یا عقل جور در نمیومد!!!) نمی دونم چرا !؟!!؟

خوب این نظر من بود....

شاید یه دلیلش دین زدگی باشه که حاصل کار بعضی افراد (مبلغین دین) باشه که نتونستن درست و حسابی و منطقی کارشون رو انجام بدهند.

 

خوب برگردیم به سوالمون: "چرا پذیرفتن حرفای مخالف دین (هرچند نادرست) راحت تر از حرفای دینی (هر چند درست) است؟؟"

 

منتظر نظر دوستان عزیز و صاحبنظر هستم.

مرسی

 

اولا تبریک میگم که موفق شدید چند کتاب منتقد دین رو مطالعه کنید...

دوما تبریک میگم که بعد از مطالعه ی این کتاب ها دلتون لرزید...

خوش اومدید...

 

خوب بنده اول که این تکه رو خوندم خوشحال شدم :

به نظر خودم که پذیرفتن اون حرفای انتقادی در مورد دین برای من راحتر از پذیرفتن حرفای دینی بود

 

ولی بعد این تکه رو خوندم و یک مقدار سوال برام پیش اومد:

هر چند هم با منطق و یا عقل جور در نمیومد

 

دلیلش مسلما دین زدگی نیست...

این رو به همه ی دوستان عزیز میگم... در ایران تعداد اگناستیک ها و بی خدایان درسته که نسبت به کشورهای همسایه بیشتر هست... اما هنوز با کشورهای پیشرفته و به اصطلاح آزاد جهان فاصله ی خیلی زیادی داره... خود این مسئله که بی دینی و بی خدایی و شک گرایی در اون کشور ها اینقدر آمار بالایی داره نشون میده که این مسائل نتیجه ی دین زدگی افراد براثر زندگی در یک جامعه ی دین زده و دین گرا نیست... بلکه دلیل اصلی اون پیشرفت جامعه و تفکر بشری و حرکت اون به سمت خرد گرایی هست...

 

و در جواب شما دوست عزیز... اگر اون حرف ها با عقل شما جور در نمیاد پس چرا اونها رو قبول کردید؟ این نشان از عدم بررسی منطقی مسائل از طرف شما داره... شما اگر اون مسائل براتون قابل درک و قبول نیست و به قول خودتون با "عقل" و "منطق" شما جور در نمیاد از اونجایی که شما به دو مسئله ی عقل و منطق اشاره کردید پس با این دو ابزار باید به راحتی بتونید اون مطالب غیر منطقی و غیر عقلانی رو رد کنید...

در غیر این صورت مسئله ای که با اون رو به رو هستیم این هست: شما از نظر منطقی اون مسائل رو درک کردید و اونها برای شما قابل قبول بوده اند... مشکل شما با تعصب و تفکر دینی هست که در محیط زندگی و فرهنگی وجود داشته که با اون بزرگ شدید و این احساسات بی جا و بی منطق باعث میشه که برای شما این سوال پیش بیاد که برخلاف میل شما همونطور که خودتون فرمودید چطوری این مسائل برای شما قبولش تا این حد راحت تر بوده...

به هر حال منطقی که در بحث به اون اشاره شده و سوالی که پرسیدید به نظر من سوالی اشتباه است... شما دارید سوال اشتباهی رو میپرسید... مثل اون دانشمندی که تمام عمرش سعی کرد بفهمه چرا خورشید در جایی که قرار داره قرار گرفته... و او داشت سوالی اشتباه میپرسید... برای همین هرگز به جواب نرسید...

 

خلاصه اینکه چه در نهایت این نوع تفکر رو بپذیرید و وارد دنیای دیگری شوید و دیدتون نسبت به جهان تغییر کند و چه با همان تفکر قبلی به زندگی ادامه بدید جای تبریک داره...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

البته از نظر من غیر مسایل اخلاقی همه جای دین می لنگه

 

هیچ راهی برای اثبات این مسئله که چیزی که در دین به عنوان "اخلاق" ارئه شده صحیح هست وجود نداره...

 

اینجای دین هم میلنگه...

 

کلا هر چیزی که بنا را بر مطلق گرایی قرار بدهد... حالا آن چیز هرچه که میخواهد باشد... در نهایت دچار accident میشود...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
چون تو به دین شک داری در نتیجه نگاهت از کفره

و دنبال بهونه ای که دین را حذف کنی

اگر بتونی دین رو اثبات کنی به این اثبات ایمان پیدا کنی مشکلت حل میشه

 

این حرف شما خیلی جالب بود...

هزاران هزار فیلسوف و دانشمند و حتی افرادی در مقامات بسیار بالای جامعه ی دینی توان "اثبات" دین رو نداشتند... هیچ فردی در هیچ جای دنیا تا حالا نتونسته دین رو به شکل کل اثبات کنه... البته شاید منظور شما از اثبات همون ایمان هست که در این صورت بحث ما فرق داره...

 

به هر حال اینطور که معلومه شما فردی با توانایی هایی خاص هستید... توانایی هایی که حتی در کانت و voltair و حتی سقراط هم یافت نمیشد...

 

به هر حال بنده خیلی دوست دارم اثبات شما رو بدانم...

 

 

الان نظرم کاملا برعکس شده

الان نظرم اینه که از دید عقل دین امکان بذیر نیست

 

الان این رو دیدم...

 

آدم چقدر تغییر میکنه...

یاد خودم افتادم...

 

نظرتون باز هم تغییر خواهد کرد...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

به شخصه کتاب های ضد دین زیاد خوندم تنها کتاب 23 سال علی دشتی 50% منطقی بود بقیه کتب استدلال های ضعیفی داشتن و تاریخ رو هم تحریف کرده بودن ، از فلسفه خوشم نمیاد وگرنه کتاب های فلاسفه غربی رو میخوندم حتماmooghashang%20%286%29.gif

 

در کل دین اگر شخصی باشه خوبه به نظم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اولا تبریک میگم که موفق شدید چند کتاب منتقد دین رو مطالعه کنید...

دوما تبریک میگم که بعد از مطالعه ی این کتاب ها دلتون لرزید...

خوش اومدید...

 

خوب بنده اول که این تکه رو خوندم خوشحال شدم :

 

 

ولی بعد این تکه رو خوندم و یک مقدار سوال برام پیش اومد:

 

 

دلیلش مسلما دین زدگی نیست...

این رو به همه ی دوستان عزیز میگم... در ایران تعداد اگناستیک ها و بی خدایان درسته که نسبت به کشورهای همسایه بیشتر هست... اما هنوز با کشورهای پیشرفته و به اصطلاح آزاد جهان فاصله ی خیلی زیادی داره... خود این مسئله که بی دینی و بی خدایی و شک گرایی در اون کشور ها اینقدر آمار بالایی داره نشون میده که این مسائل نتیجه ی دین زدگی افراد براثر زندگی در یک جامعه ی دین زده و دین گرا نیست... بلکه دلیل اصلی اون پیشرفت جامعه و تفکر بشری و حرکت اون به سمت خرد گرایی هست...

 

و در جواب شما دوست عزیز... اگر اون حرف ها با عقل شما جور در نمیاد پس چرا اونها رو قبول کردید؟ این نشان از عدم بررسی منطقی مسائل از طرف شما داره... شما اگر اون مسائل براتون قابل درک و قبول نیست و به قول خودتون با "عقل" و "منطق" شما جور در نمیاد از اونجایی که شما به دو مسئله ی عقل و منطق اشاره کردید پس با این دو ابزار باید به راحتی بتونید اون مطالب غیر منطقی و غیر عقلانی رو رد کنید...

در غیر این صورت مسئله ای که با اون رو به رو هستیم این هست: شما از نظر منطقی اون مسائل رو درک کردید و اونها برای شما قابل قبول بوده اند... مشکل شما با تعصب و تفکر دینی هست که در محیط زندگی و فرهنگی وجود داشته که با اون بزرگ شدید و این احساسات بی جا و بی منطق باعث میشه که برای شما این سوال پیش بیاد که برخلاف میل شما همونطور که خودتون فرمودید چطوری این مسائل برای شما قبولش تا این حد راحت تر بوده...

به هر حال منطقی که در بحث به اون اشاره شده و سوالی که پرسیدید به نظر من سوالی اشتباه است... شما دارید سوال اشتباهی رو میپرسید... مثل اون دانشمندی که تمام عمرش سعی کرد بفهمه چرا خورشید در جایی که قرار داره قرار گرفته... و او داشت سوالی اشتباه میپرسید... برای همین هرگز به جواب نرسید...

 

خلاصه اینکه چه در نهایت این نوع تفکر رو بپذیرید و وارد دنیای دیگری شوید و دیدتون نسبت به جهان تغییر کند و چه با همان تفکر قبلی به زندگی ادامه بدید جای تبریک داره...

:ws3:

میدونی این نظر مربوط به چه تاریخی بود؟

05-09-2010

:ws3:

بعضی وقتا نظرات قدیمیم رو میخونم تعجب میکنم :ws3:

باز هم ممنون :a030:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به شخصه کتاب های ضد دین زیاد خوندم تنها کتاب 23 سال علی دشتی 50% منطقی بود بقیه کتب استدلال های ضعیفی داشتن و تاریخ رو هم تحریف کرده بودن ، از فلسفه خوشم نمیاد وگرنه کتاب های فلاسفه غربی رو میخوندم حتماmooghashang%20%286%29.gif

 

در کل دین اگر شخصی باشه خوبه به نظم

 

اون کتاب مناسب نیست... نمیگم ارزش خوندن نداره... ولی اون چیزی که باید به شما نمیده... بررسی یک دین ارزش ندارد... بررسی دین به طور کلی ممکن است ارزشمند باشد ولی باز هم یک دست اندازی سطحی است... ایدئولوژی و فلسفه ی مسائل باید بررسی شود... فلسفه ی وجودی خدا باید بررسی شود...

 

برای بررسی دین و هر چیز دیگری در زندگی علم و فلسفه دو اصلی هستند...

 

ولی یکی از ارکان اصلی دین رو راسل اخلاق معرفی می کنه

 

در واقع دلیل اصلی اینکه دین تا امروز تونسته به حیات خودش علیرغم تمامی تناقض هایش ادامه بدهد این است که توده فکر می کنه اخلاق بدون دین امکان پذیر نیس

و اخلاق منشاش در اسمان و پیش افریننده مورد باورش هس و اونه که برا کارهای خوب و بد اون تیک میزنه

شاید به عنوان یه مسئله فلسفی قابل اثابت نباشه و لی در متن و بطن تاریخ و جامعه نمونه های زیادی برای چپوندن اخلاق در دل دین وجود داره

 

دلایل بسیاری برای تفکر دینی توده ها وجود داره... اخلاق یکی از اونهاست... و این تفکرات همگی نادرست هستند...

بحث ما در اون پستی که شما زده بودید تفکر توده ها نبود... بحث برسر "لنگیدن" ایدئولوژی های دینی بود...

تفکر اخلاق مسیحی یا به شکلی برای شبیه نمایی تفکر اخلاق کانتی به هیچ عنوان به عنوان تفکر اخلاقی صحیح قابل توضیح نیست...

:ws3:

میدونی این نظر مربوط به چه تاریخی بود؟

05-09-2010

:ws3:

بعضی وقتا نظرات قدیمیم رو میخونم تعجب میکنم :ws3:

باز هم ممنون :a030:

 

بله... بعدا که جواب دادم متوجه قدمت تاریخی این تاپیک شدم... :ws3:

بنده هم گاها مطالب قبلی خودم رو میخونم و تعجب میکنم...

خواهش میکنم... :icon_redface:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چون همیشه واسمون فقط پوسته دینو توضیح دادن.هیچ وقت نخواستن ما دینو عمقی بفهمیم که تو ذهنمون نهادینه بشه.فقط با یه سری باید ونباید ذهنمونو پرکردن بعدشم فکر کردن خدا رو بهمون شناسوندن.یه سری جاها هم که اصلا کلا راهو بهمون اشتباه نشون دادن.واسه همین نمیتونیم ازش دفاع کنیم.آخرش میشه اینجوری که با یه کتاب یا بحث یا یه جمله همه چیزو میبریم زیر سوال.

ولی این راهش نیست.باید خودت بری دنبالش که ببینی حرف کدوم طرف درسته.اگه کتاب اون وری میخونی گوش شنیدن حرف این طرفیا رو هم داشته باشی.با ذهن مشتاقم باید بری دنبالش.لازمم نیست به چیزایی برسی که یه عمره دارن میکنن تو گوش همه مون.به تلقی خودت از دین برس ولی طوری که بتونی ازش دفاع کنی.این کاریه که من دارم انجام میدم.به یه جاهاییم دارم میرسم.

 

 

خوندم اینو شوک شدم.این حرف من بوده:sigh:

هیچی دیگه!رفتم دنبالش !به تلقی خودم از دین نرسیدم ولی رفتم تو یه برزخ عمیـــــــق

الان به دوسته فجیع حسودیم میشه

اونایی که مطمئنن دین یه دروغ بزرگه

و اونایی که مطمئنن که دین یه حقیقت محضه!

ولی یکی از ارکان اصلی دین رو راسل اخلاق معرفی می کنه

 

در واقع دلیل اصلی اینکه دین تا امروز تونسته به حیات خودش علیرغم تمامی تناقض هایش ادامه بدهد این است که توده فکر می کنه اخلاق بدون دین امکان پذیر نیس

و اخلاق منشاش در اسمان و پیش افریننده مورد باورش هس و اونه که برا کارهای خوب و بد اون تیک میزنه

شاید به عنوان یه مسئله فلسفی قابل اثابت نباشه و لی در متن و بطن تاریخ و جامعه نمونه های زیادی برای چپوندن اخلاق در دل دین وجود داره

 

دین به اخلاق ربطی نداره سارا

دیندارا الزاما آدمای اخلاق مداری نیستن،اکثرا فقط نماز و روزه و دائم الوضو بودن و سفره امام حسن براشون میشه دیندار بودن

دین به خاطر ترس هنوز وجود داره(دیدم تو ی پست بعدیت گفتی اینو)

اساسا تمسک به یه نیروی ماورایی که هرچیزی از دستش برمیاد واسه آدما آرامش روانی میاره.همین

بالاخره وقتی مریض میشی یا گره میاد تو کارت هزار جور روش واسه توسل داری

  • Like 4
لینک به دیدگاه
lmtirl1u17e82w075hcl.jpg

 

حرف آقای موریس مترلینگ در مورد اون خدایی که ما در موردش حرف میزنیم نیست... در مورد اون خدایی هست که انیشتن ازش حرف میزنه...

مسلما این گفته ی آقای مترلینگ خدای ابراهیمی رو به شدت زیر سوال میبره...

البته بنده نمیدونم هدف شما از ارائه ی این نقل قول چی هست...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
خب به نظر تو دلایل عمده لنگیدن ایدولوژی های دینی درچیه ؟:ws38:

 

بررسی جزئی که نمیشه در یک پست انجام داد... هزاران هزار کتاب و مقاله در این مورد توسط افراد مشهور و گمنام نوشته شده و هنوز هم جا برای گفت و گو در این زمینه هست...

 

اما اگر بخوایم به طور کلی به این مسئله نگاه کنیم (و البته خیلی خلاصه) میشه این نکته رو ذکر کرد که دین (کلا هر دینی به خصوص ادیان ابراهیمی) یک ایدئولوژی مطلق گرا رو ارائه میکنند... قوانینی که از سازنده ی این جهان اومده و حقیقت مطلق رو بیان میکنه و هیچ چیزی به غیر از اون نیست...

این به نظر من بنیادی ترین مشکل دین هست...

ارائه ی خدایی که آدم رو از بهشت به دلیل خوردن میوه ی درخت دانش، درختی که خود خدا در بهشت قرار داده بود از بهشت بیرون کرد...

 

مطلق گرایی باعث کور فکری و تفکری بسته میشه... باعث تعصب بیجا میشه...

بشر و جوامع بشری به طور کلی دینامیک هستند... دائما در حال تغییر و تحول هستند... یک ایدئولوژی ثابت که همیشه سعی داشته بشر و جامعه رو به شکل ساختاری از پیش تعیین شده در بیاره مناسب انسان نیست و این رو میشه با نگاهی به تاریخ بشر و همچنین دنیای امروز بشری به راحتی فهمید... انسان نیاز به قوانینی نسبی داره که بتونند همیشه با پیشرفت بشر تغییر کنند... جامعه رو نمیشه با یک ساختار توضیح داد... عقل یک چیز مطلق نیست... ایدئولوژی برتر و پیروز هست که به شکل جامعه در بیاد نه سعی کنه جامعه رو به شکل خودش در بیاره...

 

از نظر فلسفی هم خیلی روشن هست که برای مثال از دید اپیستمالوژیک اثبات وجود حقیقت مطلق در مورد تمامی چیزهایی که فرای توان امپریکال بشری هستند غیر ممکن هست (البته بنده به غیر ممکن بودن چنین چیزی اعتقاد ندارم... بنده معتقدم ما نمیتونیم بدونیم دست رسی به دانش غیر ممکن هست یا خیر... ما حتی نمیتونیم بدونیم دانش در بسیاری موارد وجود دارد یا خیر)... از همین رو این ادعا که یک حقیقت مطلق و مشخص در جهان وجود دارد و تمامی بشر باید از آن پیروی کنند از نظر منطقی صحیح نیست...

بحث در این مورد میتونه خیلی طولانی باشه البته... ولی خوب اگر لازم بود باز هم در این مورد صحبت میکنیم...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

من یه جمله بگم

نقد باورهای دینی به رشد باورهای سنجیده تر دینی منتهی میشه

و ببینیم ایا باور دینی نقد میشه اگه بشه شاید تعریفهای تازه ای از دین بشه که باب میل جوان امروزی باشه

و درنتیجه پذیرش دین از سوی جوان امروزی میسر بشه دوستان

و جاشه که تون این تاپیک خوب به این موضوع پرداخته بشه:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

واینم بگم اگه دین نقد نشه حاصلش میشه اینکه متدین نماها وقتی میخوان یکی باهاشون بحث بشه میگویند:آقا برای شروع بحث همانطور که میدانید و همه میدانند و تمام جهان بر آن باور دارند …میدانید که: که خدا هست و قرآن معجزه است و هیچ انسانی در جهان نتوانسته کتابی به قدرت قرآن بیاورد و هرچی ما میگیم درسته اگر هم با استدلال شما جور در نمیآد آقا تشریف میآرن و استدلال میکنند ولی تا آن زمان حق تماما با ماست شما هم اگر نمیفهمی چون خدا به قلبت قفل زده خب.پس نتیجه این شد هر کسی غیر از نظر ما فکر کنه بعلت نفهمیش اینگونه فکر میکن

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...