zzahra 4750 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ به چه می اندیشی؟ از کودکی پرسیدم که چشم هایش برق میزد در نور...،خوشحال نبود،افسوس...افسوس که فرزندانمان هم آلوده شدند قدم میزنم در خیابان های پر از دود،هجوم بی امان ماشین ها،دلهره های این شهر سیاه و آسمانی که به خاکستری میزند رنگش...! کودکی های ما چه قدر زیبا بود...!کوچه ی دیبا،سال75،خودم را میبینم با آن دوچرخه ی کوچک...،تند تند رکاب میزدیم با پسر همسایه،و دغدغه ی من این بود که ای کاش دوچرخه ی او را داشتم...!هم بزرگ تر بود و هم میشد کسی را ترکش نشاند...! می بینی...؟خواسته هایمان رو به تعالی بودند...!رو به بهترین ها...حالا اما... چه در سر فرزندانمان میگذرد؟ آریسا، دختر 10-12 ساله ای که 2 سال است به لطف ورشکستگی پدرش در ایران زندگی میکند،به او گفتم حالا که اینجا کسی نیست،روسریتو دربیار،با خند ه ای بچه گانه اشاره کرد به آن طرف...محمد،برادر14ساله ی من....! آه خدایا...به کجا میرویم ما...؟! هرروز این چاهی که دستاورد نیاکانمان است عمیق تر و عمیق تر میشود،و سرنوشت ما را آرام آرام در لجن زار ته چاه میکشاند...هرچه تقلا میکنیم بیشتر فرو میرویم.... دبستان که بودم تمام عشق و تمام زندگی ام این بود که بعد از مدرسه میرفتیم سوپری سر کوچه و یخمک های رنگی میخریدیم هر روز یک طعم!وای که چه لذتی بود در همان آب های رنگین پرشده در قوطی پلاستیکی...! چه قدر باورپذیر بود برایمان قصه ی امین و اکرم،قصه ی خانواده ی هاشمی،قصه ی نان ها و بادام هایی که بابا میداد...! و امروز ذهن فرزندان ما: شهیدان غزه-سیل پاکستان-احمدی نژاد-ریگی-حزب الله-کفار-محاربین-سنگسار-زندانی سیاسی است... ((ایران)) ی دیگر وجود نخواهد داشت شاید...همه چیز را از دست داده ایم...سرزمینمان،باورهایمان...،رویاهایمان، و حالا...فرزندانمان نیز از ما نیستند اگر نجنبیم... 31 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ چی بگم یه زمون عشقمون این بود با چندتا تیکه چوب یه ارابه درست کنیم وزیرش چندتا بلبرینگ بندازیم میشدیم مخترع کارگاهای مدرسه همیشه خالی بود اخه همیشه به جبهه ها وپشت جبهه ها وبعدش مناطق جنگ زده کمک میشد تو رویاهای کودکیمون ارزوی شبی رو داشتیم که اژیر قرمز به صدا درنیاد وتو مدرسه با وحشت به صدا دراومدن اون اژیر کذایی دور از پنجره ها مینشستیم ما هم نتونستیم ونذاشتن که ببینیم دیدن نه اینکه دلیل فهمیدن باشه ولی شاه کلید معماست وامروز چشم بینا وپنجره باز هردوباهم به تاریخ میپیوندند سواد ادبی بچه ها ته کشیده دیگه من نمیبینم بچه ای رو که بتونه انشایی مشق کنه تا طبق قوانین نگارشی باشه ومعنادار عوضش جاشو شومن های کانالهای مزخرف اونور اب وتبلیغات مزخرفتر خودمون گرفتن الان برامون ش...عرفات نماد تقدس شده! الان بچه هامون نمیدونن تاریخ میتونه روح داشته باشه ...نیازی ندارن که بدونن همون بهتر تو دنیای هزارتوی گیم های کامپیوتری وبازیهای رنگارنگ دهن پرکن گم بشن ذهنهای اشفته مغزهای بیماررو به دنبال خواهند داشت وچه تاوانی بدتر از این برای ملتی که لایق بدتر از این هم هست درویش خودکرده را تدبیر نیست! 20 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ اتفاقا منم امروز داشتم به يه همچين چيزي فکر ميکردم حالا اگه فرصت شد بعدا مفصل ميگم مرسي 8 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ همه اینها درست......... اما ما هم باید به خودمون تلنگر بزنیم..... باید خودمون آب رفته رو به جوب برگردونیم..... با حسرت و آه و افسوس و داشتم .داشتم ......کاری از پیش نمیبریم........ خودمون، من......شما....هم بی تقصیر نیستیم..... 12 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ بزنیم از همین امروز هم این تلنگر رو نصیب خودمون بکنیم 9 لینک به دیدگاه
am in 25041 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ روزی بود که مردان را مردمان انتخاب میکردند اما الان مردمان را نامردان انتخاب میکنند!!! ﺻﻮرت ﻋﻜﺲِ ﺗﻮ آﻟﺒﻮم ﺧﻴﺴﻪ دوﺑـﺎره ﺧـﺎﻃﺮه ﺗـﻮ ﺑـﻮﺳﻴﺪم اﻳﻦ ﺳﻮال ﺑﻲ ﺟﻮاﺑﻮ از ﺧﻮدم ﺗـﺎ ﺣـﺎﻻ ﻫﺰار دﻓﻌﻪ ﭘـﺮﺳﻴﺪم ﺑﺎ ﻛﺪوم ﺗﺮاﻧﻪ ﺑﺎز ﺟﻮن ﻣﻴﮕﻴﺮه ﻧـﺒﺾ اون ﺣـﻨﺠﺮهي ﻓﻴﺮوزه ﻣﻴﺪوﻧﻢ ﺑﺪون ﺗﻮ ﻓﺮداي ﻣﻦ رﻧـﮓ ﺧﺎﻛﺴـﺘﺮي دﻳـﺮوزه ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره ﭘﻠﻜﺎي ﭘﻨﺠﺮه رو وا ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺗـﻮ ﻛـﻮﭼﻪ زﻣﺰﻣﻪي ﻣﻬﺘﺎﺑﻪ ﻫـﻤـﻪي ﭘـﻨـﺠﺮهﻫﺎ ﺧـﺎﻣـﻮﺷـﻦ اﻧﮕﺎر اﻳﻦ ﻛﻮﭼﻪي ﺧﻠﻮت ﺧﻮاﺑﻪ ﺑﻲ ﺻﺪا اﺳﻤﺘﻮ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﺰﻧﻢ ﻫـﻖ ﻫـﻘﻢ ﭘﻨﺠﺮه رو ﻣﻴﺒﻨﺪه دوﺑﺎره دﺳﺘﺎي ﻧﺎﻣﺮﺋﻲ ﺷﺐ ﭘـﻠـﻜﺎي ﭘـﻨـﺠﺮﻣﻮ ﻣﻴـﺒﻨﺪه ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد ... ﺑـﻲ ﭘـﺮده ﻣـﺜﻞ ﻓـﺮﻳﺎد ... ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره 11 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ همه اینها درست.........اما ما هم باید به خودمون تلنگر بزنیم..... باید خودمون آب رفته رو به جوب برگردونیم..... با حسرت و آه و افسوس و داشتم .داشتم ......کاری از پیش نمیبریم........ خودمون، من......شما....هم بی تقصیر نیستیم..... آره درست،ما هم مقصریم...ولی خیلی شعارگونس تو این فضای خفقان امید داشتن...حداقل نسل ما که از دست رفت... 9 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ آره درست،ما هم مقصریم...ولی خیلی شعارگونس تو این فضای خفقان امید داشتن...حداقل نسل ما که از دست رفت... قصد من شعار دادن نبود..... اگه درست به کارای خودمون نگاه کنیم.......میبنیم واسه تغییرش هم اونقدرا تلاش نکردیم........ یا اگر هم تلاش کردیم مقطعی بود............سریع خسته شدیم........ خیلی راحتتر از اون جیزی که بخوایم ما هم منطبق شدیم با تغییرات ناخواسته........ واسه همینه که میگم اولین تلنگر رو به خودمون باید بزنیم...... اونوقت شاید نسل آینده رو بشه درستش کرد......... 8 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ درسته. هر کسی میتواند از خودش شروع کند. در ایران همه ناراضیان اعتراض میکنند ولی هیچکدامشان راه حل نشان نمیدهند. هر کس دیگری را نشانه گرفته و خودش را محق تر و داناتر میداند. همه اعتراض میکنند ولی هیچکس نمیخواهد مطابق عقاید خودش رفتار کند. اگر هم بخواهد کاری انجام دهد تنها فریاد اعتراض بر میدارد و راه حل ندارد. 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ آره درست،ما هم مقصریم...ولی خیلی شعارگونس تو این فضای خفقان امید داشتن...حداقل نسل ما که از دست رفت... خوب اومدي هيچي از جوونيمون نفهميديم هر وقت حاستيم بريم 5 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ آره درست،ما هم مقصریم...ولی خیلی شعارگونس تو این فضای خفقان امید داشتن...حداقل نسل ما که از دست رفت... :icon_pf (34)::icon_pf (34)::icon_pf (34): يه تست بگيرن نصف بيشترمون افسردگي داريم 7 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ ما هم بچه بودیم تفریحمون گل بازیو توپ بازی بود ولی الان پسرم مدام میگه کارتون بازی سریال این کانال سریال اون کانال 8 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۹ درسته. هر کسی میتواند از خودش شروع کند. در ایران همه ناراضیان اعتراض میکنند ولی هیچکدامشان راه حل نشان نمیدهند. هر کس دیگری را نشانه گرفته و خودش را محق تر و داناتر میداند. همه اعتراض میکنند ولی هیچکس نمیخواهد مطابق عقاید خودش رفتار کند. اگر هم بخواهد کاری انجام دهد تنها فریاد اعتراض بر میدارد و راه حل ندارد. :icon_gol: راه حل شما چیه؟ 6 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ قصد من شعار دادن نبود.....اگه درست به کارای خودمون نگاه کنیم.......میبنیم واسه تغییرش هم اونقدرا تلاش نکردیم........ یا اگر هم تلاش کردیم مقطعی بود............سریع خسته شدیم........ خیلی راحتتر از اون جیزی که بخوایم ما هم منطبق شدیم با تغییرات ناخواسته........ واسه همینه که میگم اولین تلنگر رو به خودمون باید بزنیم...... اونوقت شاید نسل آینده رو بشه درستش کرد......... آره درست میگی.... همه از تب و تاب افتادن،انگار دیگه برای هیشکی مهم نیس که داره چی به سرمون میاد،همه سکوت کردن...واین چیزیه که اونا میخوان...منم میبینم تنها کاری که میتونم بکنم نوشتنه،شاید همین نوشته ها اون تلنگری باشه که شما عرض کردی :icon_gol: 4 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ چی بگمیه زمون عشقمون این بود با چندتا تیکه چوب یه ارابه درست کنیم وزیرش چندتا بلبرینگ بندازیم میشدیم مخترع کارگاهای مدرسه همیشه خالی بود اخه همیشه به جبهه ها وپشت جبهه ها وبعدش مناطق جنگ زده کمک میشد تو رویاهای کودکیمون ارزوی شبی رو داشتیم که اژیر قرمز به صدا درنیاد وتو مدرسه با وحشت به صدا دراومدن اون اژیر کذایی دور از پنجره ها مینشستیم ما هم نتونستیم ونذاشتن که ببینیم دیدن نه اینکه دلیل فهمیدن باشه ولی شاه کلید معماست وامروز چشم بینا وپنجره باز هردوباهم به تاریخ میپیوندند سواد ادبی بچه ها ته کشیده دیگه من نمیبینم بچه ای رو که بتونه انشایی مشق کنه تا طبق قوانین نگارشی باشه ومعنادار عوضش جاشو شومن های کانالهای مزخرف اونور اب وتبلیغات مزخرفتر خودمون گرفتن الان برامون ش...عرفات نماد تقدس شده! الان بچه هامون نمیدونن تاریخ میتونه روح داشته باشه ...نیازی ندارن که بدونن همون بهتر تو دنیای هزارتوی گیم های کامپیوتری وبازیهای رنگارنگ دهن پرکن گم بشن ذهنهای اشفته مغزهای بیماررو به دنبال خواهند داشت وچه تاوانی بدتر از این برای ملتی که لایق بدتر از این هم هست درویش خودکرده را تدبیر نیست! کسانی که تاریخ کشورشان را بدرستی نشناسند , دوباره همان بلایی بسرشون میاد که در طول تاریخ آمده بود. از کلمات قصار غایب 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۹ :icon_gol: راه حل شما چیه؟ باید تاریخ کشورمون رو بدرستی بشناسانیم که همان بلا ها دوباره به سرمون نیاد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده