spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ خندیدم! به آن دخترک ِ موقهوهای ِ چشم سیاه ِ خوش باور ِعاشق، عاشق ِ "یکی" دست نیافتنیتر از همه، خندیدم. و توی آینهی قدی خودم را دیدم قد کشیدهتر از همیشه، خیلی زود، خیلی نزدیک، صدای شکستن آمد! چیزی توی قلبم شکست، له شد، صد پاره شد، تازه فهمیدم که من ِ لعنتی بزرگ شدم مثل آدم بزرگهای نفهم به عشق ِ ناب ِ او خندیدم بزرگ شدم یا ادای آدم بزرگها را درآوردم... . 27 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۸۹ به قول یکی مردا هیچ وقت بزرگ نمیشن همیشه بچه هستن ونیاز به مراقب دارن 8 لینک به دیدگاه
.: Bahar :. 853 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ سلام. مرسی کاش بزرگ نمی شدیم... کاش.. کاش کودک بودم و بزرگ ترین اشتباه زندگیم، نقاشی روی دیوار بود... 8 لینک به دیدگاه
نگين...NeGiN 1499 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ من از بزرگ سالي استعفا ميدم :w00: من ميخوام برگردم به كودكي اما حیف که پل برگشت توان وزن ما را نداره... برگشتن ممکن نیست :icon_pf (34): 7 لینک به دیدگاه
eris 67 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ ادم بزرگ بودن زیاد هم بد نیست. میتونی راحت سر مردم کلاه بذاری. دل بشکونی. کلک بزنی . و اخرش هم بیخیال باشی. میتونی بعد اینکارا که تنها شدی سیگار بکشی. شایدم بری یه گوشه اونقدر فکر کنی که به پوچی برسی. و در نهایت به خودت بگی خب زندگی همینه روز از نو روزی از نو!!! 10 لینک به دیدگاه
NiLi 131 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ بزرگ شدن =بیرحم شدن. نمیخوام بیرحم باشم!!! از بزرگ شدن میترسم:banel_smiley_52: 6 لینک به دیدگاه
mehrshad53 433 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ منکه در 36 سالگی همچنان 5 سالمه..... ممه من کو؟!!! 6 لینک به دیدگاه
NiLi 131 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ منکه در 36 سالگی همچنان 5 سالمه.....ممه من کو؟!!! فکر نمیکنی یه کم واسه جمله اخرت بزرگ شده باشییی؟؟؟؟؟ 7 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ ما را همه شب نمیبرد خواب ای خفته روزگار دریاب در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه میرود آب ای سخت کمان سست پیمان این بود وفای عهد اصحاب خارست به زیر پهلوانم بی روی تو خوابگاه سنجاب ای دیده عاشقان به رویت چون روی مجاوران به محراب من تن به قضای عشق دادم پیرانه سر آمدم به کتاب زهر از کف دست نازنینان در حلق چنان رود که جلاب دیوانه کوی خوبرویان دردش نکند جفای بواب سعدی نتوان به هیچ کشتن الا به فراق روی احباب 4 لینک به دیدگاه
FriendlyGhost 998 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ آز آدم بزرگا متنفرم از اونایی که دل شکستن کار هرروزشونه از اونایی که در آغوش میکشنت ولی به خاطر سپردن صدای قلبشون رو قدغن میکنن از آدم بزرگا و دنیاشون متنفرم ، من پامو تو دنیای اونا نمیزارم 4 لینک به دیدگاه
eris 67 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ منکه در 36 سالگی همچنان 5 سالمه.....ممه من کو؟!!! احتمالا ممه شمارو هم لولو برده!!! 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ همه ما وقتي بچه ايم دوست داريم زودتر بزرگ بشيم .وقتي هم كه بزرگ ميشيم حسرت بچگيمونو ميخوريم پس كي ميخوايم تو حال زندگي كنيم؟ 4 لینک به دیدگاه
FriendlyGhost 998 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ همه ما وقتي بچه ايم دوست داريم زودتر بزرگ بشيم .وقتي هم كه بزرگ ميشيم حسرت بچگيمونو ميخوريم پس كي ميخوايم تو حال زندگي كنيم؟ آخه فقط حسرت خوردن به یک دوره زمانی نیست که... حسرت خوردن به از دست دادن صداقت و پاکی در طی فرایند آدم بزرگ شدنه :girl_yes2: 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ آخه فقط حسرت خوردن به یک دوره زمانی نیست که... حسرت خوردن به از دست دادن صداقت و پاکی در طی فرایند آدم بزرگ شدنه :girl_yes2: اره دوست عزيز خودم هم از اون دسته كساني هستم كه دوست دارم به گذشته برگردم ولي افسوس كه فاصله آرزو تا واقعيت خيلي زياده. 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۸۹ منکه در 36 سالگی همچنان 5 سالمه.....ممه من کو؟!!! :w58: بچه رو 2 سالگی از ممه میگیرن جنابعالی با این سن باید ممه گاو بخوری 2 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۸۹ لابه لای ابرهای پراکنده آسمان در نوسان برگ های تب دار تابستانی باغ در پیچش گل بوته های کاشی های فیروزه ای جستجویت می کنم حتی از میان کاغذهای غبار گرفته شعرهایم تو را به خاطره ام تزریق می کنم - فایده ندارد- تو کمرنگ... نه! تو دیگر نیستی. بزرگ شده ام افسوس و دیگر هیاهوی شب های گمشده بالشم را نمناک نمی کند... 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ هر وقت کلمه ی آدم بزرگا رو می شنوم یاد شازده کوچولو میفتم...... "این آدم بزرگا راستی راستی که چه قدر عجیبن":icon_redface: 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ خندیدم! به آن دخترک ِ موقهوهای ِ چشم سیاه ِ خوش باور ِعاشق، عاشق ِ "یکی" دست نیافتنیتر از همه، خندیدم. و توی آینهی قدی خودم را دیدم قد کشیدهتر از همیشه، خیلی زود، خیلی نزدیک، صدای شکستن آمد! چیزی توی قلبم شکست، له شد، صد پاره شد، تازه فهمیدم که من ِ لعنتی بزرگ شدم مثل آدم بزرگهای نفهم به عشق ِ ناب ِ او خندیدم بزرگ شدم یا ادای آدم بزرگها را درآوردم... . :ws44: منکه در 36 سالگی همچنان 5 سالمه.....ممه من کو؟!!! بابابزلگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ:ws44: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده