tower2010 696 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ الکل اصطلاح «الکل» به گروه وسیعی از مولکولهای آلی اطلاق میشود که یک گروه هیدروکسیل (-OH) پیوسته به اتم کربن اشباع شده است اتیل الکل که گاهی الکل نوشیدنی هم نامیده میشود برای خوردن مورد استفاده قرار میگیرد. طعم و مزه مشخص مشروبات الکلی مختلف، حاصل روشهای تولید آنها است، که در محصول نهایی به پیدایش متجانسهای مختلف میانجامد، هرچند متجانسها ممکن است اثرات روان گردان متفاوت بر مشروبات الکلی مختلف ببخشد، این تفاوتها عملا در مقایسه با اثر خود اتانول جزئی است. معهذا بر حسب اندازههای متوسط مشروبها، پزشک میتواند تخمین بزند که یک پیمانه مشروب، سطح الکل خون یک شخص 150 پوندی را 15 تا 20 میلیگرم در دسی لیتر بالا میبرد، تقریبا غلظت الکلی است که یک فرد معمولی میتواند در هر ساعت متابولیزه کند (مراجعه به جدول - آیا مست هستید؟) جذب الکل: حدود 10 درصد الکل مصرفی از معده و باقی آن از روده کوچک جذب میشود مصرف سریع رسیدن به اوج غلظت خونی را تسریع و مصرف تدریجی زمان آن را طولانی میکند. بدن در مقابل مغلوب شدن به وسیلهی الکل به برخی مکانیسمهای محافظتی مجهز است، اگر غلظت الکل معده بالا رود، موکوز ترشح شده و دریچه پیلوریک بسته میشود،به این ترتبیب ممکن است مقادیر زیادی الکل ساعتها در معده غیر قابل جذب بماند، به علاوه اسپاسم پیلور موجب تهوع و استفراغ میگردد. الکل پس از جذب شدن به گردش خون، در تمام نسوج بدن پخش میشود. آثار مسمومیت زمانی بارزتر است که سطح الکل در خون به سرعت بالا میرود تا وقتی که به تدریج جذب و اکسیده شده و سطح آن نزول می یابد. (پدیده ملانبی Melanby-effect) به این دلیل، سرعت جذب رابطه مستقیم با واکنشهای مسموم کننده (مستیبخش)دارد 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ متابولیسم الکل: حدود 90 درصد الکل جذب شده با اکسیداسیون متابولیزه میشود، 10 درصد باقی بدون تغییر توسط کلیهها و ریه دفع میشود. بدن میتواند حدود 15 میلیگرم الکل در دسی لیتر خون را در ساعت متابولیزه کند، با طیفی بین 10 تا 34 میلی گرم در دسی لیتر در ساعت. الکل به وسیلهی دو آنزیم متابولیزه میشود. الکل دهیدروژناز (ADH) و آلوئید دهید روژناز (ALdDH) . الکل در درجه اول توسط کبد متابولیزه میشود که بالاترین سطح ADH را دارد ADH کاتالیزور تبدیل به الکل به استالدئید میباشد که مادهای بسیار سمی است (ALdDH) کاتالیزور تبدیل استالوئید به اسیداستیک میباشد. (ALdDH) به وسیلهی دیسیلفرام (Antabuse) مهار میشود دارویی که غالبا در درمان الکلیسم مصرف می شود. اثرات الکل بر مغز : بیوشیمی بر عکس اکثر مواد سوء مصرفی دیگر که گیرندههای هدف مشخص شده دارند، هدف ملکولی واحدی به عنوان میانجی آثار الکل شناخته نشده است. نظریه دیرینه در مورد اثرات بیوشیمیایی الکل به تأثیر آن روی غشاءهای نورونها مربوط میگردد. معهذا، این نظریه چنین فرض میکند که فعالیتهای کانال یونی الکل وابسته به گیرندههای نیکوتینیک استیل کولین، سروتونین تیپ 3 و گیرندههای گابا نوع A با الکل تقویت میشود در حالی که فعالیتهای کانال یونی مربوط به گیرندههای گلوتامات و کانالهای کلسیم Valtage-gated مهار میشوند. اثرات الکل بر مغز: اثرات رفتاری نتیجه خالص فعالیتهای ملکولی این است که اثرات الکل تسکینی است، خیلی شبیه اثرات باربیتوراتها و بنزودیازپینها که در جای که تحمل متقابل و وابستگیهای متقابل هم با آنها پیدا میکند. تأثیر سطوح مختلف درصد الکل در خون: 1- در سطح 5٪ درصد: تفکر ، قضاوت و مهارها شل شده و گاهی گسسته میگردند. 2- در سطح 1/0 درصد: اعمال حرکتی ارادی معمولا به طور مشهود ناشیانه میگردند. 3- در سطح 2/0درصد : عمل تمام ناحیه حرکتی مغز به طور قابل سنجش تسکین مییابد. 4- در سطح 3/0 درصد: شخص معمولا دچار کونفوزیون است و ممکن است حالت بهت پیدا کند. 5- در سطح 5/0- 4/0 درصد: شخص در حالت اغماء است. 6- در سطح بالاتر: مراکز ابتدایی مغز، که تنفس و ضربان قلب را کنترل میکنند، تأثیر پذیرفته و مرگ فرا میرسد. 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ اثرات الکل بر مغز: اثرات الکل بر خواب مصر الکل اثرات نامطلوب بر ساختار خواب دارد . اختصاصاً ، مصرف الکل بر کاهش خواب rem کاهش خواب عمیق و افزایش انقطاع خواب از جمله بیدار شدنهای مکرر و طولانیتر همراه است. لذا اینکه الکل به خوابیدن کمک میکند افسانهای بیش نیست. وابستگی به الکل و سوء مصرف الکل: در ارتباط با وابستگی به الکل و سوء مصرف الکل نیاز برای مصرف مقادیر زیادی الکل برای عملکرد کافی، الگوی مرتب افراط در خوردن الکل محدود به روزهای آخر هفته و دورههای طولانی پرهیز و دورههای افراط در مصرف الکل به مدت چند هفته یا ماه قویا حاکی از وجود این اختلالات وابسته به الکل است. این الگوها غالبا با رفتارهایی به شرح زیر همراهند. ناتوانی برای قطع یا کاهش مصرف، تلاشهای مکرر برای کنترل یا کاهش افراط در مصرف الکل از طریق دورههای پرهیز موقت یا محدود ساختن صرف الکل به اوقات خاصی از روز، مستی مستمر حداقل به مدت دو روز، ادامه مصرف الکل علیرغم اختلال جسمی جدی که شخص میداند مصرف الکل آن را تشدید میکند، و نوشیدن الکل غیر خوراکی، نظیر سوخت و محصولات صنعتی حاوی الکل به علاوه افراد مبتلا به وابستگی الکل و سوء مصرف الکل اختلال در عملکرد اجتماعی یا حرفهای نظیر ابراز خشونت ضمن مستی، غیبت از کار ، از دست دادن شغل ، مسایل قانونی (مثلا دستگیر شدن به دلیل رفتار مستانه و تصادف رانندگی ضمن مستی) و مشاجره و اشکال با اعضاء خانواده و دوستان به علت مصرف زیاد الکل، نشان میدهند. انواع وابستگی به الکل : پژوهشگران مختلف، عمدتا بر اساس ویژگیهای پدید شناختی سعی کردهاند وابستگی به الکل را به انواع مختلف تقسیم بندی کنند دریک طبقه بندی تازه ذکر شده: وابستگی به الکل : تیپ a: شروع اختلال دیررس ، عوامل خطرساز کودکی محدود، وابستگی نسبتا خفیف مسایل وابسته به الکل معدود و پسیکوپاتولوژی اندک تیپ b: عوامل خطرساز کودکی فراوان ، وابستگی شدید، مسایل وابسته با الکل زودرس پسیکوپاتولوژی فراوان ، سابقه خانوادگی برای سوء مصرف الکل قوی است و سوء مصرف مکرر مواد چندگانه سابقه طولانی درمان برای الکل و تعداد زیادی استرسهای زندگی وجود دارد. پژوهشگری دیگر چهار نوع الکلیسم فرض کرده است: اول: الکلیسم ضد اجتماعی: که با شیوع بیشتر در مردها ، پیش آگهی بد، شروع زودرس مسایل وابسته به الکل و رابطه نزدیک با اختلال شخصیت ضد اجتماعی مشخص است. دوم : الکلیسم رشدی فزاینده: که به گرایش اولیه به سوء مصرف الکل مربوط است و با گذشت زمان و تشویق انتظارات فرهنگی در فراهم کردن فرصت میبارگی رو به افزایش میگذارد. 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ سوم: الکلیسم عاطفه منفی: در زنها شایعتر از مردهاست ، طبق این فرضیه زنها احتمال بیشتری هست که الکل را برای تنظیم خلق و کمک به روابط اجتماعی مصرف کنند. چهارم: الکلیسم رشدی کاهنده: که با دورههای افراط در مصرف الکل همراه است با پیشرفت سن و پاسخ به انتظارات فزاینده جامعه در ارتباط با شغل و خانواده از دورههای افراط در باده خواری کاسته میشود. مسمومیت با الکل: تشخیص و خصوصیات بالینی dsm-iv-tr ملاکهای رسمی برای تشخیص مسمومیت با الکل (مستی) دارد این ملاکها بر مصرف مقادیر کافی الکل، تغییرات رفتاری غیر انطباقی خاص، نشانههای اختلال نورولوژیک ، و فقدان سایر تشخیصهای اشتباه شونده تاکید میکند. شدت علایم مسمومیت با الکل تقریبا با غلظت الکل خون، که نشان دهنده میزان غلظت الکل در مغز نیز هست، مطابقت دارد. در شروع مسمومیت ، بعضی وراج و پر سر و صدا میگردند. بخی دم در کشیده و عبوس میشوند ، برخی ستیزه جو میگردند، بعضی از بیماران بیثباتی خلق ، با دورههای متناوب گریه و خنده نشان میدهند. عوارض طبی مستی، شامل عوارض ناشی از سقوط ، نظیر هماتوم سابدورال و شکستگی است. یکی از نشانههای لو دهنده مستیهای مزمن ، هماتومهای صورت ، بخصوص دوروبر چشمها است که به علت افتادن در حال مستی پدید میآید. مسمومیت الکلی ممکن است به علت وقفه سیستم ایمنی شخص را به طور ثانوی برای عفونت مستعد سازد. مسمومیت شدید الکل ممکن است به اغماء، تسکین تنفسی و مرگ به دلیل وقفه تنفسی یا آسپیراسیون مواد مستفرغه منجر شود. ملاکهای تشخیصی dsm-iv-tr برای مسمومیت با الکل a: مصرف اخیر الکل b: تغییر رفتاری یا روانشناختی غیرانطباقی قابل ملاحظه از نظر بالینی (مثل، رفتار نامناسب جنسی یا پرخاشگری، بیثباتی خلقی، تخریب قضاوت و عملکرد اجتماعی و شغل مختلف که در ضمن یا به فاصلهای کوتاه پس از مصرف الکل ظاهر میشود. 1- تکلم مختل (له و لورده) 2- ناهماهنگی حرکتی 3- راه رفتن بی ثبات 4- نیستاگموس 5- اخلال توجه یا حافظه 6- بهت یا اغماء d: علایم ناشی از یک اختلال طبی کلی نبوده و اختلال روانی دیگری توضیح بهتری برای آن ارائه نمیکند. سبب شناسی: اختلالات وابسته به الکل a: سابقه کودکی b: نظریههای روان پویشی c: نظریههای اجتماعی- فرهنگی d: عوامل رفتاری و یادگیری e: نظریههای ژنتیک 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ A: سابقه کودکی: چندین عامل در سوابق کودکی کسانی که بعدها اختلال وابسته به الکل پیدا میکنند و کودکانی که در خطر بالا ابتلا به اختلال وابسته به الکل قرار دارند. چون یکی یا هر دو والدین مبتلا هستند، شناسایی شدهاند. برخی یافتهها ، حاکی از آن است که بعضی از اعمال زیست شناختی قابل توارث مغز ممکن است شخص را برای اختلال وابسته به الکل مستعد میسازد. سابقه اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه یا اختلال سلوک یا هر دو آنها در کودکی خطر ابتلاء کودک را در بزرگسالی برای اختلال وابسته به الکل بالا میبرد. اختلال شخصیتی ، مخصوصا شخصیت ضد اجتماعی ، شخص را نسبت به اختلال وابسته به الکل مستعد میسازد. B: نظریههای روان پویشی: طبق نظریه روانکاوی، افرادی که سوپرایگو سختگیر دارند و خود تنبیهگر هستند برای کاستن استرس ناخودآگاه رو به الکل میآورند. اضطراب در کسانی که در مرحله دهان تثبیت شدهاند ممکن است با مصرف مواد، نظریه الکل از راه دهان کاهش یابد. برخی از روانپزشکان پویشگرا شخصیت تکلمی فرد مبتلا به اختلال وابسته به الکل را خجالتی ، تنها ، بیحوصله، تحریکپذیر ، مضطرب ، بسیار حساس و از نظر جنسی سرکوب شده توصیف کردهاند. در سطحی پایین تر از دیدگاه نظری مردم ممکن است الکل را برای کاهش تنش، اضطراب ، و انواع مختلف درد روحی مصرف کنند. مصرف الکل در بعضی از افراد به احساس قدرت و ارزش نفس میافزاید. C: نظریههای اجتماعی- فرهنگی: بعضی از زمینههای اجتماعی شخص را به افراط در مصرف الکل هدایت میکنند، خوابگاههای دانشجویی، پایگاههای نظامی در آمریکا دو نمونه از مکانهایی هستند که در آنها مصرف افراطی و فراوان الکل رفتارهای کاملا بهنجار و از نظر اجتماعی مقبول تلقی میشوند. D: عوامل رفتاری و یادگیری: همانطور که عوامل فرهنگی میتوانند در عادات نوشیدن الکل تأثیر بگذارند. عادات درون خانواده بخصوص عادات مشروب خوری والدین نیز چنین تأثیری دارند. E: نظریههای ژنتیک: مطالعات فرزند پذیری تماما افزایش خطر الکلیسم را در فرزندان والدین الکلیک نشان دادهاند، حتی زمانی که کودکان از والدین بیولوژیکی خود به فاصله کوتاهی پس از تولد جدا شده و بدون اطلاع از مسایل خانواده بیولوژیک خود بزرگ شده بودند خطر ابتلا به مشکلات جدی وابسته به الکل با بزرگ شدن توسط خانوادهی پذیرنده الکلیک بیشتری افزایش نمییابد. میزان مسایل الکل با تعداد بستگان الکلیک ، شدت بیماری آنها و قرابت رابطه ژنیتکی آنها با فرد مورد مطالعه بالاتر میرود. A: همهگیری شناسی: الکل داروی روانگردان عمده مورد مصرف در سراسر دنیا است. در ایالات متحده تخمینا 13 میلیون نفر الکلیک طبقه بندی میشوند. پس از بیماری قلبی و سرطان ، الکلیسم فعلا سومین مساله بهداشتی عمده در ایالت متحده است. B: سن و جنس: الگوهای مصرف الکل با سن و جنس تغییرمییابد هم در مردها و هم در زنها، شیوع الکل در 21 تا 34 سالگی در بالاترین حد و ترک الکل در پائینترین حد است. مردهای جوان سفید پوست بیش از هرگروه دیگری در ایالات متحده مشروب میخورند، بین افراد 65 ساله به بالا تعداد پرهیز کنندهها در هر دو جنس بر مصرف کنندهها میچربد ، و فقط 7 درصد مردها و 2 درصد زنها در این گروه سنی پرخوری میکنند. (تقریبا هر روز الکل میخورند و هر ما چندین بار مست میکنند) c: نژاد و منطقه: در ایالات متحده ، سیاهپوستان ساکن محلات فقیرنشین شهرها به نظر میرسد که بالاترین میزان مسائل مربوط به الکل را داشته باشند. سرخپوستان و اسکیموها نرخهای بالائی از الکلیسم دارند، مصرف الکل در مناطق جغرافیایی مختلف بسیار متفاوت است . در ایالات متحده میزان مصرف در شمال شرق بالاتر از سایر مناطق و در جنوب پائینتر از مناطق دیگر است. D: عوامل روانی – اجتماعی سابقه اخراج یا فرارهای مکرر از مدرسه و بزهکاری به نظر میرسد زمینهی مساعد خاص برای الکلیسم باشد. الکل حداقل،با 50 درصد مرگهای مربوط به تصادفات وسائط نقلیه، 50 درصد دیگر کشیها، 25 درصد خودکشیها رابطه دارد. الکلیسم طول عمر را حدود 10سال کمتر میکند. E: همزمانی الکلیسم با سایر اختلالات روانپزشکی: مطالعات مختلف شیوع افسردگی را در طول عمر در بیماران الکلی بین 10 تا 50 درصد تخمین زدهاند، افسردگی در زنهای الکلیک شایعتر از مردهای الکلیک است. بیماران دو قطبی بیشتر در معرض ابتلا به الکلیسم هستند چون از الکل برای خود درمانی دورههای مانی استفاده میکنند. اختلالات اضطراری نیز ممکن است در افراد الکلیک دیده شود. در بعضی از مردهای الکلیک سابقه اختلال هراس قبل از پیدایش الکلیسم وجود دارد در بعضی از زنها الکلیک نیز سابقه خوبی قبل از پیدایش الکلیسم مشاهده میشود. 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ ترک الکل 1- لرزش و توهمات این حالت خوش خیم و خود به خود محدود شونده (Self limited) ظرف دو روز پس از قطع مصرف الکل ایجاد میشود و با لرزش ، آژیتاسیون، بیاشتهایی، تهوع ، بیخوابی، تاکی کاردی و هیپرتانسیون مشخص میگردد. تقریبا در 25 درصد بیماران توهمات و خطاهای ادراکی (فریفتار illusion) ایجاد می شوند که معمولا ماهیت بینایی دارند. 2- تشنجات : تشنجات ناشی از محرومیت از اتانول ظرف 48 ساعت پس از شروع پرهیز از مصرف الکل بروز میکنند و تقریبا در دو سوم موارد در 7 تا 24 ساعت اول رخ میدهند. تشنجهای مربوط به ترک الکل کلیشهای، منتشر و تیپ تونیک – کلونیک هستند. بیماران غالبا در 3 تا 6 ساعت پس از نخستین تشنج ، دچار تشنجهای بیشتری میشوند. بیشتر از 90 درصد بیماران از یک تا شش بار تشنج میکنند، در 85 درصد بیماران فاصله میان اولین و آخرین تشنج 6 ساعت یا کمتر است. معمولا نیازی به درمان ضد تشنج نیست، زیرا در اکثر موارد تشنجات به خودی خود متوقف میشوند. 3- دلیریوم ترمنس: دلیریوم ترک الکل، شدیدترین نوع سندرم ترک، که به دلیریوم ترمنس (DTS) هم مشهور است یک فوریت طبی است که میتواند به بیماری و مرگ و میر قابل ملاحظهای منجر شود بیماران دلیریومی به دلیل غیر منتظره بودن رفتارشان نسبت به خود و دیگران خطرناک شمرده میشوند این بیماران ممکن است تهاجمی یا انتحاری باشند یا روی توهمات یا رفتار هذیانی به گونهای عمل کنند که انگار با خطر واقعی مواجه هستند. بدون درمان ، DTS میزان مرگ و میر 20 درصد دارد. و مرگ معمولا از بیماریهای طبی روزمره، نظیر پنومونی ، بیماری کلیه ، بیکفایتی کبد، یا نارسایی قلبی ناشی میشود. ویژگی اساسی سندرم دلیریوم این است که ظرف یک هفته پس از ترک الکل یا کاهش میزان مصرف پدید میآید. علاوه بر علایم دلیریوم، ویژگیهای آن مشتملند بر : 1- بیش فعالی اتونومیک ، نظیر تاکیکاردی، تعریق، تب، اضطراب ، بیخوابی و افزایش فشار خون 2- دگرگونیهای ادراکی که غالبا بصورت توهمات بصری یا لمسی هستند. 3- نوسان سطح فعالیت روانی – حرکتی ، از تحریک پذیری مفرط تا بیحالی دلیریوم ترمنس معمولا در دهه چهارم و پنجم عمر و در کسانی که 5 تا 15 سال در میگساری افراط کردهاند، به خصوص به صورت مستیهای مستمر، ظاهر میشود بیماری جسمی (مثل هپاتیت یا پانکراتیت) زمینه را برای بروز این سندرم آماده می سازد ، شخصی که از نظر جسمی در وضع خوبی به سرمیبرد، ندرتا ضمن ترک الکل دچار دلیریوم ترمنس میگردد. سندرم بستگی به میزان مسمومیت قبلی، و کفایت درمان پیشگیری کننده دارد. علایم معمولا بعد از مصرف مجدد الکل و یا هر عامل کند کننده مغز برطرف میشوند. به دلیل کوتاه بودن نیمه عمر الکل،علایم محرومیت معمولا در طی دومین روز قطع الکل به اوج شدت میرسند و احتمالا بعد از چهارمین یا پنجمین روز بهبود قابل ملاحظهای مییابند. ملاکهای تشخیص برای ترک الکل A: قطع (یا کاهش)مصرف زیاد و طولانی مدت الکل B: دو (یا بیش از دو) مورد از علایم زیر که طی چند ساعت یا چند روز پس از ملاک A ظاهر میشوند. 1- بیش فعالی خود مختار (مثل ، تعریق یا تعداد نبض بیش از 100) 2- افزایش لرزش دست 3- بیخوابی 4- تهوع و استفراغ 5- توهمات یا خطاهای بصری- سمعی یا شنوایی 6- تهییج روانی – حرکتی 7- اضطراب 8- تشنجهای گراندمال C: علایم موجود در ملاک B از نظر بالینی موجب نگرانی یا آسیب قابل ملاحظه در کارکرد شغلی، اجتماعی و دیگر حوزههای مهم کارکردی میشود. D: علایم ناشی از یک حالت طبی عمومی نیست و با اختلال روانی دیگر مطابقت ندارد. با آشفتگیهای ادراکی همراه است. پرسشنامه MAC-R برای متمایز ساختن سوء مصرف کنندگان مواد از افراد غیر میباره، چندین مقیاس ساخته شده است از جمله : مقیاس تجدید نظر شده می بارگی مکاندرو (MAC-R) و مقیاس استعداد اعتیاد (APS)، مقیاس پذیرش اعتیاد (AAS) مقیاس میبارگی مک اندرو (MAC) (مک اندرو، 1965) به منظور متمایز ساختن بیماران روانی میباره و غیر میباره ساخته شده این مقیاس از طریق مقایسه پاسخهای MMPI تعداد 200 مرد میباره که در یک درمانگاه سرپایی تحت درمان بودند با پاسخهای 200 مرد بیمار روانی غیر میباره که در همان مرکز سرپایی تحت درمان بودند ساخته شد. این تحلیل پنجاه و یک ماده را مشخص ساخت که این دو گروه را از یکدیگر متمایز میکرد از آنجائیکه مک اندرو به تدوین مقیاس دقیق علاقه داشت، دو ماده از پنجاه و یک ماده را مستقیما مربوط به رفتار نوشیدن افراطی بودن از مقیاس حذف کرد، مادهها بیشتر در جهت پاسخهایی که اغلب بیماران میباره انتخاب میکردند. کلید یابی میشوند. 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ نظریه فرایند هماورد: این دیدگاه بر این نظریه استوار است که دستگاهها به وسیلة مقابله کردن با آثار اولیه محرکها نسبت به آنها واکنش نشان داده و با آنها سازگار میشوند. بر اساس این نظریه میل با اشتیاق به دارو که قطعا قبل از تجربهی مواد وجود نداشت، در اثر مصرف آن فزونی مییابد. نظریه فرآیند هماورد افزایش انگیزش برای ادامه دادن مصرف دارو را اینگونه توضیح میدهد. ریچارد سولومون (1977) سه ویژگی یا مرحله برای سوء مصرف مواد توصیف کرده است که انگیزه قوی برای ادامه مصرف آن ایجاد میکند او تحلیل خود را مدل «فرآیند هماورد» نامیده است بطور کلی، مدل سولومون سه مرحله دارد. 1- لذت عاطفی: مصرف مواد روان گردان در مراحل ابتدائی تجارب هیجانی مثبت ایجاد میکند. برای مثال الکل ممکن است احساس آرمیدگی و رهایی استرس ایجاد کند . مهارها را می گسلد ،کمروئی را زایل میکند. این تجارب لذت بخش شخص را به مصرف دوباره الکل دعوت میکند. 2- تحمل عاطفی: زمانی پیش میاید که برای مصرف کننده دوز اولیه دیگر نشئه اولیه را به وجود نمیآورد. مثلا در ابتدا دو یا سه پیمانه مشروب شخص را مست میکرد اما پس از مدتی همان مقدار اثر مطلوب را ندارد، شاید پنج یا شش پیمانه لازم میشود تا همان تاثیر پیدا شود در این مقطع شخص به سوی وابستگی گام بر میدارد. 3- محرومیت عاطفی: مردم ممکن است پس از یک دوره مصرف افراطی مواد احساس گناه در مورد عادت خود پیدا کنند، ممکن است همسر ، کارفرماها یا والدین به شخص فشار آورند: آنگاه ممکن است تصمیم به ترک دارو بگیرند اگر تا آن موقع فرآیندهای فیزیولوژیک بدن آنها به مصرف ماده وابستگی پیدا کرده باشد. علائم ترک در آنان ظاهر شده حالت هراس و تحریک پذیری شدید پدید میآید این واکنش بسیار ناخوشایند است و شخص را وا میدارد که نه برای جستجو لذت بلکه برای فرار از ناخوشایند علائم ترک اقدام به مصرف نماید. هر چه این عودها بیشتر تکرار شود علائم ترک بارزتر است، و سبب میشود که مصرف کننده دیوانهوار به هر قیمتی که هست در پی «ماده مخدر» برآید. نظریهی سولومون در شکل ارائه شده به کمک نمودار داده شده است. هیجانهای مثبتی که با مصرف اولیهی دارو ایجاد میشوند فرآیند الف نام دارند. فرآیند الف یک واکنش جبرانی یا «عواقب» را تحریک میکند که ضد آن است و فرآیند ب نامیده میشود. نظریه فرآیند هماورد عمدتا بر پایهی مفهوم تقویت منفی قرار دارد افراد برای رهایی از حالتهای ناخوشایند ب داروها را مصرف نموده و به آنها معتاد میشوند. 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ ترجمه متن اصلی: بسیاری از افراد الکیسم از اختلالات اضطرابی رنج میبرند. در طی مطالعه انجام شده در سال 2005 ، 50٪ از بیماران وابسته به الکل به همراه اختلالات اضطرابی در مقایسه با 20٪ از بیماران وابسته به الکل ولی بدون اختلالات اضطرابی در طی چهار ماه از درمان الکلیسم آنها، مراجعه مجدد به مصرف الکل مشاهده گردید. 2 نوع رایج اختلالات اضطرابی موجود در میان بیماران وابسته به الکل ترس اجتماعی و اختلالات همهگیر و عمومی میباشد. در سال 2005 دانشمندان، پروتئینی در مغز به نام creb تعریف نمودند که امکان ارتباط ژنتیکی را میان الکلیسم و اضطراب را خبر میداد. پروتئین مذکور creb موجب کنترل محصولی از مدیاتورهای شیمیایی مغز به نام npy شده که بر روی اضطراب و رفتارهای مصرف الکل تأثیر میگذارد. دانشمندان کشف نمودند که سطوح به طور ذاتی پایین creb و npy در نواحی خاص از مغز موشهایی که تمایل به الکل داشتند و در نتیجه هنگامی که به این موشها الکل داده شده عملکرد creb و نیز محصول npy افزایش یافت و در نتیجه سطوح اضطراب و نگرانی آنها کاهش یافت. دانشمندان این طور فکر میکنند که کمبود وراثتی پروتئین creb ارتباط احتمالی را بین اضطراب و الکلیسم ایجاد میکند. الکلیسم یک بیماری مزمن ، پیشرونده و گاهی کشنده و یک اختلال اولیه بوده و یک نشانهای از سایر بیماریها و یا مشکلات عاطفی نمیباشد. شیمی الکل به آن اجازه میدهد که بر روی تقریبا هر سلول از بدن به خصوص آن دسته که در سیستم مرکزی عصبی واقع شدهاند اثر بگذارد. بعد از مواجهه (مصرف) طولانی مدت الکل مغز به آن وابسته میشود. شدت این بیماری بوسیلهی فاکتورهایی از جمله،ژنتیک ، روانشناختی، فرهنگ و پاسخ دادن به دردهای جسمی متأثر میگردد. الکلیسم یک بیماری مزمن که بر اساس وابستگی به مصرف الکل معلوم میگردد و آن با سلامت روحی- روانی و نیز با مسئولیتهایی مربوط به شغل ، خانواده و اجتماع تداخل میکند. این عادت مصرف منجر به ایجاد مشکلاتی در کبد، جریان خون واعصاب میگردد. زنان بارداری که در هر میزان الکل مصرف میکنند. میتوانند به جنین خود آسیب زنند. عوامل اجتماعی و روحی- روانی برای بازگشت به اکلیسم حتی بعد از چندین سال از پرهیز در مصرف الکل بین 80 تا 90 درصد افراد برای بازگشت مجدد به مصرف الکل مورد مصرف درمان واقع میشوند. بیماران و مراقبان بهداشتی باید آگاه باشند که بازگشت مجدد به مصرف الکل، موجب بازگشت (بیدار شدن) بیماریهای جسمی مزمن مراجعه میگردد. بر اساس یک مطالعه 3 فاکتوری که شخص را در خطر بالایی از بازگشت مجدد به مصرف الکل قرار میدهد. عبارتند از : 1- عصبانی و خشمگین شدن 2- فشارهای اجتماعی 3- تنشهای داخلی مطالعه دیگری نیز پیشنهاد نمود که میزان خواب نامتعادل (ناکافی) همچنین فاکتور تعیین کنندهای برای بازگشت به مصرف الکل میباشد 1 لینک به دیدگاه
tower2010 696 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ استرسهای روحی – عاطفی الکل به عنوان یک مسدود کننده دردهای عاطفی و روحی و اغلب به عنوان یک دوست بسیار نزدیک فرد در مواقعی که ارتباطات نزدیک فرد با سایر افراد شکست خورده باشد و مصرف آن همچنین با آزادی و کاهش ممانعت و مهاری که موجب متعادل کردن برخی کارهای ناخوشایند روزمره مرتبط میباشد. هنگامی که فرد الکلیک در جهت دست کشیدن از مصرف الکل تلاش میکند مغزش برای بازگشت به تعادل خود و انجام فعالیتهای مربوط به خود در جستجوی مادهی از دست رفته (الکل) میباشد. در نتیجه بهترین نبرد مغز برای بدست آوردن آن (الکل)، افسردگی، اضطراب، (نگرانی) و استرس از طریق ایجاد عدم تعادل در واسطههای شیمیایی مغز میکند. و در نتیجه نهائی این اختلالات منفی تا زمانی که فرد الکلیک به سمت مصرف الکل به منظور کاستن علائم جسمی ناشی از ترک الکل روی نیاورد ادامه پیدا میکند. حتی هوش در این پروسه، پیوندی ندارد، برای نگرانیهای شدید مغز از قدرتش برای آوردن استدلال عقلی به منظور ترغیب کردن بیمار برای بازگشت مجدد به مصرف الکل استفاده میکند. بر اساس مطالعه در سال 1999 بالا یا پایین بودن میزان IQ اثر کمی بر روی دست کشیدن از مصرف الکل دارد. اگرچه که بر اساس همین مطالعه، داشتن توانایی سخن گویی بالا در نگه داشتن سطح هوشیاری فرد الکلیک کمک میکند. درک آن که هرگونه تغییر در زندگی، حتی تغییراتی برای بهتر شدن، ممکن است خود دلیلی برای ایجاد رنج و نگرانی موقتی گردد. با زمان و جایگزینی شرایط سلامتی خوشایند. این تشویش عاطفی ضعیف گشته و میتواند آن شرایط خوشایند غالب گردد. وابستگی همراه شده: بسیاری از ارتباطات به صورت ex-drinker توقف مصرف الکل را تغییر داده و باقی ماندن در ترک الکل را مشکل میسازد. یکی از مشکلات مهم . ماندن در بین اجتماعی از افرادی که توانایی نوشیدن الکل بدون خطری از اعتیاد را دارند. عواملی مانند، یک احساس جدایی، کاهش لذت ، مورد ترحم واقع گشتن، عدم احترام ، احساس تنهایی و کاهش قدرشناسی از خود، همگی تمایل قوی به مصرف الکل را به صورت مجدد میباشد. دوستان نزدیک و حتی پارتنرهای صمیمی امکان داشتن مشکلاتی در تغییر دادن پاسخهایشان به این شخص تازه وارد هوشیار (بدون مصرف الکل) داشته باشند و حتی بدتر از همه امکان تشویق به بازگشت مجدد به مصرف الکل را بدهند در چنین مواردی برای باقی ماندن در ترک الکل ، جدا شدن از این شرایط اختیار دهنده به مصرف الکل لازم و ضروری میباشد. در این موارد، بهترین موقعیت زمانی در تشویق کردن از سوی دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده به فرد مربوط در جهت باقی ماندن در ترک الکل میباشد، خوشبختانه گروهی مانند AL-Anon برای این هدف موجود میباشد. در حدود 90٪ از بالغین در ایالات متحده الکل مصرف میکنند. هر روز بیشتر از 000/700 آمریکایی برای معالجه الکلیسم مراجعه میکنند، علاوه بر این ، بیش از نیمی از مردان آمریکایی مشکلاتی ناشی از الکل پیدا میکنند. اختلالات رفتاری – روانشناختی: اختلالات روانشناختی: افراد به شدت افسرده و یا مضطرب و نگران در معرض ریسک خطر بالایی برای الکلیسم ، سیگار کشیدن، و یا شکلهای دیگری از اعتیاد میباشد. در مطالعه وسیع انجام شده از میان افراد وابسته به الکل ، 78٪ از مردان و 86٪ از زنان از اختلالات مربوط به افسردگی و استفاده ناروا از مواد اعتیاد آور رنج میبرند. هر دوی نگرانی و افسردگی خطر خود – درمانی با الکل را افزایش میدهند، افسردگی اصلیترین و یا رایجترین مشکل در میان افراد الکلیسم و یا مصرف کننده سایر مواد اعتیادآور میباشد. شماری از افسردگی در میان افراد الکلیسم بالاتر از 67٪ میباشد. مطالعات گزارش کردهاند افسردگی جزء همراه کننده در حدود 3/1 از تمام افراد الکلیسم میباشد. در مطالعهای در سال 2000 خطر مصرف الکل در زنان افسرده، 6/2 برابر بیشتر از زنان غیر افسرده میباشد افسردگی در جمعیت مردان کمتر گزارش شده است. اختلالات اضطرابی ویژه، مانند اختلالات همه گیر و ترسهای اجتماعی امکان خطر را برای مصرف الکل و یا سایر مواد فراهم میآورد. افرادی با این اختلالات ذکر شده، به منظور آرام ساختن (تسکین) خود به الکل روی میآورند بیش از 50٪ افرادی با سوء مصرف الکل از اختلالات فوق نیز رنج میبرند. در مطالعهای در سال 2005 پیشنهاد کرد که افرادی با اختلالات اضطرابی بیشتر شانس بازگشت به مصرف مجدد الکل را بعد از معالجه خود از وابستگی به الکل را دارند. خود الکلیسم طولانی مدت از طریق تغییرات شیمیایی امکان ایجاد اضطراب و افسردگی را بوجود میآورد. هنوز روشن نمیباشد که آیا افراد با اختلالات روحی – عاطفی – خوددرمانی خود را با الکل شروع میکنند و یا اینکه الکل خودش به تنهایی این تغییرات خلقی را ایجاد میکند. اختلالات رفتاری و کمبود ایمپالسهای کنترل کننده: مطالعات همچنین ارتباط قوی میان الکلیسم و رفتارهای کنجکاوانه و یا هیجان انگیز درفرد دارد . به عبارت دیگر در بچههایی با اختلالات بیش فعالی (ADHD) که بعدها به الکل روی میآورند، داشتن روحیهی خطر پذیری بالا و یا داشتن ترس کم از مواجهه شدن با موقعیتهای جدید زندگی پیشامده ، خطر روی آوردن به الکل را در میانشان افزایش میدهد. 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ چرا من هیچکدوم اینها را ندارم 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 700] [TR] [TD=align: right]الكل تا بیست سال آينده، دویست هزار انگليسي را ميكشد [/TD] [TD=align: left][/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right] 2/29/2012 1:04:51 AM[/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2] خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران كارشناسان بهداشتي در انگليس هشدار دادند ظرف 20 سال آينده بيش از 200 هزار نفر از مردم ويلز و انگليس بر اثر مصرف الكل گرفتار مرگ زودهنگام خواهند شد.به گزارش سرويس بهداشت و درمان ايسنا، اين كارشناسان ميگويند يك سوم از اين مرگ و ميرها قابل پيشگيري بوده و فقط بر اثر ابتلا به بيماريهاي كبدي هستند در حالي كه باقي تلفات جاني بر اثر ابتلا به بيماريهاي مزمن نظير فشار خون بالا، سكته مغزي، بيماري قلبي و سرطان و نيز تصادف و خشونت و خودكشي كه همگي از پيامدهاي مصرف الكل هستند، رخ ميدهند.به گزارش خبرگزاري رويترز، يان گيلمور، رييس سابق دانشكده سلطنتي اطبا در انگليس و از نويسندگان اين مقاله ميگويد: در اين شرايط تمام قدرت براي مقابله با اين بحران و پيشگيري از وقوع اين سناريوي مرگبار و قابل پيشگيري در اختيار دولت انگليس است. بعلاوه در مطالعهاي كه هفته گذشته به چاپ رسيد معلوم شد 5/7 ميليون كودك در آمريكا يعني بيش از 10 درصد جمعيت كودكان اين كشور با والدين الكلي زندگي ميكنند به همين خاطر در معرض خطر مشكلات و بيماريهاي مختلف جسمي و رواني هستند.اين مطالعات در مجله پزشكي لانست تشريح شدهاند. [/TD] [/TR] [/TABLE] لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده