* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 1 آبان، 2011 :banel_smiley_52:واس چی؟! خو هر چیزی یه اولین باری داره دیه!! دیگه دیگه
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 2 آبان، 2011 دلم واسه ارمین تنگ شدهچقدر ابای بود:ws2: میتونی تو فصل تازه ببینیش چقدر انزلی انزلی میکردا
VINA 31339 ارسال شده در 2 آبان، 2011 میتونی تو فصل تازه ببینیش چقدر انزلی انزلی میکردا به اینجا عادت دارمچقدر با هم کل کل میکردیما خیلی ماه بود
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 2 آبان، 2011 به اینجا عادت دارمچقدر با هم کل کل میکردیما خیلی ماه بود اصلا ان شکلک آروما بهت نمیاد این بهت بیشتر میاد:
VINA 31339 ارسال شده در 2 آبان، 2011 اصلا ان شکلک آروما بهت نمیاد این بهت بیشتر میاد: اره واسه جمع شماها این خوبه تو یونی ::w42: گاهی احساس غربت میکنیم : تو خونه اینم: تو فامیل::icon_razz:
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 2 آبان، 2011 اره واسه جمع شماها این خوبه تو یونی ::w42: گاهی احساس غربت میکنیم : تو خونه اینم: تو فامیل::icon_razz: وووووووووووو؛ چقده متفاوتی ؛ منم تو جمع دوستام : :62izy85: تو خونه اینم: مهمونی هم: بعضی جاها :
VINA 31339 ارسال شده در 2 آبان، 2011 وووووووووووو؛ چقده متفاوتی ؛ منم تو جمع دوستام : :62izy85: تو خونه اینم: مهمونی هم: بعضی جاها : اره خیلی متفاوتم اما اصلا خجالتی نیستم 2
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 2 آبان، 2011 اره خیلی متفاوتم اما اصلا خجالتی نیستم نازززییییی متوجه شدم، مخصوصا اینکه مامانتو دیده بودیو خونه خالت رفتیو....
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 3 آبان، 2011 کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (3 عضو و 0 مهمان) ven000s_68, RAPUNZEL+, میلاد68+
VINA 31339 ارسال شده در 3 آبان، 2011 نازززییییی متوجه شدم، مخصوصا اینکه مامانتو دیده بودیو خونه خالت رفتیو.... خب اون شب میرفتم که پوستمو میکند اما فرداش بهم گفت هر کاری میکنی بیا بگوخب همکلاسیم بود رفته بودیم با بچه ها کافی شاپ هم مسیر بودیم نمیتونستم بعد کلاس زنگ بزنم برنامه رو واسش شرح بدم که اما الانا گاهی میگه بعد اون جریان میومدم با ماشین دنبالت ببینم چی میکنی دفترچه خاطراتتو میخوندم اما من همیشه یادمه از بچگی رمزی مینوشتم تو دفترچم 1
ارسال های توصیه شده