Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ آخه به پسر ایرونی این جمله رو میگی، بخاطر همین من بعد حرف بی مزه خودم اینو گفتم!:texc5lhcbtrocnmvtp8 خوشم میاد خودتونم میدونین حرفتون بی مزست 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ سندلی داق من http://noandishaan.com/forums/showthread.php?t=72556&p=770884#post770884 1 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ خوشم میاد خودتونم میدونین حرفتون بی مزست حالا من یه چیزی گفتم! شوما که نباس سریع تاییدش کنی!:viannen_38: سندلی داق من http://noandishaan.com/forums/showthread.php?t=72556&p=770884#post770884 اینکه میگه ورودِ من مجاز نیس که!:JC_thinking: 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ حالا من یه چیزی گفتم! شوما که نباس سریع تاییدش کنی!:viannen_38: اینکه میگه ورودِ من مجاز نیس که!:JC_thinking: آخ راس میگی، برا مدیرا بود، حواسم نبود، sorry 2 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ آخ راس میگی، برا مدیرا بود، حواسم نبود، sorry مگه مدیرام صندلی داغ دارن؟ 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ مگه مدیرام صندلی داغ دارن؟ آفکرز 2 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ آفکرز هانگ؟ زبان پارسی را پاس بداریم! 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ هانگ؟ زبان پارسی را پاس بداریم! دتس ترو، بات وی شود لرن انگلیش فر مدرن لایف 1 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ دتس ترو، بات وی شود لرن انگلیش فر مدرن لایف بیشین بینیم باو.....انگلیسی منم خیلی خوبه! :vahidrk: :texc5lhcbtrocnmvtp8 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ بیشین بینیم باو.....انگلیسی منم خیلی خوبه! :vahidrk: :texc5lhcbtrocnmvtp8 معلومه 2 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ معلومه اوهوم!:viannen_38::texc5lhcbtrocnmvtp8 2 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD][/TD] [TD] [/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD]باز باران با ترانه با گوهر های فراوان می خورد بر بام خانه من به پشت شيشه تنها ايستاده : در گذرها رودها راه اوفتاده. شاد و خرم يک دوسه گنجشک پرگو باز هر دم می پرند اين سو و آن سو می خورد بر شيشه و در مشت و سيلی آسمان امروز ديگر نيست نيلی يادم آرد روز باران گردش يک روز ديرين خوب و شيرين توی جنگل های گيلان: کودکی دهساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک از پرنده از چرنده از خزنده بود جنگل گرم و زنده آسمان آبی چو دريا يک دو ابر اينجا و آنجا چون دل من روز روشن بوی جنگل تازه و تر همچو می مستی دهنده بر درختان می زدی پر هر کجا زيبا پرنده برکه ها آرام و آبی برگ و گل هر جا نمايان چتر نيلوفر درخشان آفتابی سنگ ها از آب جسته از خزه پوشيده تن را بس وزغ آنجا نشسته دمبدم در شور و غوغا رودخانه با دوصد زيبا ترانه زير پاهای درختان چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان چشمه ها چون شيشه های آفتابی نرم و خوش در جوش و لرزه توی آنها سنگ ريزه سرخ و سبز و زرد و آبی با دوپای کودکانه می پريدم همچو آهو می دويدم از سر جو دور می گشتم زخانه می پراندم سنگ ريزه تا دهد بر آب لرزه بهر چاه و بهر چاله می شکستم کرده خاله می کشانيدم به پايين شاخه های بيدمشکی دست من می گشت رنگين از تمشک سرخ و وحشی می شنيدم از پرنده داستانهای نهانی از لب باد وزنده راز های زندگانی هرچه می ديدم در آنجا بود دلکش ، بود زيبا شاد بودم می سرودم : " روز ! ای روز دلارا ! داده ات خورشيد رخشان اين چنين رخسار زيبا ورنه بودی زشت و بی جان ! " اين درختان با همه سبزی و خوبی گو چه می بودند جز پاهای چوبی گر نبودی مهر رخشان ! " روز ! ای روز دلارا ! گر دلارايی ست ، از خورشيد باشد ای درخت سبز و زيبا هرچه زيبايی ست از خورشيد باشد ... " اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چيره آسمان گرديده تيره بسته شد رخساره خورشيد رخشان ريخت باران ، ريخت باران جنگل از باد گريزان چرخ ها می زد چو دريا دانه های گرد باران پهن می گشتند هر جا برق چون شمشير بران پاره می کرد ابرها را تندر ديوانه غران مشت می زد ابرها را روی برکه مرغ آبی از ميانه ، از کناره با شتابی چرخ می زد بی شماره گيسوی سيمين مه را شانه می زد دست باران باد ها با فوت خوانا می نمودندش پريشان سبزه در زير درختان رفته رفته گشت دريا توی اين دريای جوشان جنگل وارونه پيدا بس دلارا بود جنگل به ! چه زيبا بود جنگل بس ترانه ، بس فسانه بس فسانه ، بس ترانه بس گوارا بود باران وه! چه زيبا بود باران می شنيدم اندر اين گوهرفشانی رازهای جاودانی ،پند های آسمانی " بشنو از من کودک من پيش چشم مرد فردا زندگانی - خواه تيره ، خواه روشن - هست زيبا ، هست زيبا ، هست زيبا ! " [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=width: 100%] [TR] [TD][/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD] [/TD] [/TR] [/TABLE] لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ مرسی ونوس,خیلی عالی بووذ. من تا حالا کاملشو نه جایی دیده بودم,نه می دونستم اینقدره! خیلی خوشم اومد ضمنا,عکسای قشنگی هم انتخاب کردی,حال و هوا مون عوض شد 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ مرسی ونوس,خیلی عالی بووذ. من تا حالا کاملشو نه جایی دیده بودم,نه می دونستم اینقدره! خیلی خوشم اومد ضمنا,عکسای قشنگی هم انتخاب کردی,حال و هوا مون عوض شد خیلی خوشحالم که خوشتون اومد لینک به دیدگاه
emi.zx2010 69 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۰ ویواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ننم دِ چی بگم :دی 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ سلامرشت بارونه؟ امروز یه کلاسم تشکیل نشد بسی خوشمان امد:hapydancsmil: 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ بهرام شما باغ فندوق دارید؟ جان ؟ باغ فندق؟ نه چطور؟ 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ ویواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ننم دِ چی بگم :دی عههه؛ یه گیلانی جدیددددددد سلامرشت بارونه؟ امروز یه کلاسم تشکیل نشد بسی خوشمان امد:hapydancsmil: علیک سلااااااااااااااام؛ خوبییییییییییی؟ آره باااارونه, خوش بحالت, کاشکی کلاسای ما هم تکشیل نمیشد ؛ سمیرااااااااااااا کجاست!!! لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ جان ؟ باغ فندق؟ نه چطور؟ اخه شنیدم رودسر باغ فندوق زیاده عههه؛ یه گیلانی جدیددددددد علیک سلااااااااااااااام؛ خوبییییییییییی؟ آره باااارونه, خوش بحالت, کاشکی کلاسای ما هم تکشیل نمیشد ؛ سمیرااااااااااااا کجاست!!! اتفاقا تشکیل نشه بده اونور وسط فرجه ها باید بریم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده