RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ خب بار اولت بود، عادی میشه برات، منم اولین بار اینجوری بودم الان توام خون گرفتي تا حالا 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ الان توام خون گرفتي تا حالا اون موخه ها که بچه بودیم ، یه ماهی داشتیم که مرد، بعد منو خواهرم میخواستیم خاکش کنیم، قبلش تشریحش کردیم ، خیلی چیزا یاد گرفتیم خون هم گرفتم ولی نه با آمپول، پشه ها رو که بعضی وقتا میکشم، خونشونو میگیرم، یعنی میچسبه به دستم 1 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ اون موخه ها که بچه بودیم ، یه ماهی داشتیم که مرد، بعد منو خواهرم میخواستیم خاکش کنیم، قبلش تشریحش کردیم ، خیلی چیزا یاد گرفتیم خون هم گرفتم ولی نه با آمپول، پشه ها رو که بعضی وقتا میکشم، خونشونو میگیرم، یعنی میچسبه به دستم بتركي دادا پس دسته كم يه ميكروبيولوژ كوچولو محسوب ميشي:biggrin: آخي خواهر داري ؟از تو كوچيكتره يا بزرگتردعوا زياد ميگيريد با هم يا سلوك دارين با هم 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ بتركي داداپس دسته كم يه ميكروبيولوژ كوچولو محسوب ميشي:biggrin: آخي خواهر داري ؟از تو كوچيكتره يا بزرگتردعوا زياد ميگيريد با هم يا سلوك دارين با هم اوهوم، تازه اعضای تشکیل دهنده بدن مرغ هم دیدم از نزدیک اوهوم، همسن خودته فک کنم 80 درصد مواقع کل کل و بحث های دوستانه و 20 درصد مواقع هم خیلی خیلی خوبیم با هم 1 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ :texc5lhcbtrocnmvtp8اوهوم، تازه اعضای تشکیل دهنده بدن مرغ هم دیدم از نزدیک :texc5lhcbtrocnmvtp8 اوهوم، همسن خودته فک کنم 80 درصد مواقع کل کل و بحث های دوستانه و 20 درصد مواقع هم خیلی خیلی خوبیم با هم :texc5lhcbtrocnmvtp8 اِ همسنه منه چه خوب ميشد ميومد انجمن با هم دوست ميشديم اميدوارم اون 20% تون به 80 درصد افزايش پیدا كنه:yes: من يه دوست دارم همسنه خودمه يه داداش داره 68 تيه يني مثله تام و جري ميمونن آرزو دارم يه بار ببينمش بگه من با داداشم آشتيم! 3 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ اِ همسنه منه چه خوب ميشد ميومد انجمن با هم دوست ميشديماميدوارم اون 20% تون به 80 درصد افزايش پیدا كنه:yes: من يه دوست دارم همسنه خودمه يه داداش داره 68 تيه يني مثله تام و جري ميمونن آرزو دارم يه بار ببينمش بگه من با داداشم آشتيم! خب ما که با هم قهر و دعوا نیمیکنیم، دوستیم همیشه با هم، فقط احساساتمونو زیاد ابراز نمیکنیم که خز نشه 3 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ خب ما که با هم قهر و دعوا نیمیکنیم، دوستیم همیشه با هم، فقط احساساتمونو زیاد ابراز نمیکنیم که خز نشه :texc5lhcbtrocnmvtp8 اوهوم يه بار دوستم ازم پرسيد تو كه داداش نداري كمبودشو كي حس ميكنيمن گفتم وقتي كامپيوترم خراب ميشه يا سي دي چيزي ميخوام 3 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ اوهوميه بار دوستم ازم پرسيد تو كه داداش نداري كمبودشو كي حس ميكنيمن گفتم وقتي كامپيوترم خراب ميشه يا سي دي چيزي ميخوام عه داداش نداری؟ آجی که داری؟ خواهر منم همین موقع ها عاشق داداشش میشه، هروقت تو درس مشکل داره یا چیزی میخواد ... منم هروقت به خودکارهای رنگی نیاز دارم ، علاقه ام به خواهرم چند برابر میشه 2 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ عه داداش نداری؟ آجی که داری؟خواهر منم همین موقع ها عاشق داداشش میشه، هروقت تو درس مشکل داره یا چیزی میخواد ... :texc5lhcbtrocnmvtp8 منم هروقت به خودکارهای رنگی نیاز دارم ، علاقه ام به خواهرم چند برابر میشه :texc5lhcbtrocnmvtp8 نه من خوشبختانه يا متاسفانه :JC_thinking:داداش ندارم آره يه خواهر دارم واسه اين روابطه عميقه خواهر برادريتون يه اسفند دود كنيد:texc5lhcbtrocnmvtp8 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ نه من خوشبختانه يا متاسفانه :JC_thinking:داداش ندارم آره يه خواهر دارم واسه اين روابطه عميقه خواهر برادريتون يه اسفند دود كنيد:texc5lhcbtrocnmvtp8 اسفند نه، اسپند 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ سمیرا+ونوس+سپیده+مینا+میلاد +امین+بهرام سالهای دور از خانه مینا و بهرام 2 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ اسفند نه، اسپند :texc5lhcbtrocnmvtp8 آورين...:girl_yes2:آورين...:girl_yes2: بهرام يني ميخواستي بگي نديده بوديش تا حالا . . . . من ديگه بروم فهلا تالاره هوايه بدار برار جان:texc5lhcbtrocnmvtp8 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ آورين...:girl_yes2:آورين...:girl_yes2: بهرام يني ميخواستي بگي نديده بوديش تا حالا . . . . من ديگه بروم فهلا تالاره هوايه بدار برار جان:texc5lhcbtrocnmvtp8 نه حواسم نبود اکی، روز خوبی داشته باشی 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ سلام من اومدم:w963:امروز رفتيم دانشكده كشاورزي آزمايشگاه بيوشيمي 2 داشتيم رفتيم خون گرفتيم از هماستاد گفت كي داوطلب ميشه برا خونگيري و خون دادن منو دوستم جوگير شديم:mrsbeasley::w821: من از دوستم خون گرفتم اولش خيلي خوب بود همه كارم عالي بود رو استرسم خوب كنترل داشتم ولي نفسم داشت واسه دوستم ميرفت :cry2::mpr:اولين بارم بود تو تنه كسي سوزن فرو ميكردم وقتي كشيدم بيرون استاد گفت آفرين عالي بود.... ديگه از شدت استرس داشتم بندري ميزدم نميتونستم سرِ سوزنه رو بذارم روش خونو بريزم تو شيشه(الان من خونه مردمو كردم تو شيشه)استاد ازم گرفت سرنگو يكي از بچه ها ميگه يكي واسه سميرا آب قند بيارهخدايي حالم خيلي بد شده بود حالا هي به دوستم ميگم تو خوبي واي :banel_smiley_52:گلناز :banel_smiley_52:حالت بد نيست:banel_smiley_52: هيچيت نيس:banel_smiley_52: نميري:banel_smiley_52: اون هي ميگه بابا سميا خوبم چرا اينجوري ميكني خودم كه رفتم خون بدم ريلكسه ريكس بودم ولي دوستم نتونست رگمو بيابه حالا يكي از بچه ها داشت خون ميداد تو سرنگ هي حباب ميمود يكي از پسراي كلاس ميگه استاد خانم جاهدي خونش گازداره استاد اومد از همون پسره خون بگيره دستشو بست رگش ورم كرده بود ميگه استاد رگه غيرتمون ورم كردهاستاد ميگه اون احيانا پسه گردن نبود؟حالا خود استاد خوش خنده تر از همه داشت خون ميگرفت از يارو يكي يه تيكه پروند استاد حالا نخند كي بخند حالا سوزن تو رگه يارو هست داره ويبره ميره :ws47: آخه شما چرا از اینکارا میکنین؟ چه ربطی به رشتتون داره ؟؟؟ راس ميگه:1111: :smiley (18):دله من براش تنگ نشده-:smiley (18):دله من براش تنگ نشده -:smiley (18):دله من براش نتنگديه-:smiley (18):دلم براش يه ذره نشده- :smiley (18):ديلمان برايش اندازه سولاخه جولابه مولچه نشده:smiley (18): دلم براش قد سولاخه جولابه باكتري شده... تالارو دود برداشت!!!! اون موخه ها که بچه بودیم ، یه ماهی داشتیم که مرد، بعد منو خواهرم میخواستیم خاکش کنیم، قبلش تشریحش کردیم ، خیلی چیزا یاد گرفتیم خون هم گرفتم ولی نه با آمپول، پشه ها رو که بعضی وقتا میکشم، خونشونو میگیرم، یعنی میچسبه به دستم اوهوميه بار دوستم ازم پرسيد تو كه داداش نداري كمبودشو كي حس ميكنيمن گفتم وقتي كامپيوترم خراب ميشه يا سي دي چيزي ميخوام آره؛داداش خیلیییییییییی خوبه , مخصوصا واسه کارای کامپیوتری:biggrin: دلتون بسوزه؛ من از هر کدوم 1 دونه دارم :texc5lhcbtrocnmvtp8 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ دلتون بسوزه؛ من از هر کدوم 1 دونه دارم :texc5lhcbtrocnmvtp8 من خیلی مشعوف هستم که برادر ندارم 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ من خیلی مشعوف هستم که برادر ندارم عههه؛ چرا ؟ لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ عههه؛ چرا ؟ فک کن تنها پسر و همچنین فرزند ارشد خونواده باشی، چه حالی داره ؟ 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ فک کن تنها پسر و همچنین فرزند ارشد خونواده باشی، چه حالی داره ؟ آره؛ راست میگی :biggrin: لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ :ws47: آخه شما چرا از اینکارا میکنین؟ چه ربطی به رشتتون داره ؟؟؟ تالارو دود برداشت!!!! آره؛داداش خیلیییییییییی خوبه , مخصوصا واسه کارای کامپیوتری:biggrin: دلتون بسوزه؛ من از هر کدوم 1 دونه دارم :texc5lhcbtrocnmvtp8 درود كُر كجايي كم پیدايي ديلمان برايت تنگ گشته بيد:girl_blush2: والا نميدونم چه ربطي به رشتمون داره فقط 2 واحد ازمايشگاهه بيوشيمي داريم كه فقط راجبه هميناست خونگيريو آزمايش خونو و مواد تشكيل دهنده شيميايي بدن و... خوب در واقع ربط داره ديگه فك كن من وقتي بخوام برم تو يه آزمايشگاهه تشخيص طبي بخشه هماتولوژيش كار كنم كه فقط نبايد كشت ميكروب در خون و... رو بلد باشم خوب بايد يه چيزايي راجبه خونگيريو اينا هم بدونم تازه ما كارورزي تو بيمارستانم داريم...ولي دليل اصليه اينه كه تو اشد اگه قرار باشه رشته هاي باليني ِ زيست رو انتخاب كنم مثلا ارشدم رو ميكروبيولوژيه پزشكي بگيرم يا مثلا بيوشيمي باليني(كلينيكال) بخونم لازمه كه اينارو بلد باشم تازه ما اگه ارشدمون كلينيكال باشه نظام پزشكيم بهمون ميدن:yes: باشه بابا ديگه نميكشم:45645: هي هي :biggrin:نگفتم داداش واسه كاراي كامپیوتري خوبه من يكي فقط كمبودشو همون موقه حس ميكنم:texc5lhcbtrocnmvtp8 خوب حالا توام واسمون سوسو مياد :1111: خو منم داداش دارم ميلاد() و بهرام :tt2: من خیلی مشعوف هستم که برادر ندارم :texc5lhcbtrocnmvtp8 چرا خوب بود كه با هم كل مينداختين 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۰ خوب حالا توام واسمون سوسو مياد :1111: خو منم داداش دارم ميلاد() و بهرام :tt2: چرا خوب بود كه با هم كل مينداختين آره آجی، هروقت هم مشکل کامپیوتری داشتی به خودمون بگو نه دیگه ، داداش فرق میکنه، نمیشه پیچوندش 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده