میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ به خودت که نمی دونم اما به کلاست نمیاد 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ به خودت که نمی دونم اما به کلاست نمیاد دیفونه :persiana__hahaha: لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ ونوجی چرا نمی تونم عکسامو آپلود کنم 7 دقیقه میمونه اما باز آپلود نمیشه بیشتر از این هم اعصابم نمی کشه چه کارش کنم. 1 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ به من میاد دعوا کنم! نه! ولي به من خيلي مياد(:w963:) ااااااااااا راستي درود خانداداش:Ghelyon: 1 لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ نه!ولي به من خيلي مياد(:w963:) ااااااااااا راستي درود خانداداش:Ghelyon: درود آباجی کمی دعوا کردن و به ونوجی یاد بده فردا جلو مربیش کم نیاره لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ ونوجی چرا نمی تونم عکسامو آپلود کنم 7 دقیقه میمونه اما باز آپلود نمیشه بیشتر از این هم اعصابم نمی کشه چه کارش کنم. 7 دقیقه میمونه ؛ نمیشه!!! کجا آپلود میکنی؟ حجمشون چقده؟ با برنامه paint؛ حجمشونو کم کن 800*600؛ بعد آپلود کن؛ اگه باز نشد؛ بفرست برا من؛ من برات آپلود میکنم؛ راستی، وقتی میخوای یه پست بفرستی؛ تو صفحه پیشرفته؛ اون پایین رو نیگا کن؛= مدیریت فایل پیوست؛ از همونجا هم میتونی عکس رو از رو هارد کامپیوترت انتخاب و آپلود کنی لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ درود آباجی کمی دعوا کردن و به ونوجی یاد بده فردا جلو مربیش کم نیاره من دعوا بلدم يني بحث بلدم ولي فحش بلد نيستم ....زنه قاطيه بابا 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ نه!ولي به من خيلي مياد(:w963:) ااااااااااا راستي درود خانداداش:Ghelyon: درود آباجی کمی دعوا کردن و به ونوجی یاد بده فردا جلو مربیش کم نیاره من تو این 22 سال زندگیم؛ تابحال دعوا نکردم؛ اما یه بار 10 سال داشتم؛ با پسر همسایمون دعوا گرفتم؛ هلش دادم انداختمش زمین؛ اونم با مشت زد تو مماخم و مماخمو شکست لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من دعوا بلدم يني بحث بلدم ولي فحش بلد نيستم ....زنه قاطيه بابا ای ژااااااااان؛ قلفونه اون ژنت برم بچه ها داشتم آهنگ گوش میدادم؛ این آهنگ پخش شد http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=724576&posted=1#post724576 اینو داداش رضا داده بود؛ داداش رضا هم به عشقش رسید؛ دیگه انجمن نمیاد... خیلی دلم براش تنگ شده؛ خیلی باشخصیت بود لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من دعوا بلدم يني بحث بلدم ولي فحش بلد نيستم ....زنه قاطيه بابا نگفتم که فحش یادش بدی یه چند حرکتای اروبیک یادش بده (باشگاه چی میرفتی) لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من تو این 22 سال زندگیم؛ تابحال دعوا نکردم؛ اما یه بار 10 سال داشتم؛ با پسر همسایمون دعوا گرفتم؛ هلش دادم انداختمش زمین؛ اونم با مشت زد تو مماخم و مماخمو شکست :w963: مماختو شيكوندورپريده رو ايندفه نشونم بده برم چقليشو به ننش بكنم برعكس من كوچيك كه بودم همه پسرا از دستم چوب ميخوردن :icon_pf (34):مامانم هر بار ميومد آمادگيمون معلممون دل پري داشت ميگفت اين همه رو ميزنهيه بار 4-5 ساله بودم گوش پسر همسايمونو گاز گرفتم:ws28::w58::ws28: گريه كرد رفت پيش مامانشواي الان يادم مياد ميگم عجب بچه اي بودم:icon_pf (34): ولي بي شوخي الان ممكنه بحث بكنم ولي دعوايي نيستم فحش كه از وقتي يادمه به زندگيم از فحش دادن متنفر بودم مامانمم خيلي بدش مياد واسه همين يادم داده فحش ندم 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ نگفتم که فحش یادش بدی یه چند حرکتای اروبیک یادش بده (باشگاه چی میرفتی) من خودم تکواندو بلدم؛ کمربند زرد دارما لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من تو این 22 سال زندگیم؛ تابحال دعوا نکردم؛ اما یه بار 10 سال داشتم؛ با پسر همسایمون دعوا گرفتم؛ هلش دادم انداختمش زمین؛ اونم با مشت زد تو مماخم و مماخمو شکست خوب شد یه بهونه ای داد دستت تا مماختو عمل کنی:rose: ای ژااااااااان؛ قلفونه اون ژنت برم بچه ها داشتم آهنگ گوش میدادم؛ این آهنگ پخش شد http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=724576&posted=1#post724576 اینو داداش رضا داده بود؛ داداش رضا هم به عشقش رسید؛ دیگه انجمن نمیاد... خیلی دلم براش تنگ شده؛ خیلی باشخصیت بود یادش بخیر داداش رضا هم با حکم میرزا امد یه چندتا پست داد و رفت 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ :w963:مماختو شيكوندورپريده رو ايندفه نشونم بده برم چقليشو به ننش بكنم برعكس من كوچيك كه بودم همه پسرا از دستم چوب ميخوردن :icon_pf (34):مامانم هر بار ميومد آمادگيمون معلممون دل پري داشت ميگفت اين همه رو ميزنهيه بار 4-5 ساله بودم گوش پسر همسايمونو گاز گرفتم:ws28::w58::ws28: گريه كرد رفت پيش مامانشواي الان يادم مياد ميگم عجب بچه اي بودم:icon_pf (34): ولي بي شوخي الان ممكنه بحث بكنم ولي دعوايي نيستم فحش كه از وقتي يادمه به زندگيم از فحش دادن متنفر بودم مامانمم خيلي بدش مياد واسه همين يادم داده فحش ندم بیچاره ها؛ من کوچیک بودم هم بچه خیلی آرومی بودم؛ فقط یا خاله بازی میکردم؛ یا دوچرخه سواری اون پسره رو هم مامانم حالشو گرفت لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من خودم تکواندو بلدم؛ کمربند زرد دارما این که چیزی نیست منم یه کمربند مشکی دارم که با شلوار لی میپوشم یکی دیگه هم دارم با پارچه ای میپوشم تازه پال سال قهوه ای هم داشتم لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ ای ژااااااااان؛ قلفونه اون ژنت برم بچه ها داشتم آهنگ گوش میدادم؛ این آهنگ پخش شد http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?p=724576&posted=1#post724576 اینو داداش رضا داده بود؛ داداش رضا هم به عشقش رسید؛ دیگه انجمن نمیاد... خیلی دلم براش تنگ شده؛ خیلی باشخصیت بود آره خيلي مهربون بود ولي يه بار مي ديله بتركانه شماره تعريف بوكودم تو ميتينگ ايشالا كه خوشبخت شه:flowerysmile: . يني اونم ديگه نمياد...خيلي داداش مهربوني بود لحجشم خيلي با نمك بود . :w821: نگفتم که فحش یادش بدی یه چند حرکتای اروبیک یادش بده (باشگاه چی میرفتی) تكواندو بود....بجه يادش ميدم ونوس ياد بگير: 1 لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ :w963:مماختو شيكوندورپريده رو ايندفه نشونم بده برم چقليشو به ننش بكنم برعكس من كوچيك كه بودم همه پسرا از دستم چوب ميخوردن :icon_pf (34):مامانم هر بار ميومد آمادگيمون معلممون دل پري داشت ميگفت اين همه رو ميزنهيه بار 4-5 ساله بودم گوش پسر همسايمونو گاز گرفتم:ws28::w58::ws28: گريه كرد رفت پيش مامانشواي الان يادم مياد ميگم عجب بچه اي بودم:icon_pf (34): ولي بي شوخي الان ممكنه بحث بكنم ولي دعوايي نيستم فحش كه از وقتي يادمه به زندگيم از فحش دادن متنفر بودم مامانمم خيلي بدش مياد واسه همين يادم داده فحش ندم بچه اصفهانی گیر اوردی حالشو گرفتی خجالت نمی کشی:167: 1 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ خوب شد یه بهونه ای داد دستت تا مماختو عمل کنی:rose: یادش بخیر داداش رضا هم با حکم میرزا امد یه چندتا پست داد و رفت مماخ من خوب بود؛ اگه اون نشکسته بود که عمل نمیکردم؛ لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ این که چیزی نیست منم یه کمربند مشکی دارم که با شلوار لی میپوشم یکی دیگه هم دارم با پارچه ای میپوشم تازه پال سال قهوه ای هم داشتم دیفوووووووووونهه لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ من خودم تکواندو بلدم؛ کمربند زرد دارما خسته نباشيد خوراك خودمي 3 سوت بايد بارو بگي بيري بيرون:Ghelyon: خوب شد یه بهونه ای داد دستت تا مماختو عمل کنی:rose: یادش بخیر داداش رضا هم با حکم میرزا امد یه چندتا پست داد و رفت :Ghelyon:خودش بهم گفته مياد... ميرزارو ميگم گفته يه عمليات قراره اجرا كنه همين روزا مياد بیچاره ها؛ من کوچیک بودم هم بچه خیلی آرومی بودم؛ فقط یا خاله بازی میکردم؛ یا دوچرخه سواری اون پسره رو هم مامانم حالشو گرفت خدايي موجودي بدم تا قبل از مدرسه رفتنم این که چیزی نیست منم یه کمربند مشکی دارم که با شلوار لی میپوشم یکی دیگه هم دارم با پارچه ای میپوشم تازه پال سال قهوه ای هم داشتم :ws28: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده