Mahnaazz 13133 ارسال شده در 2 اسفند، 2015 ریشه ی سرو جوان با خاک صحبت می کند از عذاب تشنگی با وی حکایت می کند با زبان خشک برگش ، بید می گوید که : آه ابر هم دارد به باغ ما خیانت می کند 2
Thorin Oakenshield 417 ارسال شده در 3 اسفند، 2015 در ازل داده-ست ما را ساقی لعل لبت جرعه ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز... 2
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 3 اسفند، 2015 ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟ که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی 2
زفسنجانی 7100 ارسال شده در 3 اسفند، 2015 ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی :banel_smiley_4: یکی هست تو اینجا که شعراش تموم میشه با یااااااا (بروزن شعر آهنگ مرتضایی پاشایی ...) 5
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 3 اسفند، 2015 :banel_smiley_4:یکی هست تو اینجا که شعراش تموم میشه با یااااااا (بروزن شعر آهنگ مرتضایی پاشایی ...) این سینه زندان بود، اما رفت با شادی هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی 5
Sepandarmaz 1327 ارسال شده در 6 اسفند، 2015 یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود 4
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 7 اسفند، 2015 در همه قاموسهای معتبر عشق، تنها واژه پسوند ماست کیست عریان تر ز ما، در متن عشق؟ ارتفاعات غزل الوند ماست 4
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 7 اسفند، 2015 تا معطر كنم از لطف نسيم تو مشام شمه اي از نفحات نفس يار بيار 3
Thorin Oakenshield 417 ارسال شده در 7 اسفند، 2015 رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند 3
Sepandarmaz 1327 ارسال شده در 7 اسفند، 2015 دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا ، دوست خطابش کردم 2
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 7 اسفند، 2015 ميل رفتن مكن اي دوست دمي با ما باش بر لب جوي طرب جوي و به كف ساغر گير 3
Thorin Oakenshield 417 ارسال شده در 8 اسفند، 2015 روز اول رفت دینم در سر زلفین تو تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز 2
bar☻☻n 5895 ارسال شده در 11 اسفند، 2015 زنده بودن نمی خوام، زندگی قاموس منه فقط و فقط دورنگی، تنها کابوس منه گرچه خاکم زیرپا، امّا غرورم آسمون مشکی رنگ عشقمه، ترانه ققنوس منه 1
Thorin Oakenshield 417 ارسال شده در 12 اسفند، 2015 هر که شد محرم دل، در حرم یار بماند وآن که این کار ندانست، در انکار بماند 4
Thorin Oakenshield 417 ارسال شده در 12 اسفند، 2015 آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده 3
bar☻☻n 5895 ارسال شده در 13 اسفند، 2015 همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی... 4
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 16 اسفند، 2015 تو زلیخایی و من یوسفِ آشفته سرم دوست دارم که خودم پیرهنت را بدرم! تو هر اندازه که بگریزی و پرهیز کنی، من همان قدر به آغوش تو مشتاق ترم!... 4
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 16 اسفند، 2015 من مست مى عشقم هشيار نخواهم شد وز خواب خوش مستى بيدار نخواهم شد 4
ارسال های توصیه شده