رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ریشه ی سرو جوان با خاک صحبت می کند

از عذاب تشنگی با وی حکایت می کند

 

 

با زبان خشک برگش ، بید می گوید که : آه

ابر هم دارد به باغ ما خیانت می کند

  • Like 2
ارسال شده در

در ازل داده-ست ما را ساقی لعل لبت

جرعه ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز...

  • Like 2
ارسال شده در

ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟

که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی

  • Like 2
ارسال شده در
ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟

که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی

:banel_smiley_4::banel_smiley_4::4564:

یکی هست

تو اینجا

که شعراش

تموم میشه با یااااااا

(بروزن شعر آهنگ مرتضایی پاشایی ...)

  • Like 5
ارسال شده در
:banel_smiley_4::banel_smiley_4::4564:

یکی هست

تو اینجا

که شعراش

تموم میشه با یااااااا

(بروزن شعر آهنگ مرتضایی پاشایی ...)

 

 

این سینه زندان بود، اما رفت با شادی

هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی

 

:ws3:

  • Like 5
ارسال شده در

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

  • Like 4
ارسال شده در

در همه قاموسهای معتبر

عشق، تنها واژه پسوند ماست

 

کیست عریان تر ز ما، در متن عشق؟

ارتفاعات غزل الوند ماست

  • Like 4
ارسال شده در

تا معطر كنم از لطف نسيم تو مشام

شمه اي از نفحات نفس يار بيار

  • Like 3
ارسال شده در

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

  • Like 3
ارسال شده در

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا

گرچه عمری به خطا ، دوست خطابش کردم

  • Like 2
ارسال شده در

ميل رفتن مكن اي دوست دمي با ما باش

بر لب جوي طرب جوي و به كف ساغر گير

  • Like 3
ارسال شده در

روز اول رفت دینم در سر زلفین تو

تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز

  • Like 2
ارسال شده در

زنده بودن نمی خوام، زندگی قاموس منه

فقط و فقط دورنگی، تنها کابوس منه

 

گرچه خاکم زیرپا، امّا غرورم آسمون

مشکی رنگ عشقمه، ترانه ققنوس منه:icon_gol:

  • Like 1
ارسال شده در

هر که شد محرم دل، در حرم یار بماند

وآن که این کار ندانست، در انکار بماند

  • Like 4
ارسال شده در

دل من با وجود این قضایا

هنوز از عشق میگوید خدایا

  • Like 4
ارسال شده در

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق

غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

  • Like 3
ارسال شده در

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی...

  • Like 4
ارسال شده در

یا رب نظر تو برنگردد

برگشتن روزگار سهل است....

  • Like 4
ارسال شده در

تو زلیخایی و من یوسفِ آشفته سرم

دوست دارم که خودم پیرهنت را بدرم!

 

تو هر اندازه که بگریزی و پرهیز کنی،

من همان قدر به آغوش تو مشتاق ترم!...

  • Like 4
ارسال شده در

من مست مى عشقم هشيار نخواهم شد

وز خواب خوش مستى بيدار نخواهم شد

  • Like 4
×
×
  • اضافه کردن...