رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

آنکه مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کرده‌اند

گـو طـمـع کـم کـن کـه زحـمـت بیش باشد بیش را

 

 

ارسال شده در

انکه تاج سر من خاک کف پایش بود

از خدا می طلبم تابه سرم بازاید

  • Like 1
ارسال شده در

دل رفت ولی بار دگر در به در آمد!!

عاشق نشدی، قصه ما هم به سر آمد:icon_gol:

 

دیدار تو غم بود و نبودت، عم دیگر

این درد نرفت است که درد دگر آمد:icon_gol:

  • Like 1
ارسال شده در

دلم دریا به دریا از تماشای تو می گیرد

دلم دریاست اما از تماشای تو میگیرد.

  • Like 4
ارسال شده در

دوش دیــــدم کــــه مـلایـــک در میـخــــانـــه زدنــد

گـــــل آدم بســــرشتنـــد و بــه پیمـــانــه زدنـــد

  • Like 3
ارسال شده در

دختر حافظ کجایی آفتاب آورده ام

زیر باران، کوزه بر دوش، شراب آورده ام

  • Like 3
ارسال شده در

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید.....

  • Like 4
ارسال شده در

دست من نیست که عاشق شده احساساتم!

اینکه چشمم شده گریان شما، عفو کنید!

 

جان من چیست که قربانی عشقی باشد؟

جان صد طایفه قربان شما، عفو کنید!

  • Like 3
ارسال شده در

دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان

تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی

  • Like 3
ارسال شده در

يه توپ دارم قلقلي ه :-)

  • Like 2
ارسال شده در

یک نفر دارد خیالم را به هر سو میکشد

چشم هایش را برایم زیر گیسو میکشد

 

مانده ام نزدیک ترآیم به او یا بگذرم

نبض شعرم را میان هر هیاهو میکشد

  • Like 2
ارسال شده در

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد

نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد

  • Like 1
ارسال شده در

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

 

خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش

  • Like 1
ارسال شده در

شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان

خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم

سيمين بهبهاني

  • Like 4
ارسال شده در

شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا

 

تو را عاشق شود پيدا ولي مجنون نخواهد شد

  • Like 3
ارسال شده در

دوستمون Just Mechanic نوشته بودن...

 

(I)

شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان

خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم

....

....

 

و دوست دیگمون، آرتاشنوشته بودن...

(II)

شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا

 

تو را عاشق شود پيدا ولي مجنون نخواهد شد

 

....

دیدم داره، مشاعره دو شاخه میشه...:ws52:

گفتم با یه شعر قشنگ از سعدی یه شاخ-ش کنم...

....

(I)

[TABLE]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify].....

(II)

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم![/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]باید اول به تو گفتن که: چنین خوب چرایی ؟[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify].....

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی !؟[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]که دل اهل نظر برد، که سرّیست خدایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]پرده بردار، که بیگانه خود این روی نبیند[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]این توانم که بیایم سر کویت به گدایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]همه سهلست، تحمل نکنم بار جدایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]در همه شهر دلی هست که دیگر بربایی !؟[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]چه بگویم؟ که غم از دل برود چون تو بیایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify](در بعضي نسخ آمده است: كشتن شمع چه حاجت بود از بيم رقيبان؟[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]پرتو روي تو گويد كه تو در خانه مايي)[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]که بدانست که دربند تو خوشتر ز رهايي[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=class: b, align: justify]خلق گویند برو دل به هوای دگری ده[/TD]

[TD][/TD]

[TD=class: b, align: justify]نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 3
ارسال شده در

یک جنون در دل من رقص کنان می کوبد

سر احساس مرا بر در و دیوار غزل

 

دوستت دارم و انگار مرا میسنجند

لحظه ها، ثانیه ها، باز به معیار غزل

  • Like 2
ارسال شده در

سوتی دادم:ws3:راس میگن حواسم نبود:whistle:

 

لذت اندر ترک لذت بود، ای آزادگان

 

ما گدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم

  • Like 2
ارسال شده در

توماهی و من ماهی این برکه کاشی

اندوه بزرگیست زمانی که نباشی

  • Like 3
ارسال شده در

یاران! به مرافقت چو دیدار کنید

شاید که زدوست یاد بسیار کنید

چون باده خوشگوار نوشید به هم

نوبت چو به ما رسد نگون سار کنید!

  • Like 1
×
×
  • اضافه کردن...