دختر باران 18625 ارسال شده در 28 آذر، 2015 سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد مرسی سحر غبار از دل برفت ..... دوش در وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند خواهش.منم خیلی خوشحال شدم. 2
Adel00 5292 ارسال شده در 28 آذر، 2015 دوش در وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند خواهش.منم خیلی خوشحال شدم. درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد 2
دختر باران 18625 ارسال شده در 28 آذر، 2015 درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد دریا و من چقدر شبیهیم گرچه باز من سخت بی قرارم و او بیقرار نیست با او چه خوب میشود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این روزگار نیست 2
Adel00 5292 ارسال شده در 28 آذر، 2015 دریا و من چقدر شبیهیم گرچه بازمن سخت بی قرارم و او بیقرار نیست با او چه خوب میشود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این روزگار نیست تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی // گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش «حافظ» 2
دختر باران 18625 ارسال شده در 28 آذر، 2015 تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی // گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش «حافظ» شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو حضرت حافظ 2
reza.eng 1843 ارسال شده در 28 آذر، 2015 تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی // گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش «حافظ» شب همه تا سحر تو را من به دعا بخواستم تا به چه شیوه ها تو را من ز خدا بخواستم 1
reza.eng 1843 ارسال شده در 28 آذر، 2015 شب همه تا سحر تو را من به دعا بخواستم تا به چه شیوه ها تو را من ز خدا بخواستم شهریار 1
Adel00 5292 ارسال شده در 28 آذر، 2015 شب همه تا سحر تو را من به دعا بخواستم تا به چه شیوه ها تو را من ز خدا بخواستم شهریار ما زخـــود سوی تو گردانیم ســــر /// چون تـــویی از ما به ما نزدیکتــــر «مولانا» 1
reza.eng 1843 ارسال شده در 28 آذر، 2015 ما زخـــود سوی تو گردانیم ســــر /// چون تـــویی از ما به ما نزدیکتــــر «مولانا» روزهـــا گــر رفـــت گــو رو باك نیســــت تو بمان ای آنكه چون تو پاك نیست «مولانا» 1
Adel00 5292 ارسال شده در 28 آذر، 2015 روزهـــا گــر رفـــت گــو رو باك نیســــت تو بمان ای آنكه چون تو پاك نیست «مولانا» تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی مهدی سهیلی
reza.eng 1843 ارسال شده در 28 آذر، 2015 تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی مهدی سهیلی یا چهره بپوش یا بسوزان بر روی چو آتشت سپندی 1
Adel00 5292 ارسال شده در 28 آذر، 2015 یا چهره بپوش یا بسوزان بر روی چو آتشت سپندی ضرورت است که نیکی کند کسی که شناخت که نیکی و بدی از خلق داستان ماند سعدي 1
reza.eng 1843 ارسال شده در 29 آذر، 2015 ضرورت است که نیکی کند کسی که شناخت که نیکی و بدی از خلق داستان ماند سعدي دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود *** خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد صائب تبريزي 1
Adel00 5292 ارسال شده در 29 آذر، 2015 دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود *** خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد صائب تبريزي چقدر قشنگ دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ 1
reza.eng 1843 ارسال شده در 29 آذر، 2015 چقدر قشنگ دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟ دام تزوير كه گسترديم بهر صيد خلق *** كرد مارا پايبند و خود شديم آخر شكار پروين اعتصامي 1
Adel00 5292 ارسال شده در 29 آذر، 2015 دام تزوير كه گسترديم بهر صيد خلق *** كرد مارا پايبند و خود شديم آخر شكار پروين اعتصامي باید با ی میگفتی جان برادر رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من وابستگی ام را به تو باور کردم 2
reza.eng 1843 ارسال شده در 29 آذر، 2015 باید با ی میگفتی جان برادر رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من وابستگی ام را به تو باور کردم [/*** مــا آرزوی عــشــرت فــانــی نــمــی کـنـیـم مــا را ســریــر دولـت بـاقـی مـسـخـر اسـت شهریار ] 2
Adel00 5292 ارسال شده در 29 آذر، 2015 [/*** مــا آرزوی عــشــرت فــانــی نــمــی کـنـیـم مــا را ســریــر دولـت بـاقـی مـسـخـر اسـت شهریار] تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست قیصر امین پور 3
reza.eng 1843 ارسال شده در 29 آذر، 2015 تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست قیصر امین پور تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط باختم جان در هوای او غلط کردم غلط 3
Samira Naderi 386 ارسال شده در 30 آذر، 2015 تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط باختم جان در هوای او غلط کردم غلط طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف ور بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف 3
ارسال های توصیه شده