رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نصیب کوردلان است نعمت دنیا

تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس

 

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم // ولی دل به پاییز نسپرده ایم

قیصر امین پور

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم // ولی دل به پاییز نسپرده ایم

قیصر امین پور

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست

از همین خاک جهان دگری ساختن است

اقبال لاهوری

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست

از همین خاک جهان دگری ساختن است

اقبال لاهوری

 

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را // چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

 

«یغمایی»

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را // چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

 

«یغمایی»

 

 

الهی سینه ای درد آشنا ده

 

غم از هر دل که بستانی به ما ده

  • Like 1
لینک به دیدگاه

الهی سینه ای درد آشنا ده

 

غم از هر دل که بستانی به ما ده

 

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق /// ثبــت اســت بر جریــده عالــم دوام مــا

«حافظ»

  • Like 1
لینک به دیدگاه

 

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق /// ثبــت اســت بر جریــده عالــم دوام مــا

«حافظ»

 

 

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

 

نکته هاهست ولی محرم اسرار کجاست

(حافظ)

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تا کسی رخ ننماید، نبرد دل زکسی

دلبر ما، دل ما برد و به ما رخ ننمود

 

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

(حافظ)

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

 

که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

 

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

 

که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به به:ws3:

 

تا تو با منی زمانه با من است

 

بخت و کام جاودانه با من است

:ws37:

تو همچو صبحی من شمع خلوتسحرم

تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
:ws37:

تو همچو صبحی من شمع خلوتسحرم

تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

 

بازم به به:icon_gol:

 

من از آن روز که در بند توام آزادم

 

پادشاهم چو به دست تو اسیر افتادم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بازم به به:icon_gol:

 

من از آن روز که در بند توام آزادم

 

پادشاهم چو به دست تو اسیر افتادم

:icon_gol:

مي روي و گريه مي آيد مرا

ساعتي بنشين که باران بگذرد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

 

که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس:icon_gol:

سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد

رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد

:icon_gol:مرسی سحر غبار از دل برفت .....

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...