مشاعره

[Tamana73 28831]

تا نقش خیال دوست با ماست

ما را همه عمر خود تماشاست

[Tamana73 28831]

رو ترش کن که همه روترشانند این جا

کور شو تا نخوری از کف هر کور عصا

[helma.b 3345]

ای بی وفا چه چاره کنم؟ با جفای تو

 

تا کی جفا کشم با امید وفای تو؟

 

خواهم من از خدا به دعا صد هزار جان

 

تا صد هزار بار بمیرم برای تو

[roozbeh ameri 8439]

وفای بی وفایان کرده پیرم ،برم یار وفاداری بگیرم

 

اگه یار وفاداری ندیدم ، سرقبر وفاداری بمیرم

[Tamana73 28831]

مه و خورشید و فلک‌ها و معانی و عقول

سوی ما محتشمانند و به سوی تو گدا

[helma.b 3345]

آشنایی نه غریب است که دل سوز من است

چون من از خویش برافتم دل بیگانه بسوخت

[.sOuDeH. 16059]

آشنایی نه غریب است که دل سوز من است

چون من از خویش برافتم دل بیگانه بسوخت

 

تني آلوده درد و لبريز غم دارم

ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم

[roozbeh ameri 8439]

تني آلوده درد و لبريز غم دارم

ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم

ماییم انس خاطره دیرسالتان

انگار قصه غم عشقید بیگمان؟

[.sOuDeH. 16059]

ماییم انس خاطره دیرسالتان

انگار قصه غم عشقید بیگمان؟

 

ای فلک بر من عجب نقش غریبی ساختی

در مراد خویش بودم , نا مرادم سا ختی

[roozbeh ameri 8439]

ای فلک بر من عجب نقش غریبی ساختی

در مراد خویش بودم , نا مرادم سا ختی

یه حالی داشتم که نگو

یه حالی داشتم که نپرس

یه تیکه از روحم و من

جایی گذاشتم که نپرس

[.sOuDeH. 16059]

یه حالی داشتم که نگو

یه حالی داشتم که نپرس

یه تیکه از روحم و من

جایی گذاشتم که نپرس

 

 

سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد

کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد

[.sOuDeH. 16059]

سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد

کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد

 

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

[.sOuDeH. 16059]

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

 

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست

آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

[.sOuDeH. 16059]

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست

آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

 

در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد

دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد

[.sOuDeH. 16059]

در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد

دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد

 

درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست

شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

[.sOuDeH. 16059]

درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست

شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

 

دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم

کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

[yanāl 2221]

مدعی خاست که آید ب تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

[.sOuDeH. 16059]

مدعی خاست که آید ب تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

 

مشاعره با خود هم حال میده

اما مرسی که اومدین

==============

دوســـت دارد یار این آشفتگــــی

کوشـــش بیهوده به از خفتگــــی

[yanāl 2221]

مشاعره با خود هم حال میده

اما مرسی که اومدین

==============

دوســـت دارد یار این آشفتگــــی

کوشـــش بیهوده به از خفتگــــی

 

بسیار عالی هستش

==============

یاد باد آنکه سر کوی توأم منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[.sOuDeH. 16059]

بسیار عالی هستش

==============

یاد باد آنکه سر کوی توأم منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

 

درود بر شما دوست عزیزم

===========

 

درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را