.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت زمین در گردشش با تو مَداری تازه خواهد یافت 5
!Hooman 10133 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 تا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه ** اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه 4
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 همه كس را تن و اندام و جمال است و جواني وين همه لطف ندارد تو مگرسرو رواني؟ 3
yanāl 2221 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 يار بيگانه مشو تا نبري ازخويشم غم اغيار مخور تا نكني نا شادم زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم ناز بنياد مكن تا نكني بنيادم 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 ما زاده عشقيم و فزاينده درديم با مدّعيِ عاکفِ مسجد، به نبرديم با مدّعيان، در طلبش عهد نبستيم با بيخبران، سازش بيهوده نکرديم 3
yanāl 2221 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 مهجور تو را شب خیالی که مپرس رنجور تو را روز ملالی که مپرس گفتی هاتف چه حال داری بی من در گوشهای افتاده به حالی که مپرس 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 ساقیا امشب که مستم لطف کن خونم بریز ورنه چون فردا شود رنج خمارم می کشد 4
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 در دیده عیان تو بودی و من غافل در سینه نهان تو بودی و من غافل از جمله جهان تو را عیان می جستم خود جمله جهان تو بودی و من غافل 3
شقایق31 40377 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 در دیده عیان تو بودی و من غافل در سینه نهان تو بودی و من غافل از جمله جهان تو را عیان می جستم خود جمله جهان تو بودی و من غافل ﻟﺐ ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔـﺖ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻳﻨـﮏ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﯽ ﻛﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺗـﻮ ﺑـﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ 4
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 ﻟﺐ ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔـﺖ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩﺍﻳﻨـﮏ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﯽ ﻛﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺗـﻮ ﺑـﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــیكاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی شهریار 3
شقایق31 40377 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺗﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺩﯾﺮ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺧﻮﯾﺶ 4
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺗﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺩﯾﺮ ﻭ ﺯﻭﺩﺧﻮﯾﺶ شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست نگهدارندهاش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست 3
yanāl 2221 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 تا در ره عشق آشنای تو شدم با سد غم و درد مبتلای تو شدم لیلیوش من به حال زارم بنگر مجنون زمانه از برای تو شدم 4
شقایق31 40377 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است 6
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 تا بنگری صفای می لعل فام را ... راز درون پرده ز رندان مست پرس..... 4
bar☻☻n 5895 ارسال شده در 14 شهریور، 2015 سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمی شه آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه غم دور از تو موندن، یه بی بال و پرم کرد نرفت از یاد من عشق، سفـر عاشقترم کرد 4
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمی شه آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه غم دور از تو موندن، یه بی بال و پرم کرد نرفت از یاد من عشق، سفـر عاشقترم کرد هنوز پیشمرگتم من بمیرم تا نمیری خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری بلا گردون چشمات زمین و اسمونها میخوام برگردم اما مسترسم مستریم بری تنهام بزاری..... و اما بیت دل و دینم همه را به باد دادی زکدام باده ساقی به من خراب دادی گلهای غربت 3 با صدای معین گوینده (کی بود) هما بود نه؟؟ 4
bar☻☻n 5895 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 به بههه ^___^ چه ادامه ش رو خوب اومدی سهند عزیز:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v گوینده؟ هما؟ گلهای 3؟ بلدش نیستم من:5c6ipag2mnshmsf5ju3 می گوید... یعقوب گریه کرد و به یوسف رسید، آه من گریه می کنم ببه تو اما نمی رسم 3
Astraea 25351 ارسال شده در 15 شهریور، 2015 یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم پ/ن: 4
ارسال های توصیه شده