Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید دارم امید بر این اشک چو باران که دگر برق دولت که برفت از نظرم بازآید 3 لینک به دیدگاه
yanāl 2221 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ دلا اگر چه که سخت است بیخ صبر ولی چو بر امید وصال است خوشگوار آید 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع 2 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ ته دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست بجان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست 2 لینک به دیدگاه
Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ تن محنت کشی دیرم خدایا دل با غم خوشی دیرم خدایا زشوق مسکن و داد غریبی به سینه آتشی دیرم خدایا 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دل و دلرا چه نام است دل و دلبر بهم آمیته وینم ندونم دل که و دلبر کدام است 1 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟ 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو 1 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین 1 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید دور از رخت این خسته رنجور نماندست / 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی آید روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم؟ 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم 3 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمیگویم به زیر ضربه های غم ، نیفتد خم به ابرویم / 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ من از بیگانگان هرگر ننالم که با من هر چه کرد ان آشنا کرد 2 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست دردی از این بتر که بود یار با رقیب / 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۴ به هر سو بلبل عاشق در افغان تنعم از میان باد صبا کرد 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده