رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع

 

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

  • Like 4
لینک به دیدگاه

از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی

نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی

به یاد آشنا من

ستاره ها نهفته

در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم

در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم

 

در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما

در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...