مشاعره

[ENG.SAHAND 31645]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

[Astraea 25351]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

[ENG.SAHAND 31645]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین

خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی

استاد شهریار

[Astraea 25351]

قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین

خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی

استاد شهریار

 

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

[ENG.SAHAND 31645]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

[Astraea 25351]

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

 

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای اسمان است این و دگرگون نخواهد شد

[ENG.SAHAND 31645]

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای اسمان است این و دگرگون نخواهد شد

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست

من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست

[Astraea 25351]

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست

من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست

 

تا توانی دلی به دست آور

دل شکستن هنر نمیباشد

[ENG.SAHAND 31645]

تا توانی دلی به دست آور

دل شکستن هنر نمیباشد

در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــیكاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی

هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی

نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی

شهریار

[Astraea 25351]

در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــیكاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی

هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی

نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی

شهریار

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

[ra.ar 967]

مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم

کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم

[bar☻☻n 5895]

من استغفار کردم از نگاه تو، نمی دانم

اجابت می شود این توبه کردن های بااکراه؟

[Tamana73 28831]

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع

[زوپیر71 92]

عزیزا کاسه ی چشمم سرایت

میان هر دو چشمم جای پایت

[Tamana73 28831]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

[زوپیر71 92]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

[Tamana73 28831]

آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم

احساس سوختن به تماشا نمی شود

[bar☻☻n 5895]

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست

کرم نما و فرودآ که خانه خانه ی توست

[Sepandarmaz 1327]

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج

[زوپیر71 92]

جهانجوی چون نامهٔ شاه خواند

ازان جایگه تیز لشکر براند