مشاعره

[bar☻☻n 5895]

 

من آن موجم که آرامش ندارم

به آسانی سر سازش ندارم

[آتیه معماری 7543]

من آن مرغم که افکنده به دام صد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را

نه دستی داشتم بر سر نه پای داشتم در گل

به دست خویشتن کردم اینچنین بی دست پا خود را

[Hanaaneh 28168]

آن یار کزو خانه ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

[black banner 9103]

آن یار کزو خانه ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

 

درياب كه از روح جدا خواهي رفت

در پرده اسرار فنا خواهي رفت

 

مي نوش نداني ز كجا آمده اي

خوش باش نداني به كجا خواهي رفت

 

((خيام))

[ENG.SAHAND 31645]

درياب كه از روح جدا خواهي رفت

در پرده اسرار فنا خواهي رفت

 

مي نوش نداني ز كجا آمده اي

خوش باش نداني به كجا خواهي رفت

 

((خيام))

 

تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری-------- خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا

صائب تبریزی

[black banner 9103]

تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری-------- خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا

صائب تبریزی

 

آنكه رخسار تُرا رنگ گل و نسرين داد

صبر و آرام تواند به من مسكين داد

 

(حافظ)

[آرتاش 33340]

آنكه رخسار تُرا رنگ گل و نسرين داد

صبر و آرام تواند به من مسكين داد

 

(حافظ)

 

دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

صائب

[Hanaaneh 28168]

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

[Tamana73 28831]

ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین...

شاهی که شد به همتش افراخته زمین...

 

(حافظ)

[mahya mir 16]

ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین...

شاهی که شد به همتش افراخته زمین...

 

(حافظ)

 

نیست در عالم ز هجران تلخ تر

هر چه خواهی کن ٰولیکن آن مکن

[Tamana73 28831]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر

هر چه خواهی کن ٰولیکن آن مکن

 

 

نوای چنگ بدانسان زند صلاح صبوح...

که ژیر صومعه راه در مغان گیرد...

 

حافظ

[آتیه معماری 7543]

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری کشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزیده ام که مپرس

[Tamana73 28831]

سپیده دم که صبا بوی لطف جان گیرد...

چمن ز لفط هوا نکته بر جنان گیرد...

[saghar... 6666]

سپیده دم که صبا بوی لطف جان گیرد...

چمن ز لفط هوا نکته بر جنان گیرد...

 

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند...

 

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند...

[Tamana73 28831]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند...

 

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند...

 

 

دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد..

دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد...

[ali jaafari 1206]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

د...

دل داده بسي باشد

چون من چه كسي باشد

دل داده و دل بسته

ديوانه و دل خسته

[ali jaafari 1206]

دلبري كه همه وقت دل از ما ميربود

عاقبت به دلبري چون من گرفتار شدي

[ali jaafari 1206]

دسته بيلي چون چماق بر سرت ميزنم

اگر روي از پيش من و روي سپاس نزني

[Tamana73 28831]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را...

[Hanaaneh 28168]

آب زنید راه را هین که نگار میرسد

مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد