armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت 2 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم 2 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم 2 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من چه گویم یک رگم هوشیار نیست شرح آن یاری که او را یار نیست 4 لینک به دیدگاه
mahdi No1 604 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک 5 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ کم گوی گزیده گوی چون در تا زاندک تو جهان شود پر 4 لینک به دیدگاه
@نیوشا 752 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دست جادویی شب در به روی من و غم می بندد می کنم هر چه تلاش او به من می خندد ........ 5 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در نظر بازی ما بی خبران حیرانند عشق داند که در این دایره سرگردانند 6 لینک به دیدگاه
@نیوشا 752 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه................... 5 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ همت مردانه ميخواهد گذشتن از جهان يوسفي بايد كه بازار زليخا بشكند 6 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد 5 لینک به دیدگاه
Occ.Health 1065 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در دور دست قویی پریده بیگاه از خواب شوید غبار نیل ز بال و پر سپید. لبهای جویبار لبریز موج و زمزمه در بستر سپید. 2 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دردم از یارست و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 2 لینک به دیدگاه
@نیوشا 752 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مکن کاری که بر پا سنگت آید جهان با این فراخی تنگت آید چو فردا نامه خوانان نامه خوانند ترازنامه خواندن تنگت آید...... 5 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در جستجوي اهل دلي عمر ما گذشت جان در هواي گوهر ناياب داده ايم 4 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مشکلی نیست که آسان نشود مرد باید که هراسان نشود 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دلم تنگ است امشب بهر زاري به روي موج گريه تک سواري صفاي گريه اي در خلو تم را نمي بخشم به سال خنده داري 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من 4 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نه دل مفتون دلبندی ، نه جان مدهوش دلخواهی نه برمژگان من اشكی ، نه بر لبهای من آهی 5 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۸۹ یار ما بی رحم یاری بوده است عشق او با صعب کاری بوده است لطف او نسبت به من این یک دو سال گر شماری یک دوباری بوده است 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده