مشاعره

[Astraea 25351]

وه که گر بر سر کوی تو شبی روز کنم

غلغل اینر ملکوت افتد ز آه سحرم

[real 1797]

ما زیاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

[Astraea 25351]

ما را تو بخاطری همه روز

یک روز تو نیز یاد ما کن

[AFARIN 7196]

نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم

[Astraea 25351]

ما ترک جان از اول این کار گفته ایم

آن را که جان عزیز بود بر حذر بود

[real 1797]

در آن دریا به غوّاصی در آییم

وز آن شادی به رقّاصی در آییم

[AFARIN 7196]

من همان به كه از او نيك نگه دارم دل

كه بد و نيك نديده ست و ندارد نگهش

[sam arch 55879]

شاهدان در جلوه و من شرمسار كيسه ام

بار عشق و مفلسى صعب است ، مى بايد كشيد

[Astraea 25351]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

[AFARIN 7196]

تا كي كني به عادت در صومعه عبادت

كفر است زهد و طاعت تا نگذري ز ميقات

[real 1797]

مرسی،خیلی مشاعره گرمی شده

ممنون ازsetare ariae,sam arch,AFARIN عزیز

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشه در انتظار بوده

[AFARIN 7196]

هر نقش را كه ديدي جنسش ز لامكان است

گر نقش رفت غم نيست اصلش چو جاودان است

[real 1797]

تو را باغیر می بینم صدایم در نمی آید

دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمی آید

[sam arch 55879]

در كمينگاه نظر با دل خويشم جنگست

ز ابرو و غمزه ء او تيرو كمانى به من آر

[sadafv 6584]

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر ست

حیوانی که ننوشد می و انسان نشود...

[*lotus* 20275]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

نیاز نیم شبی رفع صد بلا بکند

[alirezanabati 177]

دست از طرب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

[real 1797]

دلكه آشفته روی تو نباشد دل نیست

آنكهدیوانه خال تو نشد عاقل نیست

[سارا. 1380]

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[real 1797]

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم،که تو در دلم نشستی