رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:

تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست

جان را بلند دار که این است برتری

پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تیره آن چشم که بر ظلمت و پستی بیند

مرده آن روح که فرمانبر پیکر گردد

گر دو صد عمر شود پرده نشین در معدن

خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد

  • Like 2
لینک به دیدگاه

.

 

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه ‌صفتان زشت‌خو را نکشند

گر عاشق صادقی، زکشتن مهراس

مردار بود هر‌آن‌که او را نکشند

 

میرزاده عشقی :icon_gol:

 

 

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه

عجیب نیست كز اینسان مكدرید از من

نه در تبری من نیز بیم رسوایی است

به لب مباد كه نامی بیاورید از من...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...