sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده ء عالم دوام ما 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ ای که از کوچۀ معشوقۀ ما میگذزی....بر حذر باش که سر می شکند دیوارش 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ شهرجوشان درون کوره ی ظهر کوچه می سوخت در تب خورشید پای من روی سنگفرش خموش پیش می رفت و سخت می لرزید 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ داد معشوقه به عاشق پیغام که کند مادر تو با من جنگ 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ گل با تو برابری کجا یارد کرد؟ کو نور ز مه دارد و مه نور ز تو 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ وقتست كز فراق تو وز سوز اندرون آتش در افكنم به همه رخت و پخت خويش 6 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ وقتست كز فراق تو وز سوز اندرون آتش در افكنم به همه رخت و پخت خويش شگفتی به گیتی ز رستم بس است کز او داستان بر دل هر کس است 6 لینک به دیدگاه
Hodaa37 2744 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ تا کي به تمناي وصال تو يگانه :icon_gol: اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ هر مرغ فكر كز سر شاخ سخن بجست بازش ز طره ء تو به مضراب مى زدم 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ منم دل پر از غم ز کردار خویش به غم بسته جان را ز تیمار خویش 5 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۰ شاید آن روز که سهراب نوشت " تا شقایق هست زندگی باید کرد" خبری از دل پُر درد گُل شقایق نداشت ... 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ تنت را دید گل گویی که در باغ چو مستان جامه را بدرید بر تن 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ نگاه من ز میانت فرو نمی اید هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست حریف وسعت عشق تو سینه ی سایه ست چو آفتاب که ایینه دار او دریاست... 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه ... 5 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۰ هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی... 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ یکی دست با زور جارو به دست به هامون شد و بارگی بر نشست 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ تو محشری به خدا من بهشت گمشده ام تو اتفاق می افتی من از محالاتم چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم دوباره گیج شدی حتما از سوالاتم 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ مریم بسی به نام بود لیکن رتبت یکی است مریم عذرا را 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ تا نزند راه روی را به پای به که بکوبند سر مار را 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده