کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۰ درنگ كرد و نكرد آنچنانكه چلچله ای پری به آب زد و نانشسته بال گشود... 4 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن که باد صبح نسیم گره گشا آورد... 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام با همه نامهربانان مهربانی کرده ام 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ من از نهایت شب حرف میزنم و از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم هر وقت به خانه ی من آمدی ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ میناست پیکر من و خونم شراب عشق دزدانه در کمینگه هوشت نشسته ام... 4 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ مردان عشق را به هیاهو چه حاجت است رندان روزگار خموشی گزیده اند ... 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم... 3 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ موی سپید را فلکم آسان نداد این رشته را به نقد جوانی داده ام... 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ مگر دیوانه خواهم شد درین سودا که شب تا روز سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم... 3 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است پردار پرده را ز رخ که مشتاق لقاییم 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ من به سرمنزل عنقانه به خود بردم راه قطع اين مرحله با مرغ سليمان كردم 2 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید ... 2 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ دوس داری باز واسم ناز کنی نه؟ / تو فک کردی یه بچه پاستوریزم؟ 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ من گدا و تمنای وصل دوست هیهات مگر به خواب ببینم خیال و منظر دوست 3 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ تأمل در آیینه دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ یک شب تو را ز مستی تشبیه ماه کردم تو خوبتر ز ماهی من اشتباه کردم 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ من این نکته گیرم که باور نکردم ندیدم که قویی به صحرا بمیرد چو روزی از آغوش دریا برآمد شبی هم در آغوش دریا بمیرد... 2 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی 3 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ رندى حافظ نه گناهيست صعب با كرم پادشه عيب پوش 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده