AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ شهر خالي ست ز عشاق بود كز طرفي مردي از خويش برون آيد و كاري بكند 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ در عين گوشه گيرى بودم چو چشم مستت واكنون شدم به مستان چون ابروى تو مايل 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ لب لعلت به لطافت گرو از جان ببرد روي رنگين تو آب گل خندان ببرد 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ در مسجد و ميخانه خيالت اگر آيد محراب و كمانچه ز دو ابروى تو سازم 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ من تا کنون طرح تمام خنده ها را در ردپای زخمی شب ها شکستم 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ محل نور تجليست راى انور شاه چو قرب او طلبى در صفاى نيت كوش 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18984 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ شب تاريك و بيم موج و گردابى چنين هايل كجا دانند حال ما سبكباران ساحلها 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ آن دم كه به يك خنده دهم جان چو صراحى مستان تو خواهم كه گزارند نمازم 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ من که با مویی به قوت بر نیایم ای عجب با یکی افتاده ام کو بگسلد زنجیر را 3 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ ای که دستت می رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ روز بازار جوانی چند روزی بیش نیست نقد را باش ای پسر کفت بود تاخیر را (سعدی) (کف به معنی کفایت) 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ از آن، زمانه بما ايستادگي آموخت که تا ز پاي نيفتيم، تا که پا و سريست 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18984 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ ترسم اين قوم كه بر دردكشان مى خندند در سر كار خرابات كنند ايمان را 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ اينش سزا نبود دل حق گزار من كز غمگسار خود سخن ناسزا شنيد 3 لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ اينش سزا نبود دل حق گزار من كز غمگسار خود سخن ناسزا شنيد دلم زپرده برون شد کجایی ای مطرب.................بنال هان که از این پرده کار ما بنواست 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ تا ابد بوى محبت به مشامش نرسد هر كه خاك در ميخانه بر خساره نرفت 3 لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ تا ابد بوى محبت به مشامش نرسد هر كه خاك در ميخانه بر خساره نرفت تو را سری است که با ما فرو نمی آید..............مرا دلی که صبوری از او نمی آید 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ء سالوس كجاست ديرمغان و شراب ناب كجا 3 لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ء سالوس كجاست ديرمغان و شراب ناب كجا ایا باد سحر گاهی گر این شب روز می خواهی..............از آن خورشید خر گاهی بر افکن دامن محمل 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ لب بستم و از پای نشستم ؛امّا این نتوانم که آرزویت نکنم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده