مشاعره

[*lotus* 20275]

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

[captain 9274]

در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن

کس عیار زر خاص نشناسد چو محک

[*lotus* 20275]

کای دل تو شاد باش که ان یار تند خو

بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش

[captain 9274]

شبستان همه پیشباز امدند

پر از شادی و بزم و ساز امدند

[*lotus* 20275]

دانم سرارد غصه را رنگین برارد قصه را

این اه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم

[sam arch 55879]

منزل حافظ كنون بارگه پادشاست

دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد

[moein.s 18984]

در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود

[*lotus* 20275]

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

[sadafv 6584]

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

 

این با پست بالایی یکی بود!

 

دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن

ابروی کماندارت می برد به پیشانی ...

[real 1797]

یکی قطره باران زابری چکید

خجل شد چو پنهای دریا بدید

[sam arch 55879]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

[ترانه18 8013]

درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند

جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

 

 

حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد

 

علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند

[sam arch 55879]

در آن بساط كه حسن تو جلوه آغازد

مجال طعنه ء بدبين و بد پسند مباد

[*lotus* 20275]

درویش نمیپرسی و ترسم که نباشی

اندیشه امرزش و پروای ثوابت

[sam arch 55879]

در بيابان گر به شوق كعبه خواهى زد قدم

سر زنشها گر كند خار مغيلان غم مخور

[*lotus* 20275]

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

[ترانه18 8013]

ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی

گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی

[*lotus* 20275]

یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند

ببرد زود به جانداری خود پادشهش

[sam arch 55879]

شرمش از چشم مى پرستان باد

نرگس مست اگر برويد باز

[*lotus* 20275]

ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار

مدام خون جگر میخورم ز خون فراق