مشاعره

[sam arch 55879]

تا بر دلش از غصه غبارى ننشيند

اى سيل سرشك از عقب نامه روان باش

[moein.s 18984]

شربتى از لب لعلش نچشيديم و برفت روى مه پيكر او سير نديديم و برفت

[sam arch 55879]

تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم

انعام تو بر كون و مكان فايض و شامل

[moein.s 18984]

لب و دندانت را حقوق نمك هست بر جان و سينه هاى كباب

[sam arch 55879]

بزمگاهى دلنشان چون قصر فردوس برين

گلشنى پيرامنش چون روضه ء دارالسلام

[moein.s 18984]

مرا به كار جهان هرگز التفات نبود رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

[sam arch 55879]

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه ء عشق

هر دم آيد غمى از نوبه مبارك بادم

[moein.s 18984]

ميان او كه خدا آفريده است از هيچ دقيقه ايست كه هيچ آفريده نگشادست

[sam arch 55879]

توبه كردم كه نبوسم لب ساقى و كنون

مى گزم لب كه چرا گوش به نادان كردم

[moein.s 18984]

مگر به تيغ اجل خيمه بركنم ور نه رميدن از در دولت نه رسم و راه منست

[sam arch 55879]

تا بو كه يابم آگهى از سايه ء سرو سهى

گلبانگ عشق از هر طرف بر خوشخرامى مى زنم

[moein.s 18984]

ما را به منع عقل مترسان و مى بيار

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

كان شحنه در ولايت ما هيچ كاره نيست

[sam arch 55879]

تو نازك طبعى و طاقت نيارى

گرانيهاى مشتى دلق پوشان

[moein.s 18984]

نه من از پرده ء تقوى بدر افتادم و بس پدرم نيز بهشت ابد از دست بهشت

[ترانه18 8013]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو

 

تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام

[captain 9274]

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست

که نیست معصیت و زهد بی مشیت او

[ترانه18 8013]

وصالِ او ز عمرِ جاودان به

 

خداوندا مرا آن ده که آن به

[captain 9274]

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

[ترانه18 8013]

دیگر به سیرِ باغ و بهارم نیاز نیست

 

ای بوستانِ طبعِ تو؛ باغ و بهارِِ من

[captain 9274]

نور داد از جود او تا عکس بر گیتی فکند

جور چون دین شد غریب و بخل چون در شد یتیم