مشاعره

[sam arch 55879]

دانم سر آرد غصه را رنگين بر آرد قصه را

اين آه خون افشان كه من هر صبح و شامى مى زنم

[moein.s 18984]

[TABLE=align: center]

[TR]

[TD=align: left]مگرم چشم سياه تو بياموزد كار [/TD]

[TD=align: right] ور نه مستورى و مستى همه كس نتوانند[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[sadafv 6584]

دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم

با من چه کرد دیده ی معشوقه باز من...

[Ashley.G 443]

نردیست جهان که بردنش باختنست

نرادی او بنقش کم ساختنست

 

دنیا بمثل چو کعبتین نردیست

برداشتنش برای انداختنست

[AFARIN 7196]

تو را كه طره مشكين و خط زنگاري ست

چه غم ز چهره زرد و سرشك گلناري ست

[Mahnaz.D 61915]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو

تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

[captain 9274]

معرفت نیست در این قوم خدا را سببی

تا برم گوهر خود را به خریدار دگر

[sam arch 55879]

رباب و چنگ به بانگ بلند مى گويند

كه گوش هوش به پيغام اهل راز كنيد

[sadafv 6584]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا...

[captain 9274]

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند خم زلف نگاری بوده است

[sadafv 6584]

تا همه خلوتیان جام صبوری گیرند

چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم...

[captain 9274]

می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی

گوید تو را که باده مخور گو هو الغفور

[sadafv 6584]

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم...

[Mahnaz.D 61915]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

[sadafv 6584]

وصال او ز عمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به...

[Mahnaz.D 61915]

هر دمی چون نی، ازدل نالان، شكوه ها دارم

روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم

[sam arch 55879]

مى نوش و جهان بخش كه از زلف كمندت

شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل

[sadafv 6584]

لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک

روئی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده...

[sam arch 55879]

هزار دشمنم ار مى كنند قصد هلاك

گرم تو دوستى از دشمنان ندارم باك

[Mahnaz.D 61915]

که را دیدی تو اندر جمله عالم

که یکدم شادمانی یافت بی غم