MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ اگر دشنام فرمايي وگر نفرين، دعا گويم جواب تلخ ميزيبد لب لعل شكر خارا 1 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ ای از گل سرخ رنگ بربوده و بو رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو گل رنگ شود، چو روی شویی، همه جو مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو 1 لینک به دیدگاه
Ariyayi-eng 1648 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ ور نبود جام ز طلای ناب با دو کف دست توان خورد آب 4 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ با من به وفا عهد تو محکم نشود تا باد نکویی ز سرت کم نشود 2 لینک به دیدگاه
ARASH_NAZARI 737 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۸۹ با سلام خدمت آرش خان مثل اینکه تا حالا مشاعره نکردی که در جواب یک بیت یک ترانه بلند بالا می زنی درضمن میگن مشاعره یعنی شعر نه ترانه امیدوارم درک این مسئله برات سخت نباشه آخ که من با حضور شما ها نمیدونم چیکار کنم اگه معنی شعر رو برام بگی ممنون میشم البته فک نمیکنم بدونی پس خودم میگم این کلمه کاملآ عربی هست که به معنی احساس هست بعد ترانه مثنوی که نیس اینم جز شعر هس شاید راست بگی واسه طولانی بودنش موافقم اما حیفم میاد یه بیت از یه کارو بذارم شما نارحتی یه بیتش رو بخون که زیاد بهت سخت نگذره 1 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ آخ که من با حضور شما ها نمیدونم چیکار کنم اگه معنی شعر رو برام بگی ممنون میشم البته فک نمیکنم بدونی پس خودم میگم این کلمه کاملآ عربی هست که به معنی احساس هست بعد ترانه مثنوی که نیس اینم جز شعر هس شاید راست بگی واسه طولانی بودنش موافقم اما حیفم میاد یه بیت از یه کارو بذارم شما نارحتی یه بیتش رو بخون که زیاد بهت سخت نگذره اسپم کافیه دیگه بابا... :w00: دگر از جان من ای سیمین بر چه می خواهی؟ ربوده ای دل زارم دگر چه می خواهی؟ مریز دانه که ما خود اسیر دام تو ایم ز صید طایر بی بال و پر چه می خواهی؟... 2 لینک به دیدگاه
!ala مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ یا رب مددی کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یا من برسم به یار یا یار به من یا هردو بمیریم و به پایان برسیم! لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخواست مشکل نشیند 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ دلا تا به کی، از در دوست دوری گرفتار دام سرای غروری؟ نه بر دل تو را، از غم دوست،دردی نه بر چهره از خاک آن کوی، گردی.... 1 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ یا مکن با فیل بانان دوستی یابساز یک خانه اندر شان فیل 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند.... 1 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ دور گردون گر دو روزی برمراد ما نگشت دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد شعری بخوان که با او رطل گران توان زد 2 لینک به دیدگاه
melpomene 541 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ دلم را صید کردی بنازم چشم مستت را که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی 3 لینک به دیدگاه
melpomene 541 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ ياد باد آن صحبت شب ها كه با نوشين لبان بحث سرّ عشق و ذكر حلقه عشاق بود 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۸۹ دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارت،گر بت نمی پرستی 1 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۸۹ یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد.... 1 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۸۹ دیدی که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده