مشاعره

[Mahnaz.D 61915]

تو را من چشم در راهم.... شبا هنگام ،

در آن دم که بر جا، درّه ها چون مرده ماران خفتگان اند

[felorans666 12046]

دستم بگرفت و پا به پا برد .... مادر

[sam arch 55879]

رها کنید مرا ای قراولان حصار

که سخت خسته ام ازدیدن سلاح وسوار

[peyman sadeghian 30244]

راست می گویم و از گفته ی خود دلشادمبنده ی عشقمو از هر دو جهان آزادم

«فاش میگویم واز گفته خود دلشادم » صحیح این بیت هست ماهرخ ##########################روزه یکسو شدوعیدآمدودلها برخاست..................می ز خمخانه بجوش آمدومی باید خواست

[sam arch 55879]

تاریک شد نگاه ِ امیدم ز نور ِ برف

نم داده است خانه ی ما با ظهور ِ برف

[peyman sadeghian 30244]

عجب قافیه ای مجبور شدم از خودم فی ابداعه بگم ببخشید

 

فرهاد اگر چشم تو میدید ازاول

 

مجنون تو میگشت نه آواره ی لیلی

[saeed99 2563]

عجب قافیه ای مجبور شدم از خودم فی ابداعه بگم ببخشید

 

فرهاد اگر چشم تو میدید ازاول

 

مجنون تو میگشت نه آواره ی لیلی

 

خیلی باحال بود

 

 

یاران موافق همه از دست شدند

در پای اجل یکان یکان پست شدند

خیام

[anvil 5769]

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد

دوستی کی سر امد دوستداران را چه شد

[sam arch 55879]

در ضمیر ناخودآگاه با تو من سر می کنم

غنچه های زندگی را بی تو پرپر می کنم

[peyman sadeghian 30244]

در ضمیر ناخودآگاه با تو من سر می کنمغنچه های زندگی را بی تو پرپر می کنم

اینم یه ‏بداهه دیگه....من اگرعاشق نیم تقصیر چیست؟ شایدعشق ماره تقدیر نیست...

[sam arch 55879]

تو گلی روییده در اندیشه ام

خارهایت می رود گاه در دلم

[Mahnaz.D 61915]

مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

[sam arch 55879]

و زمین نمی داند که به چه عاشقی

بگوید زنده باد!

من که از عالم بریده ام

[peyman sadeghian 30244]

و زمین نمی داند که به چه عاشقیبگوید زنده باد!من که از عالم بریده ام

مزرع سبزفلک دیدم وداس مه نویادم ازکشته خویش آمد وهنگام درو

[captain 9274]

و نپرسیم که فواره اقبال کجاست

و نپرسیم چرا قلب حقیقت آبی است

(سهراب سپهری)

[lilnasy 13]

در خرابات مغان نور خدا می بینم / وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

[mehran rezaeian 1066]

میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

[anvil 5769]

تو را من چشم در راهم شباهنگام

که میگیرد شاخ تالجن سایه ها رنگ سیاهی

[mehran rezaeian 1066]

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[anvil 5769]

رهرو ان نیست گهی تند وگهی خسته رود

رهرو انست که اهسته و پیوسته رود