رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سرشار ز اندوه و خیالات ِ بد و شوم

در مسجد و محراب ، دعاخوان شده بودم

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تا که سروقامت آن رهروان آفتاب

اوفتاد ازپای ، خون برچهره ی عالم گرفت

مرغ جان را بال وپربشکست ازاندوه ودرد

دل زسوز سوکشان نالید وگرد غم گرفت

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...