مشاعره

[Ali.Fatemi4 22826]

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست

یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست...

تا تو به خاطر منی کس مگذشت از دلم/مثل تو کیست در جهان تا زتو مهر بگسلم

(سعدی)

[sadafv 6584]

مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود

آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم...

[Ali.Fatemi4 22826]

مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود

آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم...

من آینه ی دل را ز تو اینجا صفایی میدهم/من گوش خود را دفتر لطف کلامت میکنم

(مولانای حکیم)

[S.F 24932]

ما از دوست غیر از دوست ، مقصدی نمی خواهیم

حور و جنّت ای زاهد ، بر تو باد ارزانی

[captain 9274]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

[sadafv 6584]

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

سود و سرمایه بسوزی و مدارا نکنی...

[captain 9274]

یا برید الحمی حماک الله

مرحبا مرحبا تعال تعال

(حافظ)

[sadafv 6584]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را..

[Ali.Fatemi4 22826]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را..

آه چه کرده ام که اینچنین مرا به آتش میکشانی/برای من نمانده است جز نیمه جانی

[haniye.a 5626]

یوسف اخر زمان اید به دوران غم مخور / کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[Ali.Fatemi4 22826]

یوسف اخر زمان اید به دوران غم مخور / کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود/خاکی و مرحوم شوم تا که به رحمان برسم

(مولانای حکیم)

[sadafv 6584]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست ...

[haniye.a 5626]

رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود/خاکی و مرحوم شوم تا که به رحمان برسم

(مولانای حکیم)

مرد را معرفت و علم و ادب میباید / روح را لذت تفریح و طرب می باید

[AFARIN 7196]

داني كه به ديدار تو چونم تشنه

هر لحظه كه بينمت فزونم تشنه

من تشنه آن دو چشم مخمور توام

عالم همه زين سبب به خونم تشنه

[sadafv 6584]

هوای منزل یار آب زندگانی ماست

صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم...

[!Ell 4694]

هوای منزل یار آب زندگانی ماست

صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم...

 

 

می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب

بهتر ز طاعتی که به روی دریا کنند

[sadafv 6584]

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

که آن شکاری سرگشته را چه آید پیش ...

[Ali.Fatemi4 22826]

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

که آن شکاری سرگشته را چه آید پیش ...

شب که میرسد از کناره ها گریه میکنم با ستاره ها

وای اگر شبی ز آستین جان برنیاورم قصد چاره ها

(حسین منزوی)

[sadafv 6584]

آه کز طعنه ی بدخواه ندیدم رویت

نیست چون آینه ام روی ز آهن چه کنم...

[Ali.Fatemi4 22826]

آه کز طعنه ی بدخواه ندیدم رویت

نیست چون آینه ام روی ز آهن چه کنم...

من چو به آخرت روم رفته به داغ دوستی

داروی دوستی بود هرچه بروید از گلم

(سعدی)