مشاعره

[YAGHOT SEFID 29302]

مددی گر به چراغی نکند آتش طور

چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم

[sadafv 6584]

می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم

چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم ...

[captain 9274]

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم

که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

[chame 1435]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[YAGHOT SEFID 29302]

اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر

چگونه کشتی ازین ورطه ی بلا ببرد ....

[captain 9274]

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

خرم آنروز که حافظ ره بغداد کند

[S.F 24932]

دل درين درياي پر آسودگي

مي نيابد هيچ جز گم‌بودگـي

[captain 9274]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش

می سپارم به تو از دست حسود چمنش

[sadafv 6584]

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت ...

[captain 9274]

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

[sadafv 6584]

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر

از مه روی تو و اشک چو پروین منست ...

[captain 9274]

تشویش وقت پیر مغان می دهند باز

این سالکان نگر که چه با پیر می کنند

[sadafv 6584]

دیده ی بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش

زین دلیری ها که من در کنج خلوت می کنم ...

[مرید 1252]

مست است برد دل زکف مردم هشیار

 

ما مست زچشمان تو هشیار ندیدیم

[شب ستیز 660]

مستور و مست چو هردو از یک قبیله اند ما دل ب عشوه که دهیم اختیار چیست؟

 

مرد باید ک در کشاکش دهر سنگ زیرین اسیاب باشد

 

با حرف ت .......یا د..........

[sadafv 6584]

در وهم می نگنجد کاندر تصور عقل

آید به هیچ معنی زین خوب تر مثالی...

[captain 9274]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

[sarevan 9753]

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم

عشق هم صاحب فتواست اگربگذراند....

[sadafv 6584]

در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ...

[sarevan 9753]

در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ...

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج