شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ دلا چو پیر شدی حسن و نازکی مفروش که این معامله در عالم شباب رود در وداع خود درنگی کن مگر سیرت ببینم لحظه ای بنشین و دریا کن نگاه آخرین را 1 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ اي كاروان آهسته ران كارام جانم ميرود وان دل كه با خود داشتم با دلستانم ميرود لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ اي كاروان آهسته ران كارام جانم ميرودوان دل كه با خود داشتم با دلستانم ميرود دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ ما خمار آلودگان گوشه مي خانه ايم مست چشم ساقي و ديوانه پيمانه ايم 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ ما خمار آلودگان گوشه مي خانه ايم مست چشم ساقي و ديوانه پيمانه ايم مرا در عاشقی بیتاب کردی کجا هستی؟دلم را آب کردی 1 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ يارم چ قدح بدست گيرد بازار بتان شكست گيرد 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ يارم چ قدح بدست گيردبازار بتان شكست گيرد در مرغ سحر ترانه از تست هر جا نگرم نشانه از تست 1 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ تا ز مي خانه و مي نام ونشان خواهد بود سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود 1 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ تا ز مي خانه و مي نام ونشان خواهد بودسر ما خاك ره پير مغان خواهد بود دل گوهر آفریدگار است از عالم غیب یادگاراست 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ تا مرد سخن نگفته باشد۰ عیب وهنرش نهفته باشد 2 لینک به دیدگاه
کامیلا 422 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ دعای قاصدکها خوشبختی آدمهاست برات آرزوی یک دنیا قاصدک دارم.:icon_gol: 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ مارا که بجز توبه شکستن هنری نیست با زاهد بی مایه نشستن ثمری نیست 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ تا که زیرک باشی و نیکو گمان چون ببینی واقعه بد ناگهان 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ نی حـدیـث راه پـر خـون مـیـکــند قــصه هـای عـشق مـجـنون میـکــند 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ دیگران گردند زرد از بیم آن تو چو گل خندان گه سود و زیان 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ نیازم غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ مرده ی خود را رها کرده است او مرده ی بیگانه را جوید رفو گفت حق:ادبارگر ،ادبار خوست خار روییده،جزای کشت اوست آنکه تخم خار کارد در جهان هان و هان او را مجو در گلستان گر گلی گیرد بکف ،خاری شود ور سوی یاری رود ماری شود کیمیای زهر و مار است آن شقی بر خلاف کیمیای متقی آه... 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟ ... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده