moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۰ ناز این بیگانگان دیدم نگفتم درد دل آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۰ نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود ... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۰ در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی یا رب ایکاش نیافتد به کسی کار کسی 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۰ یاد باد آن که رخت شمع طرب می افروخت وین دل سوخته پروانه ی ناپروا بود ... 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ دلبر مشکل گشا، از بام چرخ چارمین با دم عیسی، برای حل مشکل آمده 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی 1 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ یا رب این بچه ی ترکان چه دلیرند به خون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند ... 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری (حافظ) 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند ... 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلـــــیمیم لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ یا رب این آینه ی حسن چه جوهر دارد که درو آه مرا قوت تاثیر نبود ... 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ دردیست غیر مردن کانرا دوا نباشـــــــــــد پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن ؟ 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم حال با این جوانان ناز کن با ما چرا 5 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم ... 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش گر به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش 5 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد قدر یک ساعته عمری که درو داد کند ... 5 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ در نظربازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم؛ دگر ایشان دانند 4 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ دوش میآمد و رخساره بر افروخته بود تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود 5 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ در گوش دلم گفت فلک پنهانی حکمی که قضا بود ، ز من میدانی در گردش خود اگر مرادست بدی خود را برهاندمی ز سرگردانی 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده