Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 يا رب اين نو گل خندان كه سپردي بمنش / مي سپارم بتو از چشم حسود چمنش لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل/نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد د................ لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر ظلمت شب آب حياتم دادند لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی ی................... لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 در سر کاری که درآیی نخست /// رخنه بیرون شدنش کن درست لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 تا چند عمر در هوس و آرزو رود/کاش این نفس که بر آمد فرو رود د.................. لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 در دست بانوئی به نخ گفت سوزنی // کای هرزه گرد بی سر و پا چه میکنی ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای // هر جا که میرسیم تو با ما چه می کنی خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم // بنگر بروز تجربه تنها چه می کنی ی........................... لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، 2009 یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم/ در میان لاله و گل آشیانی داشتیم رهی معیری م............. لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، 2009 من نمیدونم چه طور شد من چه جوری دل سپردم من فقط دیدم که چشماش پر از بارونه و خواهش عاشقونه منو برده تا ته حس نوازش لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، 2009 شعر حاقظ همه بيت الغزل معرفتست / آفرين بر نفس دلكش و لطف سخنش به به. ش .............. لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، 2009 شده بر بدی دست دیوان دراز/ز نیکی نبودی سخن جز به راز ز.................. 1 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، 2009 زمهرباني جانان طمع مبر حافظ/ كه نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند د.............. لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، 2009 ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد حافظ د.............. 2 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 دوست دارم لبالب میسوزه عشقم از تب پر میشم از اسم تو هر ثانیه هر شب 1 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 برای خواب معصومانه ی عشق کمک کن بستری از گل بسازیم م... 1 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 من نمیدونم چه طور شد من چه جوری دل سپردم من فقط دیدم که چشماش پر بارونه و خواهش عاشقونه منو برده تا ته حس نوازش 1 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 شبی که ماه مراد از افق شود طالع بود که پرتو نوری ببام ما افتاد د... 2 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم م............ 2 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، 2009 من می خواستم با تو باشم عزیزم حیف که دیگه خیلی دیره بی تو روزم رنگ شب شد بی تو قلبم جون به لب شد می خوام اینجوری نمیرم بیا با تو جون بگیرم 2 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، 2009 میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانه شیرین خوش است:ws2: ت... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده